< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1400/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: پیشگیری از جرم/ اعانه بر اثم/ شرایط اعانه بر اثم

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره پیشگیری از جرم و اعانه بر اثم بود که صدق اعانه بر اثم دارای چه شرایطی است. یکی از مباحثی که بیان شد این بود که آیا قصد اعانه بر اثم، شرط تحقق آن است. علمایی چون شیخ انصاری (رحمه‌الله) معتقدند قصد برای تحقق عنوان اعانه بر اثم لازم است.

پرسش اول: آیا علم به تحقق اثم در آینده با قصد اعانه بر آن تلازم دارد؟ شما می‌دانید که این شخص قصد دارد که انگورها را شراب کند، آیا می‌توانید بگویید که من قصد نداشتم انگور را به او بفروشم تا شراب درست کند. این مسئله برمی‌گردد به بحثی در علم اصول که آیا علم و اعتقاد با هم تلازم دارند؟

ممکن است انسان پس از علم و آگاهی کامل به چیزی به آن هم اعتقاد هم پیدا کند. غالباً علم و اعتقاد با هم هماهنگ هستند. علم به این‌که خدایی هست و واحد است، اعتقاد شما هم همین خواهد بود و اعتقاد به توحید پیدا می‌کنید. نظر مرحوم امام خمینی این بود که علم و اعتقاد با هم هماهنگ هستند؛ هرجا علم باشد، اعتقاد هم وجود دارد.

شیطان سال‌ها عبادت کرد و علم داشت اما قرآن کریم می‌فرماید که در نهایت کافر شد ﴿وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾[1] . آیا علمش از بین رفت یا این‌که علم داشت اما غرور هم داشت؟ گفت: او را از خاک آفریدی و من را از آتش ﴿قَالَ أَنَا خَيرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[2] . آیا باید به آدمی سجده کنم که از خاک آفریده شده است؟ در موارد متعددی در قرآن از شیطان به عنوان کافر یاد شده است. اگر علم ملازم با اعتقاد باشد، گناه‌کار می‌شد نه کافر. ریشه اعتراض به خداوند یا تکبر است یا جهل. شیطان به خداوند علم دارد اما اعتقاد ندارد به همین ‌خاطر است که پس از سال‌ها عبادت، اعتراض کرد و کافر شد. از همین رو است که برخی قائلند علم از اعتقاد قابل تفکیک است؛ می‌شود انسان علم داشته باشد اما اعتقاد نداشته باشد. سجده نکردن شیطان هم یا از روی تکبر بود یا به خاطر آگاه نبودن از برخی از جوانب.

پرسش دوم: آیا قصد با علم ملازم است؟ می‌دانم که انگور را برای شراب می‌خواهد اما هنگام فروش قصد ندارم که او شراب درست کند. من به دنبال پول هستم و قصد شراب درست کردن او را ندارم.

مرحوم شیخ انصاری در مکاسب، مرحوم بجنوردی در قواعد الفقهیه و گروهی از علما نظرشان این است که علم با قصد ملازم نیست، ممکن است انسان علم داشته باشد ولی قصد نداشته باشد. برخی از علما هم معتقدند وقتی علم داری که می‌خواهد شراب درست کند، قصد هم داری. می‌دانی که می‌خواهد عصا را بر سر مظلوم بکوبد اما عصا را به ظالم می‌دهی، در این صورت نمی‌توانی بگویی که قصد نداشتم. آیت‌الله مظاهری (سلّمه‌الله) نظرشان این است که علم با قصد ملازم است؛ وقتی علم داری قصدش را هم داری. کسی که می‌گوید قصد نداشتم دروغ می‌گوید و می‌خواهد خودش را تبرئه کند.[3]

به نظر ما کلام آیت‌الله مظاهری (سلّمه‌الله) و برخی از علما درست نیست بلکه علم با قصد تلازم ندارد. گاهی شما مقدمه منحصره تحقق گناه هستید مثل این‌که فقط یک انگور فروش وجود دارد در این صورت اگر انگور را به او بفروشید با آن شراب درست می‌کند اما اگر انگور نفروشید کارش تعطیل می‌شود، با این فرض با وجود علم، قصد هم وجود دارد، نمی‌توانی بگویی علم داشتم اما قصد نداشتم. صورت دوم این است که مثلا صد دکان انگور فروشی وجود دارد و اگر شما به او انگور نفروشید از دکان دیگری می‌خرد. نفروختن شما تأثیری در این‌که شراب درست نکند ندارد؛ چون صد انگور فروش وجود دارد که تقوایی ندارند و به او انگور می‌فروشند. در این صورت علم به شراب‌سازی وجود دارد اما قصد نیست. حتی انگور فروش در دلش هم ناراحت است که این شخص می‌خواهد شراب درست کند. پس قصد با علم قابل تفکیک است. مثلا چلوکبابی علم دارد که این شخص بعد از خوردن غذا و قوّت گرفتن می‌خواهد زنا کند. چلوکبابی غذا را به همه می‌فروشد پس قصد اعانه هم ندارد.


[3] . عوائد القواعد الفقهیة، ج۱، ص۱۸۳.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo