درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1400/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: پیشگیری از جرم/ وجوب دفع منکر/ کلام فقها
خلاصه جلسه قبل: صحبت در علم فقه درباره سخنان بزرگانی بود که در بحث پیشگیری از جرم بیان کردهاند. گفتیم که کتاب مستقلّی در این باره نوشته نشده است اما در زوایای سخنان بزرگان، مواردی را یافتیم که مربوط به این بحث است.
کلام مرحوم شهیدی
یکی از حواشی مهم بر مکاسب شیخ انصاری توسط مرحوم شهیدی نوشته شده است که «هدایة الطالب» نام دارد. ایشان در این کتاب میگوید: «لوجود المناط في الأوّل أيضا لأنّ الظّاهر أنّ المناط عدم وجود المنكر في الخارج و إلّا فالأدلّة ظاهر في الرّفع».[1] ملاک این است که منکر در خارج تحقق نیابد. هدف شریعت و ملاک در واجبات و محرمات این است که منکری در خارج محقق نشود. عدم وجود منکر با دفع منکر هماهنگ است؛ یعنی منکر نباید محقق شود نه اینکه بگذاریم منکر که موجود شد با آن مبارزه کنیم. درست است که ادله، ظهور در رفع دارد اما ملاک آن در دفع موجود است؛ زیرا هدف از امر به معروف و نهی از منکر آن است که منکر در خارج موجود نشود.
تفصیلی در منکر شخصی و اجتماعی
برخی از بزرگان گفتهاند: برخی از منکرات و محرمات، مخصوص افراد است؛ یعنی ضرر آن به فرد میرسد اما ضرر برخی از محرمات به اجتماع و جامعه میرسد؛ یعنی جامعه را فاسد میکند. کسی که نماز نمیخواند، گناه بزرگی مرتکب شده است اما به خودش مربوط است و ارتباط زیادی به جامعه ندارد اما بیحجابی منکری است که در جامعه اثرگذار است و افراد را فاسد میکند. اگر منکر فردی است، دفع آن واجب نیست اما رفع آن واجب است اما اگر منکر اجتماعی است، دفع و رفع آن واجب است.
کلام آیتالله مکارم
آیتالله مکارم (سلّمهالله) میگوید: «و الإنصاف أنّه لا فرق بين «الدفع» و «الرفع» لإلغاء الخصوصية قطعا بعد كون الملاك واضحا شرعا و عرفا، فانّ ما ورد من قوله «بهما تقام الفرائض، تأمن المذاهب، و تحلّ المكاسب»، و غيرها لا يختلف فيه الدفع و الرفع على أنّ النهي كثيرا ما يكون من قبيل الدفع، كما إذا جلس جمع لشرب الخمر و لم يشربوا بعد، فنهاهم عن ذلك بعض أهل الإيمان، أو افتتح بعض دكانا لبيع الخمر و لم يبع بعد، فنهاه المؤمنون، و بالجملة الجمود في هذه الامور بعيد عن مذاق أهل العرف الذين يرجع إليهم في تشخيص الموضوعات، بل قد يقال: إنّ النهي عن المنكر دائما من قبيل الدفع لأنّه يتحقّق عادة بالنسبة إلى الأعمال الآتية، و أمّا الماضي فقد مضى و انصرم، و لا معنى للنهي عنه فتأمّل».[2]
انصاف این است که بین رفع و دفع تفاوتی نیست؛ زیرا وقتی ملاک شرعا و عرفا مشخص است الغای خصوصیت میشود. در روایاتی که آمده: «با امر به معروف و نهی از منکر واجبات اقامه میشود، راهها امنیت مییابد و کسبها حلال میشود» و غیر این روایت در محتوای این روایات تفاوتی بین دفع و رفع نیست. نهی معمولا از قبیل دفع است؛ مثلا جمعی برای شرب خمر نشسته و آماده شدهاند و هنوز شرب خمری نکردهاند، شما که وارد مجلس میشوید آنها را از ارتکاب این عمل نهی میکنید (چنین نهیی واجب است). مثال دیگر: اگر کسی دکانی را برای فروش خمر آماده کرده و هنوز خمری نفروخته است (آیا وظیفه مسلمانان این است که منتظر باشند تا دکان باز شود و فروش خمر انجام شود تا از آن نهی کنند یا قبل از باز شدن باید با آن مبارزه کنند؟) انسانهای مؤمن باید قبل از فروش خمر او را نهی کنند.
ایشان در جای دیگر میگوید: معنای ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيلِ﴾[3] این است که قبل از حمله دشمن خود را آماده کنید نه اینکه بگذارید دشمن که حمله کرد برای مبارزه خود را آماده کنید. باید از قبل خود را آماده کنید تا جلوی ظالم بایستید و مبارزه کنید.
کلام آیتالله سبحانی
آیتالله سبحانی (سلّمهالله) میگوید: «انّ الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر واجب، إمّا عقلًا کما هو الحقّ، أو نقلًا للقرآن و السنّة و الإجماع. و علی کل تقدیر فالهدف من إیجابه بأحد الطریقین منع تحقّق ما هو مبغوض عند المولی فی الخارج، إمّا من خصوص المکلّف، أو من مطلق الفاعل، و لو کان صادراً من غیر مکلّف- کما إذا وقع ولد المولی فی الماء، أو وقع معرضاً لهجوم حیّة- فیجب رفع ذلک. و لا فرق فی نظر العقل بین الدفع و الرفع».[4]
امر به معروف و نهی از منکر یکی از واجبات است که عقل آن را واجب میداند و نقل از قرآن، روایات و اجماع نیز آن را واجب میداند. به هر حال هدف از وجوب آن این است که مبغوض مولا در خارج محقق نشود (یعنی باید جلوی منکرات را بگیریم و قبل از اینکه موجود شود باید ریشه آن را بکنیم) منکرات نباید از هیچکسی محقق شود، خواه مکلّف باشد یا غیر مکلّف (مثلا اگر بچهای که به تکلیف نرسیده و میخواهد کسی را بکشد یا شراب بخورد، باید جلوی او را بگیرید) همانگونه که اگر بچه مولا در آب بیفتد باید او را نجات دهیم. از دیدگاه عقل بین دفع و رفع تفاوتی وجود ندارد.
تفصیل در شئون حکومتی و غیرحکومتی
برخی گفتهاند: دفع در مسائل حکومتی واجب است اما در مسائل غیرحکومتی فقط رفع واجب است و دفع واجب نیست. این دیدگاه شاید شبیه آن تفصیلی است که گفت: اگر جنبه فردی داشته باشد فقط رفع واجب است اما اگر جنبه اجتماعی دارد دفع هم واجب است.
دیدگاه شیخ انصاری
شیخ انصاری (رحمهالله) میگوید: «وجوب ردع من همّ بها و أشرف عليها بحيث لولا الردع لفعلها أو استمرّ عليها».[5]
در برخی موارد شخص تا ارتکاب گناه فاصله زیادی دارد؛ مثلا تا درخت انگور را بکارد، این درخت رشد کند، انگور بدهد و انگور را تبدیل به شراب کند، زمان زیادی نیاز است اما گاهی شخص تا ارتکاب گناه فاصله زیادی ندارد مثل اینکه بساط شراب و قمار را آماده کرده تا مرتکب آن شود در این صورت اشراف بر ارتکاب گناه دارد. در جایی که شخص اشراف بر گناه دارد واجب است که دفع منکر کنیم اما اگر فاصله زیادی با انجام گناه دارد، دفع منکر واجب نیست.
کلام محقق خویی
محقق خویی (رحمهالله) نیز با شرایطی وجوب دفع منکر را میپذیرد: «ان دفع المنكر انما يجب إذا كان المنكر مما اهتم الشارع بعدم وقوعه كقتل النفوس المحترمة، وهتك الاعراض المحترمة، ونهب الاموال المحترمة، وهدم اساس الدين وكسر شوكة المسلمين، وترويج بدع المضلين ونحو ذلك، فان دفع المنكر في هذه الامثلة ونحوها واجب بضرورة العقل واتفاق المسلمين».[6]
دفع منکر در جایی واجب است که شارع اراده جدی دارد که آن منکر واقع نشود؛ مثل قتل انسان محترم، ریختن آبروی انسان محترم، نابودی اموال اشخاص محترم، از بین رفتن اساس دین، شکستن سرافرازی مسلمانان، ترویج بدعت گمراهان و مانند آن. دفع منکر در این مثالها و مانند آن به ضرورت عقل و اتفاق مسلمانان، واجب است.
محقق خویی در موارد مهم دفع منکر را واجب میداند اما در موارد جزئی یا شخصی، دفع آن را واجب نمیداند.