< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1401/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: پیشگیری از جرم/ وجوب دفع منکر/ شرایط حسم ماده فساد

خلاصه جلسه قبل: صحبت در علم فقه درباره ادله وجوب پیشگیری از جرم و از بین بردن ماده فساد بود که به آیات، روایات و ادله عقلی استدلال شد.

قاعده اهم و مهم

یکی از ادله، «قاعده اهم و مهم» است. این قاعده‌ای عقلی است که از نظر آیات و روایات، کاملا مورد تأیید است. هنگامی که دو امر مهم در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و شما مجبورید که فقط یکی را انتخاب کنید، باید آن موردی که اهمیتش بیشتر است را انجام دهید و دیگری را رها کنید.

همه عقلای عالم این قاعده عقلی را پذیرفته و نسبت به آن یکسان هستند. همه مردم دنیا بر اساس عقل خود هنگامی که فقط می‌توانند یکی از دو امر را انتخاب کنند، آن موردی که اهمیتش بیشتر است را انتخاب می‌کنند و دیگری را رها می‌کنند. مثلا کسی قصد کشتن دیگری را دارد و برای این‌که قتلی اتفاق نیفتد مجبورید که تلفن او را کنترل کنید. دلیل ﴿وَلَا تَجَسَّسُوا﴾[1] کنترل تلفن را حرام می‌داند و حرمت جاسوسی مهم است اما مسأله قتل اهمیت بیشتری دارد.

مثالی که فقها برای این قاعده بیان می‌کنند این است که اگر شخصی در حال غرق شدن است و برای نجات او ناگزیر باید از زمین غصبی عبور کنید، در این صورت نجات جان انسان، مهم‌تر از غصب است، هرچند مفسده غصب هم مهم است.

از این قاعده گاهی به «دفع افسد به فاسد» تعبیر می‌کنند؛ دو چیز هستند که هر دو مفسده دارند و شما ناگزیر هستید که یکی از این دو را مرتکب شوید؛ در این صورت به‌یقین باید آن که مفسده‌اش کمتر است را مرتکب شوید.

مثال دیگر: هنگام نماز شده و نماز واجب است اما مسجد نجس شده و ازاله نجاست از مسجد هم واجب است؛ در این صورت چون نماز، واجب موسّع است مهم است اما ازاله نجاست اهمّ است.

تأییدات شرعی قاعده اهم و مهم:

آیات:

آیه اول: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيكُمُ الْمَيتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾.[2] خوردن مردار، خون، گوشت خوک و آنچه هنگام ذبح بر آن نام خداوند برده نشده بلکه نام بت برده شده مفسده دارد و حرام است اما اگر انسان مضطر شود که از آن‌ها بخورد، اشکالی ندارد و باید به مقدار نیاز، اکتفا نمود. مردن انسان هم مفسده دارد؛ انسان باید زنده باشد تا عبادت کند و به دیگران خدمت کند. در تقابل این دو، مفسده مردن انسان بیشتر است؛ پس مردار را می‌خورد تا نمیرد و زنده باشد.

آیه دوم: ﴿إِنَّمَا يفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ؛ مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ﴾.[3] آنان که به خداوند ایمان نیاوردند از دروغگویانند و مورد ملامت هستند؛ آنان که به خداوند کافر شدند بعد از این‌که ایمان آوردند هم دروغگو هستند؛ مگر کسی که او را اکراه کرده‌اند درحالی‌که قلبش مملو از ایمان است [که برای حفظ جانش تقیه می‌کند].

کفر گفتن، مفسده دارد اما کشته شدن انسان مؤمن، مفسده بیشتری دارد. خداوند در قرآن می‌فرماید آن دو جمله کفر را بگو اما جان خود را رحفظ کن؛ پس خداوند در مقام تعارض می‌فرماید افسد را ترک کن و فاسد را مرتکب شو.

درباره این آیه، روایاتی داریم که می‌گوید: عمار که تقیه نکرد هم وارد بهشت می‌شود ولی بهتر آن است که جان خود را حفظ کنی.

در این مثال‌ها حرمت از امر فاسد برداشته می‌شود هرچند که ممکن است آن عمل فاسد مثل اکل میته اثر وضعی خود را داشته باشد.

آیه سوم: ﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ﴾.[4]

در شرایط خاصّی باید با کفّار جنگید و آن‌ها را از مکه خارج کرد اما اگر همین کافر وارد مسجدالحرام شد، نباید با او مقاتله کرد اما اگر در مسجدالحرام او با شما مقاتله کرد، شما نیز باید با او مبارزه کنید هرچند مجبور شوید او را بکشید. احترام مسجدالحرام واجب است تا جایی که کافر نخواهد شما را بکشد.

آیه چهارم: ﴿لَا يحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا﴾.[5]

فریاد زدن، بی‌حیایی و سخنان زشت، بد است و گناه بزرگی است اما کسی که مظلوم است می‌تواند فریاد بزند تا کسی به داد او برسد.

فریاد زدن، مفسده دارد اما مفسده ظلم، بیشتر است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo