درس خارج فقه استاد محسن فقیهی
1400/06/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: پیشگیری از جرم/ مقدمه/
خلاصه جلسه گذشته: بحث ما در علم فقه درباره پیشگیری از جرم بود. عرض شد که واژههای پیشگیری، جرم و واژههای مشابه آن که در قرآن و روایات ذکر شده را باید بررسی کنیم تا ابعاد جرم از دیدگاه اسلام مشخص شود. معنای لغوی جرم را مطرح کردیم که به معنای «ذنب»، «باطل»، «تعدی» و امثال این معانی است.
جرم و مانند آن در قرآن
واژههای جرم مشابه آن در قرآن را بیان میکنیم:
ذنب: در قرآن کریم این واژه ۳۵ مرتبه ذکر شده است. ذنب همان جرم و گناه از منظر فقها است. با بررسی این ۳۵ مورد میتوان مصادیق جرم و گناه را به دست آورد.
معصیت: معصیت یعنی سرپیچی کردن که ۳۳ مورد در قرآن ذکر شده است.
اثم: اثم به معنای سستی، کندی، محروم از پاداش و گنهکار است که ۴۸ بار در قرآن ذکر شده است. این آیات میتواند به شما در بحث پیشگیری از جرم کمک کند؛ زیرا هر چیزی که اثم باشد، جرم از دیدگاه فقها است.
سیئه: سیئه به معنای کار قبیح و زشت است که ۱۶۵ بار در قرآن کرم ذکر شده است. هر بار که واژه سیئه ذکر شده، کار زشت و جرمی است.
سوء: این واژه ۴۴ بار در قرآن استعمال شده است که به معنای عمل زشت و بد است.
جرم: ۶۱ بار در قرآن ذکر شده است.
حرام: ۷۵ بار در قرآن ذکر شده است. هر جایی از قرآن که از کلمه حرام استفاده شده، یعنی عملی در آن مورد وجود دارد که جایز نیست. مانند ماههای حرام یا لباس احرام، معلوم میشود که در آنجا ممنوعیتهایی وجود دارد.
خطیئه: ۲۲ بار در قرآن ذکر شده است. خطاها و گناهانی که ممکن است یک انسان مرتکب شود. خطئیه گاه عمدی و گاه سهوی است.
فسق: فاسق به معنای کسی که از مدار اطاعت الهی دوری کرده است و ۵۳ مرتبه در قرآن ذکر شده است.
فساد: فاسد کسی است که از اعتدال خارج شده و به تباهی رفته است. فساد هم مانند جرم است که این ماده پنجاه بار در قرآن استعمال شده است. خداوند در قرآن کریم، جرمهای مختلف را به عنوان فساد مطرح نموده است.
فجور: به معنای بیحیایی، بیآبرویی، مقابله با دین و رسوایی از آن استنباط میشود که باید از آن دوری کرد. این واژه شش بار در قرآن آمده است.
منکر: اشاره به کارهایی دارد که نباید انجام شود و مورد نهی شارع است. این واژه شانزده بار در قرآن ذکر شده است.
فاحشه: هر جای قرآن از واژه فاحشه استفاده شود معلوم میشود که آن کار منکر است و نباید انجام شود و از اقسام جرم است. این واژه در ۲۴ مورد در قرآن ذکر شده است.
خبث: خباثت امر زشت و ناپسند است که در مقابل طیّب قرار دارد. این واژه در شانزده مورد در قرآن استعمال شده است.
شر: به معنای زشتی است؛ یعنی کاری که مردم از آن نفرت دارند و باید ترک شود. این واژه در مقابل «خیر» است. در هشت آیه قرآن از واژه شر استفاده شده است.
لمم: لمم بر وزن قلم به معنای نزدیک شدن به گناه است و بیشتر درباره گناهان کبیره استعمال میشود. در یک مورد از این واژه در قرآن استفاده شده است.
وزر: به معنای سنگینی؛ یعنی گناه دیگران را بر عهده گرفتن. وزیر از همین ماده به معنای کسی است که کار سنگینی را بر عهده میگیرد. وزرا باید بدانند که اگر کوتاهی کنند، سنگینی گناه مردم بر گردن آنها است. اگر وزیر کار، اشتغال ایجاد نکرد و جوانان به گناه افتادند، وزر این گناه به گردن وزیر است. هر وزیری بار سنگینی را بر عهده گرفته است. واژه وزر در ۲۶ مورد در قرآن استعمال شده است.
ثقل: این واژه هم به معنای سنگی است که در سیزده مورد در قرآن استعمال شده است.
حنث: به معنای تمایل به باطل و در مورد گناه، پیمانشکنی میکنند؛ وعده دادهاند که گناه نکنند اما بازهم مرتکب آن میشوند. به عبارت دیگر تخلف بعد از تعهد است. این واژه نیز هفده بار در قرآن بیان شده است.
ممکن است واژههای دیگری هم در قرآن وجود داشته باشد که ما در اینجا ذکر نکردیم. در بحث پیشگیری از جرم باید این واژهها را که در قرآن آمده و مورد اتفاق فقهای شیعه و سنی است بررسی نمود. باید در جهان اسلام، این جرمها را مطرح کنیم و برای پیشگیری از آنها فکری کنیم.
ضابطه جرم:
جرم از دیدگاه فقها
از دیدگاه فقهای اسلام، گاهی جرم مربوط به فعل است و گاهی مربوط به ترک است. برخی از چیزها جرم نیست اما ترک آن مجرمانه است. باید جلو کاری را میگرفت یا کاری را انجام میداد اما این کار را نکرد؛ مثلا شما پول را از بانک ندزدیدهاید اما باید جلو دزد را میگرفتید و این کار را نکردید. فعل مجرمانه انجام ندادهاید اما ترک شما مجرمانه است. لذا جرم از دیدگاه فقها این است: «کل فعل أو ترک فعل ممنوع شرعاً». بنابراین، ترک نماز، روزه، خمس، زکات و ... شرعاً ممنوع است خواه جزای دنیوی مانند حد، کفاره، دیه و ... داشته باشد یا نداشته باشد اما از لحاظ اخروی عذاب دارد.
جرمها هم گاهی مربوط به خود انسان است و گاهی مربوط به دیگران است. گاهی انسان فعل یا ترک فعلی انجام میدهد که به خودش آسیب میزند و مشکل ایجاد میکند و گاهی مربوط به دیگران و حقالناس است مثل ضرب، جرح و قتل.
بنابراین در اصطلاح فقها به هر ذنب و گناهی، جرم اطلاق میشود. این جرم ممکن است حقالله یا حقالناس باشد. در هر صورت، جرم دارای مفاسد فردی و اجتماعی است.
جرم به معنای گناه، آن جرمهایی است که در قرآن و روایات بیان شده است اما در قوانین حاکمیتی جمهوری اسلامی ممکن است چیزی جرم تلقی شود که از دیدگاه فقها، جرم نباشد اما از دیدگاه عقلا بما هم عقلا جرم باشد مانند قوانین راهنمایی و رانندگی. این قوانین را یا شارع امضا کرده یا ردع نکرده است و باید مورد توجه قرار گیرد اگر کسی از آن تخطی کند مجرم به حساب میآید و از آن جهت که مورد تأیید ولی فقیه است، تخلف از آن گناه است.
جرم در اصطلاح حقوقی
جرم حقوقی آن فعل یا ترکی است که در قانون برای آن مجازات ترسیم شده است.
جرم حقوقی با جرم فقها متفاوت است. جرم حقوقی امری حکومتی است که برای نظم و امنیت جامعه تدوین شده است. برای ترک نماز، در قانون هیچ مجازاتی ترسیم نشده است درحالیکه از دیدگاه فقها جرم است اما از دیدگاه حقوقی جرم نیست. رابطه این دو تعریف از جرم، عموم و خصوص من وجه است. برخی چیزها از نظر فقها جرم نیست اما از نظر حقوقی جرم است مثل قانون راهنمایی و رانندگی؛ هرچند که چون مصوب جمهوری اسلامی است از نظر فقها هم میتواند جرم باشد در این صورت رابطه عموم و خصوص مطلق میشود؛ یعنی هر چیزی که در جمهوری اسلامی جرم حقوقی است از نظر فقها هم جرم است. برخی چیزها مانند ترک نماز، جرم فقهایی است اما جرم حقوقی نیست زیرا در قانون برای آن مجازات تعیین نشده است.