< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1400/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: پیشگیری از جرم/ اعانه بر اثم/ وجوب دفع منکر

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره استدلالی بود که مرحوم محقق خویی (اعلی الله مقامه الشریف) و شاگردانش برای عدم حرمت اعانه بر اثم اقامه کرده بودند.

روایت سوم: «أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ[1] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ[2] عَنْ صَفْوَانَ[3] عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ[4] عَنْ يَزِيدَ بْنِ خَلِيفَةَ[5] قَالَ: كَرِهَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بَيْعَ الْعَصِيرِ بِتَأْخِيرٍ».[6] امام صادق علیه‌السلام کراهت داشت که آب انگور به نسیه فروخته شود.

در روایت اول هم داشتیم که امام فرمود عصیر را به نقد بفروشند: «فلا يباع إلّا بالنقد».[7] در زمان گذشته شراب‌خوری معمول بوده و مشتری ممکن بوده که آب انگور را تبدیل به شراب کند و از پول حاصل از آن بخواهد بدهی خود را بدهد که ملکیت برای فروشنده نمی‌آورد؛ زیرا پول خمر ملکیت ندارد.

روایت سوم دلالت دارد که فروش آب انگور به صورت نسیه مکروه است؛ بنابراین حرام نیست هرچند که برخی از بزرگان کراهت را به معنای حرمت گرفته‌اند. استدلال مرحوم محقق خویی و شاگردانش این است که فروش آب انگور به‌صورت نسیه کراهت دارد و این اعانه بر اثم حرام نیست.

اشکال

در این روایت گفته نشده که آب انگور را می‌خواهد تبدیل به خمر کند بلکه فروش آب انگور به‌صورت نسیه موضوع است. فروش آب انگور اشکالی ندارد همان‌گونه که دکان‌ها انواع آب‌میوه‌ها را می فروشند. کسی آب انگور را می‌خرد و آن را می‌نوشد و دیگری ممکن است از آن شراب درست کند، این به فروشنده ارتباطی ندارد؛ چون علم و اطلاعی از عمل او ندارد.

روایت چهارم: «و بهذا الاسناد صَفْوَانُ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ بَيْعِ عَصِيرِ الْعِنَبِ مِمَّنْ يَجْعَلُهُ حَرَاماً فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ تَبِيعُهُ حَلَالاً فَيَجْعَلُهُ [ذَاكَ‌] حَرَاماً فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ وَ أَسْحَقَهُ‌».[8] راوی از امام صادق (علیه‌السلام) درباره فروش آب انگور به کسی که آن را به حرام تبدیل می‌کند پرسید. حضرت فرمود: اشکالی ندارد؛ شما درحالی‌که حلال است می‌فروشی او خودش آن را حرام کرده است. خداوند او را دور و نابود کند.

او که شراب درست می‌کند مرتکب حرام شده اما شما که آب انگور می‌فروشید، گناهی نکرده‌اید. سند روایت درست است و دلالت آن برای مدعیان عدم حرمت اعانه بر اثم خوب است.

اشکال

باید به چند نکته توجه شود که آیا روایت در صورت انحصار است یا انحصاری وجود ندارد؟ یعنی آیا فقط یک‌نفر است که آب انگور می‌فروشد یا دکان‌های متعددی هستند که آن را می‌فروشند؟ چون انحصار وجود ندارد، شما نمی‌توانید دفع منکر کنید و جلو ساخت خمر را بگیرید. اگر شما به او نفروشید، دیگری به او می‌فروشد.

از طرفی یقین ندارید که آب انگور را برای خمر استفاده می‌کند. خریدار انسان ناباب و اهل خمری است که ممکن است با آب انگور، خمر درست کند اما یقین ندارید. «مِمَّنْ يَجْعَلُهُ حَرَاماً» بر علم داشتن به تحقق حرام دلالت ندارد.

روایت پنجم: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[9] عَنْ أَبِيهِ[10] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[11] عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ[12] قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ لَهُ كَرْمٌ أَ يَبِيعُ الْعِنَبَ وَ التَّمْرَ مِمَّنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يَجْعَلُهُ خَمْراً أَوْ سَكَراً فَقَالَ إِنَّمَا بَاعَهُ حَلَالاً فِي الْإِبَّانِ الَّذِي يَحِلُّ شُرْبُهُ أَوْ أَكْلُهُ فَلَا بَأْسَ بِبَيْعِهِ‌».[13]

راوی از امام صادق (علیه‌السلام) پرسید: مردی است که درخت انگور دارد آیا می‌تواند انگور و خرما را به کسی بفروشد که می‌داند آن را تبدیل به خمر می‌کند؟ حضرت فرمود: او انگور یا خرما می‌فروشد که حلال است اما او می‌خواهد با آن چه کاری کند به فروشنده ارتباطی ندارد. فروشنده در ابتدای راه است که نوشیدن آن حلال است پس فروش آن اشکالی ندارد.

اشکال

در اینجا انحصاری نیست؛ این‌گونه نیست که اگر شما به او خرما نفروشید نتواند خمر درست کند. در روایت هم فاصله‌ای بیان شده؛ یعنی بیع انگور با بیع عصیر متفاوت است. انگور تا بخواهد تبدیل به خمر شود مراحلی دارد و زمان می‌برد اما در بیع عصیر مقداری احتیاط کرده‌اند که نقد فروخته شود نه نسیه. کسی که خواربارفروشی دارد در انتخاب مشتری نمی‌تواند تأثیر داشته باشد که به فلان مشتری خرما بفروشد و به دیگری نفروشد؛ به این صورت که قیافه افراد را بررسی کند و بر اساس آن مشتری را انتخاب کند؛ در اسلام چنین روحیه‌ای وجود ندارد. از انواع میوه‌ها شراب درست می‌شود و فروختن اصل میوه اشکالی ندارد.

مرحوم امام خمینی مثال می‌زد: وقتی سنگ بزرگی است که باید آن را برداشت. این سنگ آن‌قدر بزرگ است که کسی به تنهایی نمی‌تواند آن را بردارد اما اگر عده‌ای جمع شوند می‌توانند آن را بردارند. این‌که شما دستی به آن بزنی و بروی فایده‌ای ندارد. در این‌جا هم که عدّه زیادی انگور می‌فروشند اگر شما بر اساس قیافه افراد به آن‌ها انگور نفروشید، کار صحیحی نیست. در جایی که دفع منکر وجود دارد واجب است اما در جایی که تأثیری ندارد نفروختن واجب نیست. در امر به معروف و نهی از منکر هم باید تأثیر مثبت داشته باشد اما اگر تأثیر منفی دارد و باعث لجبازی می‌شود، واجب نیست.


[1] احمد بن ادریس قمی است که امامی و ثقه است.
[2] امامی و ثقه است.
[3] از اصحاب اجماع است.
[4] از اصحاب اجماع است.
[5] واقفی است اما ثقه است.
[9] امامی و ثقه است.
[10] امامی و ثقه است.
[11] از اصحاب اجماع است.
[12] امامی و ثقه است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo