< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1400/10/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: پیشگیری از جرم/ اعانه بر اثم/ وجوب دفع منکر در آیات قرآن

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره آیاتی بود که واژه خوف در آن‌ها بیان شده بود.

آیه هفتم از خوف: ﴿وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِي مِنْ وَرَائِي وَ كَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيا﴾[1] ﴿يرِثُنِي وَ يرِثُ مِنْ آلِ يعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيا﴾[2] .

حضرت زکریا برای آینده بعد از وفات خود فکر می‌کند و می‌گوید: من از بستگانم بعد از خود می‌ترسم (که خوب نیستند و فساد دارند) و همسرم نازا است (بعد از من چه می‌شود؟ مردم گمراه می‌شوند. کسی باید باشد که آن‌ها را هدایت کند) پس به من فرزند (صالحی) عطا کن (تا بعد از من، مردم را هدایت کند). کسی باشد که از من و آل یعقوب، ارث ببرد و مرضیّ خداوند باشد.

حضرت زکریا درخواستی از خداوند دارد درباره آینده‌ای که بعد از خودش ممکن است اتفاق بیفتد. او مردم را تاحدودی هدایت کرده و نگران بعد از خود است؛ بنابراین از خداوند درخواست فرزند صالحی می‌کند که بتواند مردم را هدایت کند. ما نسبت به زمان خود وظیفه داریم که واجب را انجام دهیم و از حرام دوری کنیم اما باید به فکر آینده هم باشیم؛ باید فرزندانی را که خداوند به ما داده است درست تربیت کنیم؛ این‌ها باید آینده ما را بسازند. مدیران مثلا برای بیست‌سال آینده برنامه‌ریزی می‌کنند تا بدانند باید چه کارهایی انجام دهند.

«خِفْتُ الْمَوَالِي»، وقتی از آینده می‌ترسی باید اعلام کنی. هر انسانی باید برای زندگی مادی و معنوی و اجتماعیات و سیاسات خودش، برنامه حال و آینده داشته باشد. این برنامه‌ها باید کوتاه‌مدت و بلندمدت باشد. بر اساس این‌، از آیه استفاده می‌شود که دفع مفاسد سطح خیلی بالایی دارد؛ دفع فساد هم برای حال و هم برای آینده لازم است. کسی که رئیس جمهوری می‌شود باید برای دفع مفاسد در سال‌های آینده برنامه داشته باشد تا مفاسد به وجود نیاید و جلوی آن گرفته شود نه این‌که منتظر بمانیم تا کسی گناهی را مرتکب شود و سپس به او بگوییم که چرا گناه کردی؟ برنامه اسلام این نیست! البته اگر کسی گناهی کرد باید با او برخورد کنیم اما باید زمینه گناه در جامعه فراهم نشود. باید افراد صالح تربیت شوند. این‌که گفته می‌شود فرزندان را از مهدکودک تا دبیرستان درست تربیت کنید برای است که جامعه آینده ما از افراد صالح تشکیل شود.

بنابراین از این آیه هم استفاده می‌شود که برنامه اسلام، دفع مفاسد در حال و آینده است.

آیه هشتم از خوف: ﴿وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلَا جُنَاحَ عَلَيهِمَا أَنْ يصْلِحَا بَينَهُمَا صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً﴾.[3]

افراد خانواده‌ نسبت به هم وظایفی دارند. در این آیه خداوند به زن‌ها توصیه می‌کند که اگر ترسیدید که میان شما و همسرانتان اختلافی به وجود بیاید، شما به دنبال صلح باشید. گاهی مشکلات اقتصادی بر مرد فشار می‌آورد، ناراحت می‌شود و ممکن است تندی یا توهینی کند، در این هنگام زن وظیفه دارد که در پی صلح، صفا، دوستی و صمیمیت باشد تا این اختلاف کم شود؛ زیرا اختلاف اگر زیاد شود، رفع آن سخت می‌شود.

اگر زن می‌ترسد که شوهرش سرگرم مسائلی شود و به زندگی درست رسیدگی نکند و نگاهش به زنش محبّت‌آمیز نیست. دست به کار شود و اظهار محبت کند تا صلح برقرار شود. این‌که زن هم بخواهد از او دوری کند، کار درستی نیست و نتیجه خوبی ندارد؛ زیرا ممکن است به اختلاف و طلاق کشیده شود.

انسان‌ها مقداری بخل دارند و گذشت کمی دارند. هم مردها باید در برابر برخی از خطاهای زن‌های خود گذشت داشته باشند و هم زن‌ها باید نسبت به برخی از خطاهای شوهرانشان گذشت داشته باشند تا محبت و دوستی بین همسران گسترش یابد و به اختلاف کشیده نشود. در برابر خطا نباید آن را به رخ او کشید و او را اذیت کرد یا سروصدا کرد؛ پیگیری زیاد باعث تداوم اختلاف شده و منجر به طلاق می‌شود. زندگی خانوادگی باید تداوم داشته باشد و نگذاشت که به راحتی از بین برود.

در این آیه، خداوند می‌فرماید: «إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ» همین که زن ترسید و دید که شوهرش محبت همیشگی را ندارد، محبت و مصالحه کند و نگذارد که ناراحتی شوهرش ادامه یابد. معنای آن این است که خداوند جامعه و خانواده را می‌خواهد تا جلوی مفاسد گرفته شود. یکی از بدترین چیزهایی که در جامعه اتفاق می‌افتد، طلاق است. اگر اختلاف شدید شد، نمی‌توان جلوی طلاق را گرفت؛ پس از ابتدا نباید گذاشت که کار به اختلاف شدید منجر شود.

دراین‌باره علامه طباطبایی (رحمه‌الله) می‌گوید: خوف، زمینه صلح است. لازم نیست اعراض و نشوز محقق شود بلکه همین که خوف اعراض و نشوز وجود دارد، زن باید محبت کند. «و إنما اعتبر خوف النشوز و الإعراض دون نفس تحققهما لأن الصلح يتحقق موضوعه من حين تحقق العلائم و الآثار المعقبة للخوف».[4]

آیه نهم از خوف: ﴿فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَينَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[5] .

انسان برای بعد از مرگ خود وصیت‌هایی می‌کند و کسی را وصی خود می‌کند. وصی که می‌خواهد به وصیت عمل کند، باید وصیت‌نامه را ببیند و بداند که چه چیزی در آن نوشته شده است. ممکن است کسی وصیت کند که تمام اموالش فقط به یک فرزندش برسد، وصی باید توجه کند که میّت، فرزندان دیگری هم دارد و نمی‌شود ماترک را فقط به یک‌نفر از فرزندان داد بلکه باید بین همه فرزندان تقسیم نمود. وصی باید دقت کند که در وصیت‌نامه به کسی ظلم نشده باشد.

اگر ترسیدید که وصیت‌کننده‌ای در وصیت‌نامه‌اش به انحراف ‌رود یا در آن گناه وجود داشته باشد، شما که وصی شده‌ای، آن را اصلاح کن. همین که ترس انحراف دارید، به دنبال اصلاح آن باشید نه این که آن را برای روز آخر بگذارید که نتوانید آن را اصلاح کنید. علاج واقعه را باید قبل از وقوع انجام داد؛ پس باید دفع المفاسد کرد نه رفع المفاسد؛ نباید گذاشت ریشه فساد محقق شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo