درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1401/07/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کهانت/ حکم کهانت/ حکم اجرت کاهن؛ رجوع به کاهن
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره کهانت بود. دلایلی را برای حرمت مطلق کهانت بیان کردیم. اجماع، روایات صحیحه و روایات دیگری در این باره بیان شد. اصل حرمت کهانت، قابل اشکال نیست.
حکم اجرت کاهن
بحث از اجرت، حکم وضعی کهانت است؛ حکم تکلیفی کهانت، حرمت بود.
علامه حلّی میگوید: «ويحرم عليه اخذ الأجرة».[1]
مرحوم کاشفالغطاء میگوید: «و الأجرة عليه (حرام)».[2]
دلایل حرمت اجرت
برای حرمت اجرت کهانت، دلایلی را بیان کردهاند:
روایت اول: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[3] عَنْ أَبِيهِ[4] عَنِ النَّوْفَلِيِّ[5] عَنِ السَّكُونِيِّ[6] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ: «السُّحْتُ ثَمَنُ الْمَيْتَةِ ... وَ أَجْرُ الْكَاهِنِ».[7]
سند روایت صحیح نیست؛ زیرا یک راوی امامی نیست اما همه راویان، موثق هستند.
سحت در لغت به معنای «مایه ننگ و عار برای عامل» بیان شده است؛ به عبارت دیگر، گناهی است که باعث آبروریزی عامل میشود و مایه ننگ او میشود.
امام صادق (علیهالسلام) برخی از محرّمات را بیان میکند که یکی از آنها اجرت کاهن است. این اجرت، حرام و باعث ننگ و عار برای کاهن است.
روایت دوم: قال النبيّ (صلی الله علیه و آله): «إِنَّ اللَّهَ- تَعَالَى- إِذَا حَرَّمَ شَيْئاً حَرَّمَ ثَمَنَه».[8]
هر چیزی را که خداوند حرام کرده، ثمن آن هم حرام است.
از این دو روایت بهخوبی استفاده میشود که اجرت کاهن، حرام است.
رجوع به کاهن
گاهی رجوع به کاهن برای رفع مشکلی است؛ این صورت بهیقین حرام است. گاهی رجوع به قصد این است که او را بشناسد و از موقعیتش اطلاع بیابد؛ مانند مرجع قضایی. در این حالت، رجوع به کاهن برای حل مشکل نیست. در روایات داشتیم «ومن مشى إلى كاهن فصدقه بما يقول، فقد برئ ممّا انزل الله على محمّد (صلّى الله عليه وآله)»[9] هرکس به کاهن رجوع کند و آنچه میگوید را تصدیق کند، از آنچه خداوند بر پیامبر نازل کرده بری شده است.
برخی گفتهاند: رجوع به کاهن مطلقا با هر عنوانی جایز نیست؛ کسی که اعتقادی به کاهن ندارد هم اگر نزد کاهن برود، گناه کرده است. برخی گفتهاند: اگر رجوع برای شناخت و اطلاع از کاهن باشد، اشکالی ندارد.
مرحوم سید حکیم می گوید: «الظاهر عدم جواز تصديق الساحر و الكاهن و غيرهما ممّن يخبر بالغيب؛ بل هو من الكبائر و لا بأس بالسماع منهم؛ لمجرّد الاطّلاع على ما عندهم في الواقعة و احتمال صدق خبرهم من دون تصديق و جزم بما أخبروا و هكذا الحال في أخبارهم بالحوادث؛ فإن كان إخباراً جازماً كان محرّماً و إلّا كان حلالاً».[10]
تصدیق ساحر، کاهن و کسانی که خبر از غیب میدهند، جایز نیست، بلکه گناه کبیره است اما اشکالی ندارد که فقط سخنان آنها را بشنود برای مجرد اینکه بداند اطلاعات آنها چقدر است. اگر جزم و تصدیقی در کار نباشد، شنیدن سخن آنها اشکالی ندارد.
برای بردن آبروی این افراد و امتحان آنها اشکالی ندارد که به آنها رجوع شود تا مردم فریب آنها را نخورند.
به نظر ما دیدگاه صحیح همین است که برای اطلاع، اشکالی ندارد؛ زیرا قید «تصدیق» در روایات وجود داشت؛ پس اگر کسی برای انکار و مبارزه با کاهن، نزد او میرود، تصدیق، شامل او نمیشود بلکه رجوع برای تکذیب است. کسی که فامیل کاهن است و برای تصدیق سخنان کاهن نزد او نمیرود، حرام نیست.
محقق خویی (رحمهالله) میگوید: «الرجوع إلى الكاهن و العمل بقوله و ترتيب الأثر عليه في الأمور الدينيّة و الاستناد إليه في إثبات أمر أو نفيه، فلا شبهة في حرمته».[11]
اگر کسی به کاهن رجوع کند و در امور دینی و استناد برای اثبات چیزی یا نفی آن به سخن او عمل کند و ترتیب اثر بدهد، شکی در حرمت آن نیست.
از کلام محقق خویی (رحمهالله) نیز استفاده میشود که تصدیق کاهن، حرام است و مجرد صحبت با او و اینکه در مقام تصدیق و ترتیب اثر به سخن او نباشد، اشکالی ندارد.
آیتالله فاضل لنکرانی (رحمهالله) میگوید: «تصديقه فيما يقول، فلا يجوز مطلقاً و إن كان العلم حاصلاً للكاهن».[12] تصدیق آنچه کاهن میگوید، مطلقا جایز نیست؛ هرچند که کاهن به آن علم دارد.
آیتالله مکارم (حفظهالله) نیز میگوید: «يعلم حكمه ممّا سبق؛ للتصريح في غير واحد منها بحرمة إتيان الكاهن أو العريف، فكما أنّ الكهانة محرّمة، فكذلك إتيان الكاهن و السؤال عنه».[13]
ایشان اتیان و پرسش از کاهن را حرام میداند اما قیدی بیان نکرده که چه نوع اتیان و پرسشی حرام است.
دلایل حرمت مطلق:
دلیل اول: روایات:
روایت اول: حَدَّثَنَا أَبِي[14] قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ[15] عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ[16] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[17] عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ[18] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[19] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه (علیه السلام) قَالَ: «مَنْ تَكَهَّنَ أَوْ تُكُهِّنَ لَهُ، فَقَدْ بَرِئَ مِنْ دِينِ مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) ...».[20]
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: کسی که کهانت کند و کسی که برای او کهانت کنند، از دین محمد بری است.
اطلاق این روایت اقتضا میکند که رجوع به کاهن مطلقا حرام است؛ هرچند برای آزمایش او باشد.
محقق خویی (رحمهالله) در توضیح روایت میگوید: «أي من جاء إلى الكاهن و أخذ منه الرأي، فليس بمسلم».[21] ایشان این روایت مطلق را تقیید میزند به اینکه سخن او را اخذ و تصدیق کند. محقق خویی (رحمهالله) روایات مطلق را با روایات مقیّد، تقیید زده است.
روایت دوم: قَالَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله): «مَنْ صَدَّقَ كَاهِناً أَوْ مُنَجِّماً، فَهُوَ كَافِرٌ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)».[22]