< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1400/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: پیشگیری از جرم/ مقدمه/ آثار جرم

 

خلاصه جلسه گذشته: بحث ما در علم فقه درباره اهمیت پیشگیری از جرم در قرآن کریم بود. یکی از نکات مهم که باید به ان توجه شود این است که آیا این بحثی روایی است یا قرآنی؟ این بحث در آیات زیادی وارد شده که نشان می‌دهد اهمیت زیادی دارد.

ممکن است پرسیده شود این بحث چه آثار و فوایدی دارد؟ در این بحث چند دیدگاه وجود دارد که آثار زیادی دارد:

دیدگاه اول: محقق خویی و برخی از شاگردانش معتقد هستند که دفع منکر واجب نیستبلکه رفع منکر واجب است؛ لازم نیست که مقدمات منکری را نابود کنید اما اگر منکری در خارج محقق شد، جلو آن را بگیرید ولی اگر هنوز منکری محقق نشده و فقط می‌دانم که می‌خواهد منکری را مرتکب شود، هیچ وظیفه‌ای ندارم. اگر قرائن دلالت داشت که شخصی قصد دزدی دارد، تا جرمی مرتکب نشده ما وظیف نداریم جلو او را بگیریم.

محقق خویی (رحمه‌الله) می‌فرماید: فقط در مقابل زن و فرزند وظیفه دارید دفع منکری کنید؛ یعنی می‌توانی قبل از این‌که فرزندت خلافی مرتکب شود به او تذکر بدهی؛ زیرا خداوند فرمود: ﴿قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا﴾[1] . درباره دیگران اگر دفع منکر شود اشکالی ندارد اما واجب نیست.

دیدگاه دوم: دفع منکر واجب است؛ یعنی وظیفه داریم قبل از این‌که جرم در خارج محقق شود، جلو آن را بگیریم.

آثار زیادی بر هر کدام از این دو دیدگاه بار می‌شود، مثلا پلیس به خودرویی مشکوک شود آیا اجازه دارد که آن را بازرسی کند؟ با این‌که مالک، خلافی را مرتکب نشوده اما آیا می‌توان وارد حریم خصوصی شد؟ اگر گفته شود دفع منکر واجب نیست، حق ندارید خودرو را بازرسی کنید. اما اگر گفته شود دفع منکر واجب است می‌توان با وجود قرائن یا گزارشات، با ظن به وجود جرم، خودرو را بازرسی کرد.

مثال دیگر: اگر به کسی مشکوک شوند که منافق است، وزارت اطلاعات با چه مجوزی، مکالمات او را کنترل می‌کند؟ اگر فقط رفع منکر را واجب بدانیم نمی‌توانیم کسی که جرمش ثابت نشده را کنترل کرد.

محقق خویی (رحمه‌الله) قائل است: با دفع منکر، محدودیت در جامعه ایجاد می‌شود؛ با دفع منکر که هنوز جرمی محقق نشده، آزادی انسان سلب می‌شود درحالی‌که همه انسان‌ها آزاد خلق شده‌اند.

بر این اساس، حکومت اسلامی زیر این سؤال است که آیا مبنای جمهوری اسلامی بر وجوب رفع منکر است یا دفع منکر؟ اگر وجوب رفع منکر باشد، خیلی از کارها مثل استراق سمع جایز نیست، امر به معروف هم فقط در حد تذکر است. اما اگر قائل به وجوب دفع منکر باشید،‌ باید مقدمات زیادی فراهم کنید که مردم به گناه آلوده نشوند. سن ازدواج که روی سی‌سال می‌رود، جامعه به گناه آلوده می‌شود. جمهوری اسلامی وظیفه دارد که وسایل ازدواج جوانان را فراهم کند تا دفع منکر شود. بر اساس روایت کسی که ازدواج کند نصف یا دو ثلث دینش را حفظ کرده است. اگر می‌خواهید جامعه سالم باشد ﴿بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾[2] بر شما نازل شود یا ﴿يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا﴾[3] محقق شود باید گناه در جامعه کم شود.

وجوب دفع منکر یعنی باید جلو تحقق جرم را گرفت نه است‌که جایز و خوب باشد. وقتی حکومتی درست کردید وظیفه دارید که شرایطی فراهم کنید تا جوان ازدواج کند و از گناه محفوظ شود. اگر دفع منکر واجب است و ورزش می‌تواند جلو فساد را بگیرد یا جوانان کمتر گناه کنند، وظیفه است که آن تفریحات سالم را برای آنان فراهم کنید. گاهی ممکن است گفته شود که ما فقط وظیفه داریم با فروشنده و مصرف‌کننده مواد مخدر مبارزه کنیم این رفع منکر است اما دفع آن به این است که زمینه آن از بین برود.

دزد را می‌گیرید اما این دزد را خود شما درست کردید. وقتی وضع اقتصادی خراب شد، مردم نمی‌توانند گرسنه بمانند پس به گناه منتهی می‌شود. اگر قائل به وجوب دفع منکر شدید، باید وضع اقتصادی مردم را به‌گونه‌ای کنید که دزدی پیدا نشود.

فرمانده نیروی انتظامی به دیدار ما آمده بود می‌گفت که متاسفانه آمار سرقت بیشتر در دزدهای جدید است. دزدهای جدید یعنی به خاطر فقر به این فساد افتاده‌اند. مقدار زیادی از فسادهای موجود در جامعه به خاطر فقر است؛ پس حکومت اسلامی برای مبارزه با جرم وظیفه دارد که جلو زمینه جرم را بگیرد. وقتی جوانی استمناء کرد آقا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مقداری روی دست او زد و سپس به او پول و زن داد. در برخورد با گناه باید دید که چرا جوان این گناه را انجام داد.

اگر قائل به وجوب دفع منکر شدیم، با برخی از محرمات، تزاحم پیدا می‌کند؛ مثلا از یک طرف می گویید حریم خصوصی است و از طرف دیگر، احتمال قوی فساد داده می‌شود. تجسس حرام است اما دفع منکر هم واجب است اما گاهی اهم و مهم دفع منکر را مهم‌تر می‌داند اما اگر دفع منکر را جایز دانستیم نه واجب، تجسس جایز نیست.

باید از روان‌شناسان و متخصصین کمک گرفت که چرا گناه در جامعه محقق شده است. باید بررسی کرد که علت طلاق‌ها در جامعه چیست؟ فرزندان طلاق ممکن است به فساد کشیده شوند و شارع نیز طلاق را مذموم می‌داند. برای جلوگیری از فساد باید از دو راه استفاده نمود: یکی راه‌های معمول و دیگری راه کارشناسی.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo