< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدرضا عصمتی

99/06/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/خطابات شفاهیه /محل و نوع نزاع در بحث خطابات شفاهيه

 

اعوذ بالله من الشیطان رجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.

حدیث اخلاقی

عن علی علیه السلام انه قال: رُبَّ عَالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَعِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ.[1]

سعی می کنیم کوتاه باشد ولی در برنامه آموزشی آمده است که در درسها یک حدیث خوانده بشود. این حدیث در نهج البلاغه است حضرت می فرماید: بسا عالم و دانشمندانی که جهل او، او را کشته است علمش همراه اوست ولی برای او سودی ندارد.

در کتاب کافی در باب مرحوم کلینی (ره) باز کردند: یک کتاب العقل و جهل 2- کتاب العلم و الجهل

گاهی جهل نقطه مقابل علم است به معنای بی سوادی و نادانی است گاهی جهل نقطه مقابل عقل است به معنای نافهمی است. و اگر ما خواسته باشیم این موضوع را به روز بگویم بگیم بصیرت، تفکر، اندیشه. مقام معظم رهبری در سال تحصیلی جدید در ارتباط با مدیران و مسئولان آموزش و پرورش فرمودند: خروجی این آموزش و پرورش عریض و طویل باید انسان باشد. حالا این انسان ارزشی در مکاتب فرق می کند. در مکتب ما انسان که خروجی آموزش ها باید باشد: 1- باید مومن باشد. 2- اهل عقل و تعقل باشد. 3- اهل تفکر و اندیشه باشد. یعنی صرفا به اینکه می داند اکتفا نکند بلکه دانستنی خود را با یک بررسی کامل عملی کند. 4- اهل جهاد باشد عملش جهادی باشد. 5- انصاف داشته باشد و نظم داشته باشد خلاصه و بعد متخلق به اخلاق انسانی باشد.

این خلاصه مطالب ایشان است گرچه مخاطب ایشان آموزش و پرورش بود اما این اختصاص ندارد ما هم باید توجه داشته باشیم خروجی ما هم همچنین باید باشد. منتهی ایشان فرمودند بحث انسان خوب بودن شدت و ضعف دارد حوزه ها باید در حد اعلی از این ویژگی ها و خصوصیات برخوردار باشند.

خطابات شفاهیة

فصل هل الخطابات الشفاهية مثل : ( يا أيها المؤمنون ) تختص بالحاضر مجلس التخاطب ، أو تعم غيره من الغائبين ، بل المعدومين؟ فيه خلاف.[2]

بعضی ها هم پیشنهاد دادند خودم هم تصمیم داشتم دیروز هم گفتم. مرحوم آیت الله فلسفی (ره) استاد ما اول اصول می گفتند بعد فقه می گفتند. حضرت آیت الله مرتضوی حفظه الله اول فقه می گفتند بعد اصول. ما دو سه سال به روش استاد مرتضوی می گویم امسال به روش آیت الله فلسفی اول از اصول شروع می کنیم.

در ادامه بحث عام و خاص در اصول که مورد بحث قرار گرفته بود به بحث خطابات شفاهیه رسیدیم. خطابات شفاهیه یعنی مطالبی و سخنانی که اولا با ادات خطاب مانند ندا و امثال او شروع می شود و ثانیا با مخاطبینِ رو در رو صحبت می شود. بحث این است آیا خطابات شفاهیه مخصوص کسانی است که در مجلس خطاب حضور دارند بنابراین غایب را شامل نمی شود معدوم را شامل نمی شود یا خطابات شفاهیه اعم است و شامل حاضر در مجلس خطاب و غایب و معدوم همه می شود.

توضیح مطلب: به آیات قرآن نگاه کنید و کلمات اهل بیت می بینمی در کلمات قرآن آمده است ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ﴾.

ای مومنان هم یا ی ندا هست و هم مخاطب و منادا مومنان هستند. این جمله جزء خطابات شفاهیه است.

امام حسین (ع) فرمود: اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ.[3] ای مردم خدا خلق نکرده مخلوقات را مگر به جهت اینکه او را بشناسند. پس ایها الناس یاء حرف ندا و منادا ناس و مردم هستند. یا استاد چنین می گوید یا ایها الطلاب خطاب به طلبه ها. به اینها می گوییم خطابات شفاهیه. حالا بحث این است آیا این خطابی که او را خطاب شفاهی می گوییم فقط شامل کسانی می شود که حاضر در مجلس اند وقتی می گویند یا ایها الطلاب یعنی همین هایی که اینجا نشسته اند طلبه های مدرسه دیگر مقصود نیستند که غایب اند طلبه های صد سال آینده مقصود نیستند یا نه این خطاب اعم است؟ این مطلب مورد بحث بین اصولیین قرار گرفته است. حال چه آثاری بر این مطلب مترتب است ان شاء الله ثمرات گفته خواهد شد.

محل نزاع در خطابات شفاهیه

صاحب کفایه ره می فرمایند: قبل از اینکه وارد بحث بشویم که آیا خطابات اختصاص به حاضرین دارد یا اعم است غایب و معدوم را شامل می شود باید بررسی کنیم که چه چیزی مورد بحث علما قرار گرفته؛ مقصودشان از این خطابات شفاهیه که آیا اختصاص دارد به حاضرین یا شامل غایب و معدوم نیز می شود مقصودشان چیست؟

احتمالات موجود در محل نزاع

صاحب کفایه فرموده اند: سه احتمال در کلام بزرگان است که مقصودشان از خطابات شفاهیه یکی از این سه احتمال باشد. بنا بر دو احتمال این بحث بحث عقلی است و باید در مباحث عقلی اصول بحث بشود. بنابر یک احتمال بحث بحث لفظی است و باید در مباحث الفاظ مورد بحث قرار بگیرد کما هو کذلک فی الکفایة.[4]

احتمال اول

احتمال اول این است که مقصود از خطابات شفاهیه احکام فعلیه باشد چه با لفظ خطاب باشد چه با لفظ خطاب نباشد. چه بگوید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ که خطاب ندا به کار رفته است و ندا از ادات خطاب است و چه به صورت خطاب نیامده باشد فرموده: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ إِلَيهِ سَبيلًا﴾. مردم باید حج بروند اصلا از ادات خطاب استفاده نشده است. بنابراین گاهی مراد از خطابات شفاهیه و کلمه خطابات شفاهیه کنایه از احکام فعلیه است چه با لفظ خطاب باشد چه نباشد. اگر این مقصود باشد معنای آن این است آیا شارع، مقنن و قانون گذار می تواند احکام فعلیه را به گونه ای جعل بکند و قرار بدهد و اعتبار کند که هم شامل غایبین بشود هم معدومین هم شامل حاضرین به این معنا که همین الان صوم فعلیت داشته باشد و لازم الاتیان باشد هم برای حاضر فی مجلس الخطاب هم برای غایب و هم برای معدوم آیا چنین کاری می تواند بکند یا نه؟ عقلا انشاء احکام فعلیه و توجیه احکام فعلیه الی الغایب و المعدوم آیا صحیح است یا صحیح نیست بلکه باید حکم فعلی متوجه موجود بشود؟ این یک بحث است. صاحب کفایه می فرماید: اگر این احتمال را پذیرفتیم باید بگویم: اولا بحث عقلی است یعنی آیا عقلا محال است توجیه تکلیف فعلی نحو الغایب و المعدوم یا عقلا استحاله ندارد پس اولا بحثی است عقلی و ربطی به الفاظ ندارد و ثانیا باید عرض کنیم چنین مطلبی یقینا نامعقول است. کسی که اصلا وجود ندارد شما برای او احکام فعلی جعل بکنید یعنی باید کار را انجام بدهد همین الان. و این یقینا عقلا محال است. نعم می تواند جعل کند احکام انشائی را به این معنا کلما فرض المکلف و وجد المکلف و کان واجدا لجمیع شرایط التکلیف لوجب علیه ان یاتی بالتکلیف.

حکم انشائی جعل کند به این معنا که بگوید به نحو قضیه حقیقیه که موضوعش مفروض الوجود است یعنی در فرض وجود موضوع و واجدیت تمام شرایط باید این تکلیف انجام بگیرد. اگر این طور باشد که خطاب متکفل حکم انشائی باشد الانشاء خفیف المعونة مشکلی ندارد. اما اگر این انشاء و خطاب متکفل حکم فعلی باشد یعنی ایها المکلف مثلا اوجد هذا الفعل فائت بهذا الفعل الان این باید طرفش معدوم نباشد باید موجود باشد. پس بنابراین در احتمال اول صاحب کفایه فرموده است مراد از خطاب شفاهی تکلیف فعلی باشد اگر این باشد اولا بحث عقلی است و ثانیا این توجیه خطاب نحو المعدوم محال است . اللهم الا ان یراد بالتکلیف التکلیف الانشائی لا الفعلی.

این حرف اول و احتمال اول.

احتمال دوم

صاحب کفایه احتمال دومی را مطرح می کند و می فرماید شاید مراد علما از خطابات شفاهیه یعنی مخاطبه و گفتگو با افراد حاضر یا غایب یا معدوم؛ گفتگو کردن اصلا کاری به تکلیف نداریم. این خطاب متکفل تکلیف باشد یا نباشد کاری به تکلیف و حکم نداریم. بحث این است که آیا مخاطبه و گفتمان با افراد غیر حاضر فی المجلس این گفتگو ممکن است یا ممکن نیست؟ پس آیا مخاطبه ممکن است یا نه؟ کاری به تکلیف نداریم کاری نداریم به اینکه خطاب ما با ادات خطاب باشد یا نه؟ با هر بیانی باشد. با هر بیانی باشد مهم نیست آیا صحبت کردن با غایب و معدوم جایز است یا نه؟ صاحب کفایه در اینجا هم فرمودند: این بحث هم بحث عقلی است چون بحث از استحاله تخاطب و عدم استحاله تخاطب است ایا مخاطبه درست یا نه؟ به الفاظ کاری ندارد. پس البحث عقلی لا لفظی. و این مطلب هم پر واضح است که مخاطبه نه تنها با معدوم محال است بلکه با غایب هم محال است بلکه بالاتر از این با کسی که حاضر است ولی غافل است و توجه ندارد نیز محال است. خدا رحمت کند استاد ما مرحوم استاد بنی هاشمی (ره) را می فرمودند: رفتم به درس آیت الله میلانی مرحوم آیت الله میلانی درس را شروع کردند بسم الله الرحمن الرحیم ما هم شروع کردیم به خانه سازی خانه ما که تمام شد یک مرتبه آقای میلانی فرمودند: و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. خب این شخص حاضر هست اما غافل است و توجه ندارد ملتفت نیست گفتگو با غیر ملتفت هم درست نیست تا چه رسد به معدوم و غایب این هم احتمال دومی که صاحب کفایه بیان داشته است.

احتمال سوم

احتمال سوم در کلام صاحب کفایه این است که فرموده است ممکن است مراد از خطابات شفاهیه این باشد که آیا ادات خطاب مانند ندا و امثال اینها وضع شده است برای موردی که ما بعد آنها حاضر باشد فی مجلس الخطاب یا وضع شده است برای اعم یا ندا برای خطاب است آیا یاء ندا وضع شده برای مخاطبه با خصوص حاضر یا وضع شده برای اعم اینجا شما بحث می کنید از موضوع له کلمه یاء ندا لذا البحث لفظی که حالا باید بحث کنیم آیا برای اعم وضع شده است یا برای خصوص دلالت بر حاضر فی المجلس وضع شده است. بنابر این احتمال سوم البحث لفظی و جای گفتگوی او همین مباحث الفاظ است. صاحب کفایه پس از بیان این احتمالات به تحلیل آنها پرداخته است که ادامه بحث در جلسه آتی بیان می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo