درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1400/11/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: پیشگیری از جرم/ وجوب دفع منکر/ قلع ماده فساد
خلاصه جلسه قبل: صحبت در علم فقه درباره اقوال علما در بحث پیشگیری از جرم و دفع منکر بیان شد.
کلام محقق داماد
آیتالله مؤمن دروس استادش مرحوم محقق داماد (اعلیاللهمقامهالشریف) را تقریر کرده است. آیتالله مؤمن در ذیل کلام استادش میگوید: «(النهي عن المنکر) كان بغرض دفع المنكر ومخالفة الغير للمولى، إلّا أنّ وجوب دفعه بأزيد ممّا ينطبق عليه عنوان النهي لا دليل عليه عقلاً ونقلاً، ويشهد لما ذكرنا انه لم يقل أحد بوجوب التستر للشاب الحسن الوجه الذي يعلم بان الغير ينظر إليه عن شهوة، فلاحظ (منه عفى عنه)».
ایشان موافق با محقق خویی (رحمهالله) دفع منکر را عقلا و نه نقلا واجب نمیداند؛ شاهد این مدعا این است که اگر پسربچهای زیبا باشد و میداند که دیگران با شهوت به او نگاه میکنند، واجب نیست خود را بپوشاند تا دفع منکر شود.
اشکال: اولا ادله وافی و کافی برای وجوب دفع منکر وجود دارد.
ثانیا خداوند حکمی را برای زنها بیان کرده که خود را بپوشانند و حکمی را هم برای مردان بیان کرده که مردها باید چشم خود را از نگاه به حرام بپوشانند. هم زنها و هم مردها باید این احکام را مراعات کنند. بر مردها تستر واجب نیست اما اگر بخواهیم حکم را تغییر بدهیم که مردها هم باید خود را بپوشانند، هرجومرج و عسروحرج لازم میآید. اگر حکم شود که مرد هم باید خود را بپوشاند مردهای زیبا مانند حضرت یوسف (علیهالسلام) نباید از خانه خارج شوند یا خود را بپوشانند درحالیکه حضرت یوسف در آن مجلس شرکت کرد و همه زنها دستهای خود را بریدند. اگر مرد بخواهد خود را بپوشاند، فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی که وظیفه مرد است، مختل میشود، درحالیکه زنها لازم نیست فعالیت اقتصادی داشته باشند و میتوانند در خانه بمانند. ممکن است بین صدها نفر، یک نفر نگاه شهوتآلود به این پسر داشته باشد؛ این دلیل بر وجوب تستر نیست.
اینکه ایشان میگوید دلیل شرعی بر وجوب دفع منکر نداریم درست نیست؛ زیرا ﴿ينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ﴾[1] دلالت میکند که نهی از منکر چه قبل از تحقق منکر در خارج و چه پس از تحقق آن، بر مردم واجب است.
برای دستیابی به حکم این مسأله باید توجه داشت که در موارد بسیاری در قرآن، مفسدان مذمّت شدهاند ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾[2] ؛ ﴿وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾[3] . آیات و روایات بسیار دلالت بر این دارند که باید با مفسد و فساد، مبارزه کرد و علما فتوا به وجوب قلع ماده فساد دادهاند.
گاهی درختی را از میان تنه میبرید که به آن «قطع» میگویند اما اگر درخت را از ریشه در بیاورید که دیگر رشد نمیکند و جوانه نمیزند به آن «قلع» گفته میشود. بنابراین قلع ماده فساد یعنی باید ریشه فساد را در جامعه از بین برد تا در جامعه رسوخ نیابد.
کتاب علل الشرایع، علت یا حکمت برخی از احکام شرعی را بیان کرده است؛ مقاصد الشریعه هم یعنی شریعت اهدافی دارد که دستیابی به آن اهداف میتواند راهکارهایی را برای ما ارائه کند. در بحث ما قطع یا قلع ماده فساد از مقاصد شریعت و حکمت احکام است؛ هدف شریعت ما این است که ماده فساد تحقق نیابد. این هدف از آیات و روایات کاملا مشخص است؛ زیرا احکام تابع مصالح و مفاسد است؛ اگر چیزی واجب باشد، مصلحت دارد و اگر حرام شده چون مفسده داشته است.
مبارزه با فساد و افساد
آیا باید با فساد مبارزه کرد یا با افساد؟ کسی فاسد است و کاری به کسی ندارد، مثلا در خانه خودش شرب خمر میکند، به عبارت دیگر فساد شخصی دارد نه فساد اجتماعی. کسی که فساد اجتماعی دارد به آن افساد گفته میشود. داستان سمرة بن جندب و کندن نخل او آیا مبارزه با فساد بود یا مبارزه با افساد؟ در جلسه آینده در این باره بحث خواهیم کرد.