درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1401/07/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کهانت/ مسائل کاهن/ ارتباط کاهن با غیب
مسائل کاهن:
ارتباط کاهن با غیب
آیا کاهن واقعا با غیب ارتباط دارد یا فقط ادعا است؟ آیا لازم است که همیشه بهوسیله جن یا شیطان با غیب ارتباط داشته باشد یا اگر دروغ بگوید و ادعای ارتباط با غیب کند هم، نام کاهن بر او صدق میکند؟ گاهی برخی افراد، زیرکی، فتانت، تجربه و استعداد خاصی دارند که مسائلی را حدس میزنند و عدهای را فریب میدهند که ارتباط با غیب دارند. اگر بهوسیله جن و شیطان از غیب خبر میدهد، کاهن است اما اگر از روی تجربه و ذکاوت مطالبی را بیان میکند و ادعای خبر از غیب ندارد، کاهن بر او صدق نمیکند. «الکاهن کالکافر في النار» به کسی میگویند که «قضی بالغیب»؛ حال برخی از آنها واقعا ارتباط با غیب دارند و برخی فقط ادعا است و دروغ میگویند. مرحوم امام خمینی گاهی مطالبی را درباره آینده میفرمود، مثلا فروپاشی شوروی را بیان کرد و شوروی از هم پاشید و نابود شد، این به دلیل ذکاوت و تحلیل صحیح است نه اینکه ادعای ارتباط با غیب باشد.
آیتالله مکارم (سلّمهالله) میگوید: از مجموع روایات و کتب لغت استفاده میشود که کاهن باید مدعی باشد که با غیب ارتباط دارد؛ گاهی این ادعا راست است و گاهی دروغ است. «الذي يستفاد من مجموع كلمات أرباب اللغة أنّ الكهانة هي الإخبار عن الأمور المستقبلة أو الغائبات الموجودة بطرق غير متعارفة من الاتّصال بالجنّ و غيره، فلو أخبر إنسان بأمر غائب أو مستقبل من تجربة جرّبها أو شبه ذلك، فليس من الكهانة ظاهراً».[1]
تعریف منتخب
مدعای ما این است که تعریف کهانت این است: «الکهانة إخبار من الأمور الغيبيّة و المستورة، سواء کانت من الأمور السماويّة أو الأرضيّة و سواء کانت مربوطةً بالحوادث السابقة أو الحوادث المستقبلة و سواء کانت مربوطةً بالأحوال الشخصيّة، کسرقة مال أحد أو مربوطةً بالحوادث الغزارة للمملکة و الطائفة و الملّة، کلّ هذه المجموعة یکون تحت الکهانة». کهانت، خبر دادن از امور غیبی و پوشیده است؛ خواه مربوط به امور آسمانی یا زمینی باشد (ازاینرو در آینده میگوییم کسی که منجّم است و بهوسیله ستارگان خبر از برخی چیزها میدهد، داخل در عنوان کاهن است) این خبر ممکن است مربوط به گذشته، حال یا آینده باشد. گاهی این اخبار، کلی و گاهی جزئی است (خبر کلی مثلا میگوید زلزله میشود و جزئی مانند خبر از احوال شخصی افراد).
تفسیر کهانت در روایت احتجاج
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): فَمِنْ أَيْنَ أَصْلُ الْكِهَانَةِ وَ مِنْ أَيْنَ يُخْبَرُ النَّاسُ بِمَا يَحْدُثُ: قَالَ (علیه السلام): «إِنَّ الْكِهَانَةَ كَانَتْ فِي الْجَاهِلِيَّةِ فِي كُلِّ حِينِ ﴿فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ﴾[2] كَانَ الْكَاهِنُ بِمَنْزِلَةِ الْحَاكِمِ يَحْتَكِمُونَ إِلَيْهِ فِيمَا يَشْتَبِهُ عَلَيْهِمْ مِنَ الْأُمُورِ بَيْنَهُمْ فَيُخْبِرُهُمْ عَنْ أَشْيَاءَ تَحْدُثُ وَ ذَلِكَ مِنْ وُجُوهٍ شَتَّى فِرَاسَةِ الْعَيْنِ وَ ذَكَاءِ الْقَلْبِ وَ وَسْوَسَةِ النَّفْسِ وَ فِتْنَةِ الرُّوحِ مَعَ قَذْفٍ فِي قَلْبِهِ؛ لِأَنَّ مَا يَحْدُثُ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْحَوَادِثِ الظَّاهِرَةِ فَذَلِكَ يَعْلَمُ الشَّيْطَانُ وَ يُؤَدِّيهِ إِلَى الْكَاهِنِ وَ يُخْبِرُهُ بِمَا يَحْدُثُ فِي الْمَنَازِلِ وَ الْأَطْرَافِ. وَ أَمَّا أَخْبَارُ السَّمَاءِ فَإِنَّ الشَّيَاطِينَ كَانَتْ تَقْعُدُ مَقَاعِدَ اسْتِرَاقِ السَّمْعِ إِذْ ذَاكَ وَ هِيَ لَا تَحْجُبُ وَ لَا تُرْجَمُ بِالنُّجُومِ وَ إِنَّمَا مُنِعَتْ مِنِ اسْتِرَاقِ السَّمْعِ لِئَلَّا يَقَعَ فِي الْأَرْضِ سَبَبٌ تُشَاكِلُ الْوَحْيَ مِنْ خَبَرِ السَّمَاءِ فَيَلْبَسُ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ مَا جَاءَهُمْ عَنِ اللَّهِ لِإِثْبَاتِ الْحُجَّةِ وَ نَفْيِ الشُّبْهَةِ وَ كَانَ الشَّيْطَانُ يَسْتَرِقُ الْكَلِمَةَ الْوَاحِدَةَ مِنْ خَبَرِ السَّمَاءِ بِمَا يَحْدُثُ مِنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَيَخْتَطِفُهَا ثُمَّ يَهْبِطُ بِهَا إِلَى الْأَرْضِ فَيَقْذِفُهَا إِلَى الْكَاهِنِ؛ فَإِذَا قَدْ زَادَ كَلِمَاتٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيَخْلِطُ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ فَمَا أَصَابَ الْكَاهِنُ مِنْ خَبَرٍ مِمَّا كَانَ يُخْبِرُ بِهِ فَهُوَ مَا أَدَّاهُ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ لِمَا سَمِعَهُ وَ مَا أَخْطَأَ فِيهِ فَهُوَ مِنْ بَاطِلِ مَا زَادَ فِيهِ، فَمُنْذُ مُنِعَتِ الشَّيَاطِينُ عَنِ اسْتِرَاقِ السَّمْعِ انْقَطَعَتِ الْكِهَانَةُ وَ الْيَوْمَ إِنَّمَا تُؤَدِّي الشَّيَاطِينُ إِلَى كُهَّانِهَا أَخْبَاراً لِلنَّاسِ بِمَا يَتَحَدَّثُونَ بِهِ وَ مَا يُحَدِّثُونَهُ وَ الشَّيَاطِينُ تُؤَدِّي إِلَى الشَّيَاطِينِ مَا يَحْدُثُ فِي الْبُعْدِ مِنَ الْحَوَادِثِ مِنْ سَارِقٍ سَرَقَ وَ مِنْ قَاتِلٍ قَتَلَ وَ مِنْ غَائِبٍ غَابَ وَ هُمْ بِمَنْزِلَةِ النَّاسِ أَيْضاً صَدُوقٌ وَ كَذُوب ...».[3]
راوی از امام صادق (علیهالسلام) پرسید که کهانت چیست؟ امام (علیهالسلام) فرمود:کاهن کسی است که از حوادث دنیا خبر میدهد. این خبر از حوادث ناشی از امور مختلفی است؛ کاهن زیرک است، قلب پاک دارد، نفسش متزلزل است، جادو میکند. در قلبش چیزی یافت میشود و آن را تفسیر و بیان میکند؛ زیرا آنچه از حوادث ظاهری در زمین اتفاق میافتد شیطان از آن اطلاع دارد و خبر آن را به کاهن میدهد.
شیطان برای تزلزل ایمان مردم، این خبر را به کاهن میدهد و کاهن با بیان خبر، اعتماد عمومی برای خود به دست میآورد و مردم را از پیامبران و رهبران واقعی دور میکند. از این روایت معلوم میشود اگر منشأ خبر شیطان باشد، کهانت صدق میکند اما اگر از روی علم تجربی باشد، کهانت نیست. معاویه شیطنت داشت، در شیطنتها گاهی شیطان کمک میکند. کتب لغت را هم که بررسی کردیم این نکته وجود داشت که کاهن خبر از غیب میدهد.[4]
«لِأَنَّ مَا يَحْدُثُ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْحَوَادِثِ الظَّاهِرَةِ» درباره زمان حوادث دو دیدگاه وجود دارد: 1- فقط مربوط به آینده است؛ 2- هرچیزی که در عالم حادث شود، خواه گذشته، حال یا آینده باشد. به نظر ما دیدگاه دوم صحیح است. با این دیدگاه، لزومی ندارد که کاهن فقط از آینده خبر دهد بلکه ممکن است از گذشته خبر دهد؛ مثلا قبلا دزدی شده و اکنون کاهن خبر میدهد که دزد کیست و اموال مسروقه کجاست. حادثه یعنی آنچه معدوم بوده و موجود شده، خواه گذشته حادث شده باشد، اکنون اتفاق بیفتد یا در آینده محقق شود.
«مَا يَحْدُثُ فِي الْبُعْدِ مِنَ الْحَوَادِثِ مِنْ سَارِقٍ سَرَقَ وَ مِنْ قَاتِلٍ قَتَلَ وَ مِنْ غَائِبٍ غَابَ وَ هُمْ بِمَنْزِلَةِ النَّاسِ أَيْضاً صَدُوقٌ وَ كَذُوب ...» رجوع به کاهن برخی برای دزدیها، برخی مربوط به قتلها و برخی مربوط به گمشدهها است. اینها مانند مردم هستند که گاهی راستگو و گاهی دروغگو هستند. یکی از مباحث ما این است که آیا اگر شخصی بهدروغ، ادعای ارتباط با غیب میکند هم کاهن است؟ کسی که قطعی خبر میدهد و مدعی است که از غیب خبر میدهد، کاهن است.
در تطابق لغت با روایت، اگر همخوانی نداشتند، روایت معصوم، مقدم بر لغت است.