درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1401/07/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کهانت/ حکم کهانت/ حکم تعلیم و تعلّم کهانت
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره حرمت کهانت بود. مسأله بعد درباره تعلیم و تعلّم کهانت بود. برخی گفتند که تعلیم و تعلّم کهانت، مطلقا حرام است؛ کسی که بخواهد کهانت را یاد بدهد و کسی که بخواهد آن را بیاموزد، حرام است. دیدگاه دوم این بود که تعلیم و تعلّم برای عمل حرام است اما برای صرف علم، حرام نیست.
آیا میتوان میان علم به کهانت و عمل به آن تفکیک نمود؟ آیا میشود کسی آن را بداند اما به آن عمل نکند؟
مقدمه موصله آن است که همیشه انسان را به حرام میرساند؛ چنین مقدمهای حرام است. اگر مقدمهای است که در بیشتر موارد، مثلا هشتاد درصد، انسان را به حرام میرساند اما در برخی موارد، مثلا بیست درصد، اینگونه نیست؛ غالبا کسانی که این مقدمه را انجام میدهند، مرتکب گناه میشوند. موسیقی یا رقص در برابر نامحرم، معمولا مقدمهای برای حرام میشود. کسی که علم کهانت را به دست آورد، معمولا به آن هم عمل میکند؛ بعید است کسی توانایی ارتباط با غیب را داشته باشد اما به آن عمل نکند. اگر مقدمهای معمولا انسان را به حرام میرساند، خود مقدمه هم حرام است.
صحبت با اجنبی در خلوت، زمینه را برای حرام فراهم میکند. کسی ممکن است به خود اطمینان داشته باشد که در گناه نیفتد اما شارع، نهی میکند که انسان خود را در چنین مقدمهای قرار دهد؛ زیرا ممکن است شیطان، انسان را فریب دهد. اگر انسان متدینی باشد و بگوید با ورود زن اجنبی به خلوت، به نماز میایستد، برخی فتوا دادهاند که آن نماز، باطل است. درباره حرام بودن مقدمه حرام باید در اصول بحث شود اما مقدمهای که غالبا یا همیشه انسان را به گناه میرساند، حتما حرام است ولی مقدمهای که گاهی، مثلا پنجاه درصد، انسان را به حرام میرساند، حرام نیست.
اگر کسی جنّی را تسخیر کرد که اخبار مختلفی را برایش میآورد که درست است، غالبا به آنها عمل میکند و ترتیباثر میدهد. کسی که بگوید من اطلاع دارم اما عمل نمیکنم، کلام بعیدی است؛ ازاینرو شارع مقدس، تعلیم و تعلّم کهانت را نیز حرام میداند.
صاحب جواهر میگوید: «قد يقال بعدم الحرمة في العلم والتعلم والتعليم، لا للعمل للأصل وغيره، بعد انصراف الكهانة والكاهن للعمل والعامل، اللهم إلا أن يقال بعدم انفكاك العلم عن العمل هنا، وفيه منع».[1]
برخی گفتهاند: علم، تعلیم و تعلّم آن اشکالی ندارد؛ البته نه برای عمل به آن؛ زیرا با شک در جواز، اصل اولی بر جواز است. کهانت و کاهن، انصراف به موردی دارد که عمل در آن وجود داشته باشد. مگر اینکه گفته شود نمیتوان بین علم و عمل تفکیک قائل شد؛ زیرا کسی که علم دارد به آن عمل میکند.
اشکال به صاحب جواهر:
اشکال اول: البته ممکن است کسی علم آن را داشته باشد اما به آن عمل نکند، مانند معصومین (علیهمالسلام) که به ظواهر عمل میکردند، این کار هر کسی نیست. انفکاک عرفی وجود ندارد؛ به عبارت دیگر برای غالب مردم چنین انفکاکی وجود ندارد. غالب مردم وقتی به چیزی علم یافتند، به آن عمل هم میکنند. ممکن است برای هوای نفس به علمش عمل نکند، مثلا میداند سیگار ضرر دارد اما سیگار میکشد؛ این شخص علم دارد اما به علمش عمل نمیکند ولی در غالب موارد با وجود علم به چیزی به علمشان عمل میکنند.
اشکال دوم: حرمت کهانت فقط بهدلیل عمل نیست بلکه دلیل دیگر آن است که تفکّر باطلی است. اگر انسان با کهانت، استغناء از خداوند بیابد، برای نماز شب برنمیخیزد. تفکر کهانت، الحادی است. کهانت یعنی به سراغ خداوند نرو؛ زیرا من مشکلت را حل میکنم.
کسی که کارهایش را با کهانت یا کمک کاهن انجام میدهد، در نماز شب، گریهاش نمیگیرد؛ چون تکیهاش به غیرخداوند است اما کسی که به خدا تکیه میکند زنا نمیکند چون میترسد که خداوند در مشکلات، پاسخ او را ندهد، غیبت نمیکند چون میترسد که خداوند دعای او را مستجاب نکند.
ممکن است گفته شود که اعتقاد و توکل به خداوند داریم اما برای رفع برخی از مشکلات، از کهانت استفاده میکنیم. برای پاسخ باید گفت: قانون منع عبور از چراغ قرمز برای این است که نظم عبور خودروها رعایت شود تا تصادفی رخ ندهد اما در نیمه شب که خطر تصادف نیست، راننده از ترس جریمه یا رعایت قانون، پشت چراغ قرمز توقّف میکند. برای قانونگذاری به موارد نادر توجه نمیشود. شراب هم منافع مختری دارد اما چون گناه و ضرر آن بیشتر است، همیشه حرام است. ممکن است اولیای الهی گناه نکنند اما غالب مردم اگر با زن زیبای جوان در اتاقی خلوت کنند، به گناه میافتند. حال ممکن است شخصی کهنسال ازکارافتادهای با زن اجنبی خلوت کرده باشد که نمیتواند گناه کند اما این نادر است و قانون برای حفظ امنیت جامعه است. نمیتوان راه را باز کرد؛ وگرنه هرکسی میخواهد از آن استفاده کند. گاهی مقام و قدرت انسان را به انحراف میکشاند، اگر من نمیتوانم خود را حفظ کنم نباید به جایی بروم که ممکن است به من شراب بدهند.
آیتالله خوانساری میگوید: «ولا يخفى أنه على ما ذكر من التعريف ليست من الامور التي يحصل بالتعليم والتعلم بل هي من الامور التي تحصل بالرياضات فإن كانت موجبة لتسخير الجن والشياطين فلعلها داخلة في السحر وإن لم تكن كذلك وكانت موجبة للاطلاع على امور خفية على الناس من دون ارتكاب حرام فصدق الكهانة وحرمته يحتاج إلى الدليل. وكون النفس شريرة لا توجب حرمة الرياضة الموجبة للاطلاع على الامور الخفية، ولعل المراد من التعلم تعلم الرياضة الموجبة لما ذكرو في غير السحر تحتاج حرمة التعلم من دون قصد إلى العمل إلى الدليل إلا أن يكون إجماع كما في كلمات بعض الاكابر وإلا فمقدمة الحرام ما لم توجب سلب القدرة عنه ولم يقصد بها الوصول إلى الحرام من جهتها لا دليل على حرمتها».[2]
علم کهانت، با ریاضت ایجاد میشود. این ریاضت باعث میشود که تسخیر جن کنند، قدرتهایی به دست آورند و کارهای خارقالعادهای انجام دهند. این ریاضتها گاهی صحیح و گاهی باطل است؛ مثلا ممکن است با روزه گرفتن در طول سال، به قدرتهایی دست بیابند. کسی ممکن است با ریاضتهای شرعی و حلال، خداوند قدرتی را به او دهد، در چنین صورتی نمیتوان گفت که این علم، حرام است.
اشکال: کسی که ریاضت شرعی میکشد و از اولیای الهی است، علم خود را اظهار نمیکند؛ زیرا مردم او را رها نمیکنند و میخواهند از این علم، استفاده کنند. از طرفی وظیفه ما این است که اگر کسی غیر از معصوم، ادعای ارتباط با غیب کرد را تکذیب کنیم. ممکن است راست بگوید و از اولیای الهی باشد اما وظیفه داریم که تکذیبش کنیم تا در جامعه شایع نشود.
کسی که خداوند به او لطف کرده و علم غیبی به او داده، برای خودش کهانت نیست اما اگر مردم بخواهند به او رجوع کنند و او پاسخ بگوید، کهانت میشود. رجوع به اولیای الهی فینفسه حرام نیست اما اگر ادعای ارتباط با غیب کند، حرام است.