< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

99/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/الخطابات الشفاهية /ثمره بحث خطابات شفاهیه

 

ثمره بحث خطابات شفاهیه

فصل: ربما قيل : إنّه يظهر لعموم الخطابات الشفاهية للمعدومين ثمرتان : الأولى: حجية ظهور خطابات الكتاب لهم كالمشافهين. [1]

بحث ما در رابطه با خطابات شفاهیه بود که آیا شامل معدومین و غایبین می شود یا نه؟

آیا مخاطبه با معدوم و غایب صحیح است یا نه؟ مطالبی گفته شد. صاحب کفایه در پایان این بحث ثمره این بحث را نقل می کند این اختلاف چه ثمره ای و فایده ای بر او مترتب است بر اساس آنچه ما از مرحوم آیت الله فاضل (ره) نقل کردیم و تقریبا مطالبشان را بیان کردیم اصلا در قرآن خطابات شفاهیه نداریم که این بحث اصولی بحث بی مبنایی است. ایشان فرمودند : قرآن کتاب است و مخاطبه شفهی نیست نه خدا با مردم، نه خدا با پیغمبر، نه پیغمبر با مردم. این طور نیست که هر وقت یک آیه ای به پیغمبر نازل شده فورا بگویند یا ایها الناس بیایید که می خواهم برایتان سخنرانی کنم مطالب یادداشت شده است توسط کاتبین وحی و بعد در زمان خود آن حضرت جمع آوری شده است و آنچه که امیر المومنین(ع) جمع آوری فرمودند جمع آوری ایشان عبارت است از جمع آوری قرآن با تفصیل شان نزول و ... ولی قرآن به همین شکل در زمان رسول خدا جمع آوری شده است و لذا در جاهایی که متعدد قرآن خودش را کتاب نامیده است کتاب فصلت ... کتاب مبین .. ذلک الکتاب .. تنزیل الکتاب.. .

اصولی نبودن بحث خطابات شفاهیه

اگر کتاب است به معنای تدوین قانون است و قانون خطاب شفاهی نیست با کسی قانون تدوین می شود برای عموم شفاهی صحبت کردن نیست که بگوییم مربوط به حاضر فی المجلس خطاب است یا نه؟ اگر ما این مطلب را پذیرفتیم که قبلا عرض کردیم مطلب خوبی است ولی جای تحقیق هم دارد اگر مطلب را گفتیم کلا بحث خطابات شفاهیه یک بحث اصولی نیست و ربطی به مطالب اصول ندارد. چرا؟ زیرا مساله اصولی مساله ای است که در طریق استنباط مسائل شرعی است وارد شود حال یا صغری قیاس در نظر گرفته می شود که از آن حکم شرعی استنباط می شود یا در کبری قیاس قرار بگیرد در هر صورت باید در طریق استنباط قرار بگیرد و مساله خطابات شفاهیه با این وضعیتی که توضیح داده شد هیچ ارتباطی به استنباط ندارد لذا باید نام او از سِجِلّ مباحث اصولی حذف شود بر همین اساس بحثی درثمره این بحث نیست بحث فرضی تقدیری است یعنی بنا به فرض مبنا را نپذیریم و مبنای قوم را بپذیریم آیا این بحث فایده و ثمره اصولی دارد یا ثمره اصولی ندارد. بنابراین ما فرضی بحث می کنیم ولی بر اساس فرمایش محقق صاحب کفایه که بحث خطابات شفاهیه داخل در مباحث اصول است بحث واقعی است که آیا ثمره ای بر او مترتب می شود یا نه؟ صاحب کفایه فرموده است ربما قیل ... . گفته شده که این بحث ثمره دارد. دو ثمره برای آنها ذکر شده است صاحب کفایه هر دو ثمره را نقل می کند و هیچ کدام را نمی پذیرد .

ثمره اول بحث خطابات شفاهیه

ثمره اول آن است اگرشما بگویید که خطابات شفاهیه فقط حاضرین فی المجلس خطاب را شامل می شود؟ و غایب و معدوم را شامل نمی شود اگر این حرف را زدید خطابات شفاهیه ظهوراتش برای حاضرین حجیت ندارد. و امااگر گفتید خطابات شامل غایب و حاضر و همه می شود ظواهر این آیات خطابات شفاهیه برای همه حجیت دارد. پس این یک ثمره که نقل شده است و آن حجیت ظواهر خطابات شفاهیه است برای عامه مکلفین اگر گفتیم اختصاص نداردخطابات شفاهیه به حاضرین و عدم حجیت این خطابات برای عامه مکلفین اگر گفتیم اختصاص دارد این خطابات به حاضرین فی مجلس الخطاب .

اشکال صاحب کفایه در ثمره اول

صاحب کفایه می فرماید این ثمره لیس بثمرة. چرا ؟ زیرا حجیت ظهورات اگر ما در باب ظواهر یعنی در بحث حجج و امارات گفتیم الظواهر حجة حجیت ظواهر اختصاص به فردی دون فردٍ و جمعی دون جمعٍ ندارد. حجیت ظواهر مطلق است. در بحث حجیت ظواهر که خواهد آمد اختلافی بین مشهور علما و مرحوم میرزا قمی صاحب قوانین (ره) است ایشان فرموده است حجیت ظواهر مخصوص مقصودین به افهام است یعنی کسی را که متکم قصد دارد مطلبش را به او تفهیم کند قراین و شرایط اعم از شرایط حالیه و مقالیه را می آورد تا مقصود به افهامش مطلب را درک کند.اما اگر کسی مقصود به افهام نباشد بحث متکلم آن نیست که مفهوم را او بفهمد یا اصلا قصد دارد که نفهمد ظواهر برای غیر مقصود به افهام حجیت ندارد. بخاطر اینکه ممکن است بین متکلم و بین کسی که مقصود به افهام است رمز و راز خاصی باشد که مقصود به افهام آن قرینه برای او نیست. لذا کلام برای مقصود به افهام حجیت دارد برای غیر مقصود به افهام حجیت ندارد. به قول آقا میان حاجب معشوقه رمزی است چه داند آن که اشتر می چراند.

مقصود به افهام متکلم با متکلم ممکن است راز و رمزی داشته باشند که کلام برای او ظهور داشته باشد.برای غیر مقصود به افهام چنین نیست. در آنجا مشهور به صاحب قوانین فرموده اند: حجیت ظواهر امر عقلائیه است و امور عقلائیه اختصاص به فردی دون فرد و جمعی دون جمع ندارد. مثال زدند فرمودند اگر کسی اقرار به قتل کرد یک نفر پشت دیوار صدای او را شنید اتفاقا قصد او این است که فقط رفیقش بفهمد اصلا قصدش این است که پنهان باشد و کسی نفهمد. آن کس که پشت دیوار مطلب را شنیده است می تواند به قاضی بگوید که او اقرار به قتل کرده است یا نه؟ همه می گویند می تواند با اینکه نه تنها مقصود به افهام نبوده است مقصود به عدم افهام بوده است یعنی دنبال این بوده که هیچ کس نفهمد ولی او بود و فهمید. بنابراین در آنجا مرحوم میرزای قمی جواب داده شده است و جای بحث تفصیلی اش حجیت ظواهر است.

صاحب کفایه می فرماید که ظواهر حجیت دارد ظواهر خطابات شفاهیه برای کسی که حاضر فی مجلس الخطاب باشد اگر ما گفتیم خطابات منحصر است و فقط حاضرین را شامل می شود و اما اگر گفتیم غیر را شامل می شود برای دیگران هم ظواهر خطابات شفاهیه حجیت دارد. صاحب کفایه می فرماید: این حرف مبتنی بر نظریه صاحب قوانین است که فرموده حجیت ظواهر مقید است به مقصود به افهام و حجیت ظواهر مطلق نیست. ولی ما در جای خود اثبات کرده ایم که حجیت ظواهر اختصاص به مقصودین به افهام ندارد هذا اولا و ثانیا اگر مبنای صاحب قوانین را پذیرفتیم که خطابات و حجیت ظواهر مقید است به مقصودین به افهام، تمام مکلفین تا روز قیامت مقصود به افهام آیات قرآن هستند چرا که حلال محمد حلال ابدا الی یوم القیامة و حرامه حرام ابدا الی یوم القیامة. بنابراین ما اگر حاضر در مجلس خطاب نبودیم مقصود به افهام هستیم پس بنابراین فرمایش میرزای قمی در مورد بحث صغرویاً و کبرویاً ممنوع است. اولا اختصاص ندارد حجیت ظواهر به مقصودین به افهام و ثانیا بر فرض اینکه اختصاص داشته باشد ما مقصود به افهام هستیم. اگر مقصود به افهام بودیم فما افاده که ظواهر حجیتش مربوط به حاضرین می شود دون غیرهم این فرمایش ناتمام است. پس این ثمره لیس بثمرة.

ثمره دوم بحث خطابات شفاهیه

ثمره دومی که نقل شده این است که اگرما گفتیم حجیت ظواهر مخصوص به حاضرین فی مجلس الخطاب است چنان که در صفحه اول علی تقدیرٍ گفته شد، اگر این طور بود ما به قاعده اشتراک نمی توانیم وحدت خودمان را در حکم با مخاطبین زمان رسول خدا اثبات بکنیم مگر اینکه وحدت صنف داشته باشیم. باید وحدت صنف باشد چون اشتراک حکم در صورتی است که موضوع و مکلف با تمام مشخصات واحد باشند. اگر چنان چه متکلمی بگوید: ایها الطلاب وظیفه شما چنین و چنان است کسی که می خواهد با قاعده اشتراک وظیفه اش را بفهمد باید با طلابی که موضوع قرار گرفته وحدت صنف داشته باشد اگر وحدت صنف ندارد (گفتند خیاط ها را دعوت کردند بعد پالون دوز هم آمد. گفتند خیاط ها را دعوت کردند. گفت ما هم اهل بخیه هستیم) خلاصه باید وحدت صنف باشد اگر وحدت صنف نبود قاعده اشتراک جاری نیست و اثبات وحدت صنف کار مشکلی است. لذا اگر شک کنیم، قاعده اشتراک جاری نمی شود پس در نتیجه اگر شما گفتید خطابات شفاهیه اختصاص به حاضرین فی مجلس الخطاب دارد جریان قاعده اشتراک محل تامل و اشکال خواهد بود مگر اینکه وحدت صنف اثبات بشود.

اشکال صاحب کفایه به ثمره دوم

صاحب کفایه می فرماید وحدت صنف یعنی چه؟ یعنی تمام مشخصات کذا و کذا . زید بن ارقم قدش 2 متر بوده است سیاه چهره بوده تاریخ تولدش این بوده است. اگر مراد از وحدت صنف این است که این مطلب وحدت صنف را ما نداریم باید وحدت صنف نسبت به قیودی باشد که در حکم دخالت دارد مومن بالغ عاقل باید نماز بخواند باید روزه بگیرد همین که مومن است و بالغ است و عاقل است کفایت می کند. در وحدت صنف همین است. مازاد بر این بر وحدت صنف تاثیر ندارد. پس وحدت صنف هم راحت قابل اثبات است و به قاعده اشتراک و اطلاقات می توانیم تمسک بکنیم این ثمره هم لیس بثمرة نتیجه فرمایش صاحب کفایه این است که بحث خطابات شفاهیه ثمره اصولی بر او مترتب نیست. اگر ثمره اصولی ندارد لذا بهتر آن است خیلی وقت آدم در این موضوع گرفته نشود . هذا تمام الکلام در بحث خطابات شفاهیه. مرحوم محقق عراقی و بعضی از بزرگان توضیحی نداده اند توضیح جزئی در کلام مرحوم آیت الله خویی (ره) و شهید صدر است که در لابه لای گفتار بیان شد و مطلب خاصی نیست ولی با این حال فضلا به کتاب مراجعه کنند شاید مطلبی به دستشان بیاید که از چشم ما دور بوده است . بحث دیگر تعقب عام به ضمیری است که یرجع الی بعض افراده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo