< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1400/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: پیشگیری از جرم/ وجوب دفع منکر/ کلام فقها

 

برای اثبات وجوب دفع منکر و پیشگیری از جرم و گناه به آیات و روایاتی استدلال کردیم. این بحث را نمی‌توانید به‌صورت مستقل در کلمات علما بیابید بلکه در زوایای گفتار علما اشاراتی به این بحث شده است؛ ازاین‌رو، کلماتی از بزرگان را بیان کرده و درباره آن بحث می‌کنیم تا ببینیم مسئله دفع منکر از دیدگاه فلان عالم آیا واجب است یا نه.

کلام مرحوم فیض کاشانی

«و الأول أشهر و أقوى لمطابقته للقرآن الكريم‌ و لأنّ دفع المنكر و النهي عنه واجب».[1]

جایز نیست که انسان آلات لهو و موسیقی را بفروشد این قول اشهر و اقوی است؛ زیرا در قرآن کریم آمده است: ﴿وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ‌﴾. همچنین به این دلیل ‌که دفع منکر و نهی از آن واجب است. منکر نباید در خارج محقق شود؛ پس شما نباید آلات لهو را بفروشید. جوانی که آلات را می‌خرد می‌خواهد از آن استفاده کند، شما نباید زمینه را برای او فراهم کنید و آلات را در اختیار او قرار دهید.

کلام مرحوم میرزا حبیب‌الله رشتی

ایشان در حاشیه مکاسب در باب غیبت و مسئله نصح مستشیر[2] که یکی از مستثنیات حرمت غیبت است می‌گوید: در مسئله نصح مستشیر شما بین دو محذور هستید: 1- غیبت که حرام است (الغیبة اشدّ من الزنا) 2- اگر غیبت نکنید و ازدواج محقق شود انسان مؤمن در معصیت واقع می‌شود.

در این حالت، گاهی نصیحت برای امر دنیوی است و گاهی مربوط به امر اخروی است. اگر مربوط به امور دنیوی باشد من (میرزا حبیب‌الله رشتی) غیبت نمی‌کنم؛ چون امر دنیوی است و مهم نیست اما در جایی که احتمال واقع شدن در گناه وجود دارد، بعید نیست گفته شود: «نصح المستشیر اقوی من الغیبة»؛ غیبت حرام است اما نصح مستشیر ملاک بالاتری دارد؛ پس برای این که مؤمن در گناه و چاله نیفتد شما غیبت بکن اما جوان را از افتادن در گناه نجات بده. بعید نیست که نصح مستشیر بر غیبت مقدم باشد و حق الله را مقدم بداریم؛ زیرا دفع منکر مانند رفع منکر واجب است؛‌ پس غیبت واجب است هرچند باعث شود که مقداری آبروی مغتاب ریخته شود. هنوز منکری واقع نشده اما می‌دانیم که اگر با این خانواده ازدواج کند، در گناه می‌افتد؛ پس باید از همین حالا جلوی او را بگیرم.

کلام مرحوم سید یزدی

ایشان ابتدا می‌خواهد بگوید که دفع منکر واجب نیست اما در نهایت آن را واجب می‌داند.

«و ممّا ذكرنا ظهر أنّه لا يمكن الاستدلال على ما نحن فيه من وجوب دفع المنكر بالعقل و أمّا الأدلّة النّقليّة على وجوب النّهي فيمكن أيضا منع دلالتها على المقام لأن الاستدلال بها فرع فهم المناط منها و هو ليس بقطعي و الظّنّ به لا يثمر إلا أن يقال يظهر منها كون المناط ما ذكر من إرادة عدم وجود المنكر في الخارج فالظّن يستفاد من اللّفظ لا من الخارج حتى لا يكون حجّة و عليه يتم الاستدلال المذكور».[3]

دفع منکر واجب عقلی نیست اما ادله نقلی (آیات و روایات) دلالت دارد که نهی از منکر واجب است نه این‌که دفع منکر واجب است (نهی از منکر کن اما اگر هنوز منکری واقع نشده نمی‌گوید جلوی آن را بگیر) اگر بخواهید به این آیه قرآن استدلال کنید باید مناط آن را استنباط کنید (به این نتیجه برسید که مناط این است که فساد و خلاف شرع واقع نشود؛ خواه رفع باشد یا دفع) نمی‌توانیم قطعی بگوییم چون رفع منکر واجب است، دفع منکر هم واجب است. ظن به آن هم برای حکم به وجوب کافی نیست مگر این‌که گفته شود مناط همین است؛ خداوند نمی‌خواهد که فساد در جامعه وجود داشته باشد. اگر فساد موجود شد باید با آن مبارزه کرد و اگر زمینه آن فراهم شده بازهم باید با آن مبارزه کرد.

خوانده‌اید که ظن حجت نیست؛ «الاصل عدم حجّیّة الظن» اما سید محمدکاظم یزدی در مقام استنباط راهی را برای شما باز می‌کند:‌ ظن دو قسم است: نخست ظنی که از ظواهر الفاظ محقق می‌شود و دیگری ظنی که به‌صورت مطلق به وجود می‌آید. ظنی که از ظواهر الفاظ نباشد حجت نیست اما اگر از ظاهر الفاظ باشد اشکالی ندارد. مثلا آیه‌ای را معنا می‌کنید و ظن پیدا می‌کنید که ظاهرش فلان چیز است. اگر گفتیم که آیه قرآن نص است، یعنی قطعی است و تردیدی در آن وجود ندارد و اگر گفتیم آیه قرآن ظاهر است یعنی معنای آن قطعی نیست اما احتمال بیشتر آن است که معنایش این باشد. درباره آیه ﴿وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يدْعُونَ إِلَى الْخَيرِ وَيأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾،[4] ظاهرش این است که نباید بگذاریم منکر در خارج محقق شود و وقتی وظیفه این است، هم شامل رفع و هم شامل دفع منکر می‌شود. چنین مناط ظنی را می‌توان منصوب به شارع دانست زیرا از لفظ خود آیه استفاده شده است نه از خارج؛ بنابراین استدلال تمام است.

کلام مرحوم میرزای شیرازی

بر خلاف سید محمدکاظم یزدی که دلیل عقلی را کنار گذاشت و به ظاهر الفاظ توجه کرد اما مرحوم میرزای شیرازی قائل است که دلیل عقل می‌گوید دفع منکر واجب است. ایشان در عبارت دیگری می‌گوید: در صورت امکان باید دفع منکر کنید.[5]

 


[2] مثلا کسی می‌خواهد دخترش را شوهر بدهد و شناخت خانواده داماد از شما مشورت می‌گیرد. شما در این مقام باید غیبت کنید و چاره‌ای ندارید جز این‌که عیوب آن‌ها را بگویید تا دیگران گرفتار نشوند.
[5] حاشیه بر مکاسب، ج1، ص60.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo