درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1400/09/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: پیشگیری از جرم/ اعانه بر اثم/ شرایط اعانه بر اثم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره پیشگیری از جرم و و صدق عنوان معاونت بر اثم بود. معاونت بر اثم حرام است اما بحث شد که معاونت بر اثم در کجا محقق است و در کجا محقق نیست. قول محقق حلی و شیخ طوسی (رحمهماالله) را در این باره بیان کردیم. نظر این بزرگواران این بود که در صدق معاونت بر اثم، نه قصد لازم است و نه تحقق خارجی معاونعلیه؛ یعنی اگر آن گناه در خارج محقق هم نشود، معاونت بر اثم صدق میکند. دلایل این قول را در قالب سه مثال در جلسه گذشته بیان کردیم.
مثال اول
این بود که کسی مضطر شده و غذایی ندارد که بخورد، به خانه شما مراجعه میکند تا به او کمک کنید، در این صورت، آیا بر شما واجب است که به او کمک کنید تا نمیرد؟ برخی گفتهاند که اطعام در این صورت مستحب است. بر اساس روایت «من أعان على قتل مسلم ولو بشطر كلمة، جاء يوم القيامة مكتوبا بين عينيه: آيس من رحمة الله»[1] اگر کمک نشود، اعانه بر قتل مسلمان است. قصد بر کشتن او نداشتید اما سخاوت کمی داشتید، مردن هم معلوم نیست که اتفاق بیفتد.
اشکال به مثال اول
اگر خوف بر فوت وجود داشته باشد، واجب است که اطعام انجام شود و اگر اطعام نشود، معاونت بر اثم است اما اگر خوف بر موت وجود نداشته باشد چون امثال این افراد که گدایی میکنند و گرسنه نیستند زیاد است به همین خاطر اطمینان یا خوف بر موت نیست؛ پس وجوب اطعام هم محقق نیست. تحقق وجوب اطعام در صورتی است که خوف فوت باشد نه خوف ضعف؛ با خوف بر ضعف، وجوب اطعام نمیآید. اگر خوف بر فوت هم باشد کافی است که وجوب بیاید، مثلا در ماه رمضان اگر خوف بر ضرر وجود داشته باشد، روزه حرام است. خوف مسئلهای عرفی است. اگر خوف خطر در مسافرت باشد، سفر حرام میشود. پس با احتمال عقلایی بر خوف، اطعام هم واجب میشود.
مثال دوم
خانم مسافری در ظهر جمعه وارد مغازهای میشود تا خرید کند ﴿يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِي لِلصَّلَاةِ مِنْ يوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيعَ﴾[2] بر اساس این آیه صاحب مغازه باید بیع را رها کند اما مشتری اصرار بر خرید میکند. زن چون مسافر است، نماز جمعه بر او واجب نیست اما بر صاحب مغازه واجب است. در اینجا گفتند که این بیع چون اعانه بر اثم است، حرام است.
اشکال بر مثال دوم
به نظر ما اگر این بیع، علّت تامّه محروم شدن از نماز جمعه است، معاونت بر اثم صدق میکند و در نتیجه گناه کرده و معامله هم حرام است اما اگر علت تامّه نیست؛ مثلا اگر مغازهدار کارهایش را سریع انجام دهد هم میتواند معامله کند و هم به نماز جمعه برسد، در این صورت، معاونت بر اثم نیست.
مثال سوم
«إنّي رجلٌ خيّاط أخيط للسلطان ثيابه فهل تراني داخلًا بذلك في أعوان الظلمة؟ فقال له: المعين لهم من يبيعك الإبر و الخيوط، و أمّا أنت فمن الظلمة أنفسهم»[3]
اشکال بر مثال سوم
عبارت، روایت نیست بلکه مطلبی عرفی بود. از بزرگی پرسیدند: من خیاط سلطان هستم، آیا از جمله اعوان ظلمه هستم؟ آن بزرگ در پاسخ گفت: تو از اعوان ظلمه نیستی بلکه از جمله ظلمه هستی. اعوان ظلمه کسانی هستند که نخ و سوزن را به تو میفروشند.
قبلا هم گفتیم: اگر قصد محقق شود در مقام ثبوت تأثیر دارد نه در مقام اثبات. کسی که قصد ندارد و توجه ندارد که نخ فروشی یا سوزن فروشی، معاونت بر اثم است، عندالله هم عقاب ندارد. اما در مقام اثبات، قصد معیار نیست بلکه صدق عرفی معاونت بر اثم معیار است. عرف بگوید اگر تو نخ و سوزن به خیاط نمیفروختی تا لباس سلطان را بدوزد، سلطان نمیتوانست اظهار قدرت کند و به مردم ظلم کند. پس میان مقام ثبوت واثبات تفاوت است؛ در مقام اثبات که دادگاه و برخورد قضایی است، گفته میشود که شما معاونت بر اثم کردهای اما در مقام ثبوت و عندالله ممکن است واقعا قصدی نداشتهای، پس عقابی هم نداری اما اگر در ظاهر، صدق عرفی باشد، میتوان بر آن عمل، مجازات کرد.
قول پنجم
محقق اردبیلی (رحمهالله) قائل است: در دو صورت معاونت حرام است:
صورت اول: اگر قصد باشد، حرام است. من دوست دارم که او خمر درجهیک درست کند.
صورت دومی: معاونت بر اثم، عرفا صدق کند.[4]
تعبیر ایشان به صورت «مانعة الخلو» است؛ یعنی یکی از این دو باید باشد.
مثالها: ایشان برای توضیح مسئله مثال زده است.
مثال اول: اگر کسی تجارت انجام دهد، از او مالیات میگیرند. در حکومت سلطان جائر هم مالیات میگیرند. شما در حکومت جور، تجارتهای بزرگی انجام میدهید پس باید مالیات زیادی هم بپردازید، درحالیکه دوست ندارید مالیات پرداخت کنید. حکومت جائر هم به وسیله همین مالیاتها اداره میشود. آیا این تجارت حلال است یا حرام؟ من برای خودم تجارت میکنم اما سلطان جائر به زور از من مالیات میگیرد. از نظر محقق اردبیلی (رحمهالله) با اینکه کمک بر ظالم است اما معاونت بر اثم نیست و حرام نیست؛ زیرا قصد معاونت نداری؛ حتی حاضری چیزی رشوه بدهی تا از تو مالیات نگیرند. برای حرمت باید یکی از دو شرط باشد اما در اینجا نه قصدی وجود دارد و نه صدق عرفی معاونت محقق است.
مثال دوم: شما اهل عبادت هستید، وقتی به مکه برای زیارت میروید، پول بسیاری به عربستانیها میدهید درحالیکه انسانهای ظالم و ستمکاری هستند اما شما عاشق زیارت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و طواف کعبه هستید. آیا رفتن به حج، جایز است؟ در اینجا هم قصد بر معاونت و صدق عرفی آن وجود ندارد. برخی ممکن است تجزیه و تحلیل کننده که چه پول زیادی به حکومت ظالم داده شده اما عرف آن را معاونت بر ظلم نمیداند. نیازی نیست که حج واجب باشد تا جایز باشد، حج عمره هم همین حکم را دارد یا مثلا کسانی که برای تفریح به اروپا میروند با ورود به آن کشور، به آنها کمک کرده است اما عرف به این عمل، معاونت بر اثم نمیگوید.