< فهرست دروس

درس تمهید القواعد استاد اسحاق‌نیا

86/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراتب وجودی کون جامع

فإذا عرفت هذا، علمت ان المرتبة الاولى، أي التعيُّن الأول العلمي لا يصلح لتلك المظهريَّة و ان كانت جامعة لجميع المراتب فان ما يوجد فيها- منها- من المظاهر و المراتب، غير متمايز بعضها عن بعض و لا متميِّز عنها، ايضاً فيكون ذلك الظهور، علماً غيبيَّاً اجمالياً لا تفصيلياً، و كذلك المرتبة الثانية، أي العقل الأول، فانَّها و ان كان لها ايضاً جامعيَّة توحُّد (توجد- خ) صور الجميع متمايزة، إذ علمه بالجميع، علم غيبي تفصيلى، لكن تلك الصُّور المتمايزة انَّما هي الصور التي بحسب مرتبة الخاصَّة فقط.

و كذلك المرتبة الثالثة، و هي هاهنا العالم الكبير، فإنه و ان كان توجد فيها تلك المعاني وجوداً عينياً تفصيلياً، و يدرك فيها الجميع ايضاً بعدَّة ضروب من نوع الإدراك، لكن قد فاته احديَّة جمع الجمع.

و اما المرتبة الرابعة التي هي النشأة العنصريَّة الانسانيَّة، فيوجد فيها جميع ما في هذه المراتب، لاشتمالها على جميع المراتب بما فيها من المظاهر، مع معنى الأحديَّة الجمعيَّة الكماليَّة، التي لا يتصوَّر عليها المزيد من جهة التمام و الكمال، إذ بها تحصل للحضرات الإلهيَّة مع العوالم الكيانيَّة، صورة وحدانيَّة جامعة لجميع المظاهر، بحيث لا يشذُّ منها في الوجود شي‌ء أصلًا. فظهر من هذا التحقيق، ان الصورة الكاملة الأكمليَّة، الظاهرة بحسب احديَّة جمع جميع هذه المظاهر، لا يمكن ظهورها من حيث هي كذلك، الا في المظهر التامِّ الإنساني.

 

دو تفسیر و احتمال بر سخن مصنف ارائه شده است؛

    1. احتمال شارح: 4 مرتبه ای که برای موجودات بیان شد هر کدام نمونه و نسخه ی مجمله ای از هر کدام از این 4 مرتبه است شارح 4 مرتبه را؛

     واحدیت

     و عقل اول

     و بعد عالم کبیر

     و کون جامع

دانستند انسان کامل یکی از این مراتب است که دارای 3 مرتبه است و هر کدام انموذج از 3 مرتبه واحدیت و عقل اول و عالم کبیر است عالم کبیر هم مثال و طبیعت را شامل می شود که مرتبه جامع کون جامع است که خود 3 مرتبه و طبقه دارد و هر کدام نسخه ی مراتب دیگر است

    2. احتمال علامه طباطبایی: ایشان مراتب را به این ترتیب بر می شمارند؛

     احدیت

     واحدیت

     عالم کبیر: که خود 3 مرتبه؛ عقل و مثال و طبیعت را شامل می شود

ما طبق احتمال شارح بحث را پیش می بریم در نظام مراتب همیشه بالاترین مرتبه را ذات شیئ تشکیل می دهد احتمال نخست: اگر ما بنا بر احتمال علامه، عبارت را معنا کنیم در این فرض کون جامع که خود 3 مرتبه دارد ذات انسان کامل آن طبقه و مرتبه ای است که نمونه و نسخه ی احدیت می شود و 2 مرتبه دیگر واحدیت و عالم کبیر مظاهر آن ذات می شوند

احتمال دوم: اگر با احتمال شارح بحث کنیم که واحدیت و عقل اول و عالم کبیر شود انسان کامل هم 3 مرتبه دارد و ذات انسان کامل همان طبقه و مرتبه ای می شود که انموذج واحدیت است نسخه ی مجمله مرتبه واحدیت یعنی ذات انسان کامل همان حقیقت انسانیه و همان عین ثابت انسان کامل است و مظهر اسم الله می باشد و بنا بر اتحاد ظاهر و مظهر با اسم الله یکی می شود

پس روی تفسیر شارح ذات انسان کامل آن طبقه و نسخه ی مجمله ی مرتبه ی واحدیت است که همان حقیقت انسانیه و در اصطلاح عرفان به آن عین ثابت انسان کامل می گویند که جامع همه ی اعیان ثابته است و بنا بر اتحاد ظاهر و مظهر با اسم الله یکی است و اسم الله هم جامع همه اسماء است و عین ثابت هم نسخه ی مجمله ی مرتبه واحدیت می شود

دو مرتبه دیگر یعنی عقل و عالم کبیر مظاهر ذات و حقیقت می شوند و در عبارت مصنف قرینه ای به متن شارح است مصنف بعد از بیان مرتبه دوم سخن از ادراک تعقلی به میان نیاورد و مستقیما سراغ ادراک وهمی و خیالی و ادراک حسی رفت و مرتبه اول را که توضیح داد که حق تعالی در آن مرتبه موجودات را به ادراک غیبی اجمالی ادراک می کند و در مرحله دوم به ادراک غیبی تفصیلی ادراک می کندکه بنا بر تفسیر شارح ما این مرتبه را ادراک تعقلی گرفتیم و بعد که به عالم کبیر می رسد سخنی از ادراک تعقلی ندارد و دو ادراک وهمی و تخیلی و ادراک حسی را پیش می کشد که مربوط به عالم مثال و حس می باشد و این یک قرینه به نفع شارح است که مرتبه دوم مصنف همان مرتبه عقل است و بعد مرتبه اول که بالاتر از مرتبه عقل است را مرتبه واحدیت می داند

بنا بر تفسیر شارح ذات انسان کامل حقیقت انسانیه می شود و ذات او طبقه و مرتبه ای شد که نسخه ی مجمله ی مرتبه واحدیت است و همان حقیقت انسانیه عین ثابت انسان کامل که جامع همه ی اعیان ثابته است و با اسم الله یکی است و آن نه مجامع همه ی اسماء است و در مرتبه واحدیت هم غیر از این نیست.

مرتبه واحدیت و احدیت 3 مرتبه جدا نمی باشند بلکه دو لایه از یک مرتبه اند احدیت باطن واحدیت و واحدیت ظاهر احدیت است در مرتبه واحدیت هم همان ذات احدیت است که وحدت حقیقیه و ظهور در موجودات مرتبه واحدیت دارد و مرتبه واحدیت همان اسماء و اعیان اند و مصداقا عین هم و عین ذات می باشند و ممتاز از ذات نبوده و فقط مفهوما از ذات جدا می باشند.

در هر شیئ که مراتب دارد بالاترین مرتبه اش ذات شیئ را تشکیل می دهد مثلا در وجود که حق تعالی است بالاترین مرتبه وجود احدیت نیست بلکه مرتبه ای فوق آن است که همان مرتبه ذات غیب الغیوب و هویت مطلقه است و آن ذات حق را تشکیل می دهد و اطلاق مرتبه هم بر آن از باب ضیق خناق است

در اینجا بنابر احتمال علامه اگر سخن از این باشد که ذات انسان کامل در مرتبه احدیت قرار می گیرد نباید ترسید زیرا کسی نمی خواهد قایل شود که پیامبر اکرم ص و ایمه ع خدایند، خیر غلوی در کار نیست و مرتبه خدایی و ربوبی برای ایشان قایل نمی شویم

ز احمد تا احد یک میم فرق است    جهانی اندر این یک میم غرق است

 

همان میم امکان و تعین است که ذات غیب الغیوب تعینی ندارد و اسم و رسم و وصف و تعین ندارد و مرتبه ذات احدیت تعین اول است.

در ادامه شارح می فرماید: در هر کدام از این 3 مرحله ای که وجود دارد یعنی واحدیت و عقل و عالم کبیر است در این مراتب حق موجودات را به ادراک مخصوصی ادراک می کند؛

     در مرتبه واحدیت: به ادراک غیبی اجمالی است، غیبی است چون هنوز موجودات به وجود مخصوص خود به خارج نیامده اند و اجمالی است به این خاطر که از هم و از ذات تمایز مصداقی ندارند

     در عقل اول: حق موجودات را به ادراک عینی تفصیلی یا علمی تفصیلی ادراک می کند زیرا عقل از مراتب خارج است ادراک عینی است و اگر غیبی باشد یعنی به ادراک تعقلی است و تفصیلی است زیرا صور اشیاء به تفصیل در لوح وجودی عقل اول ارتسام دارد و حق تالی آن را ادراک می کند به ادراک عینی تفصیلی یا غیبی تفصیی یعنی تعقلی و این به این معناست که حق تعالی کلیات حقایق را در این مرتبه ادراک و تعقل می کند و ادراک تعقلی به معقولات و کلیات تعلق می یابد کلیات حقایق و موجودات در این مرتبه ادراک می شود به ادراکی مخصوص

     در عالم کبیر: هم در مرتبه مثال آن موجودات به ادراک وهمی خیالی ادراک می شوند و در مرتبه طبیعت هم موجودات به ادراک حسی ادراک می شوند

حق تعالی در هر مرتبه ای از این مراتب 3 گانه کمالات و موجودات و مظاهر را به ادراک خاصی ادراک می کند زیرا ادراک موجود در یکی از این مراتب، ادراک حق است همین که ما در عالم حس و طبیعت به ادراک حسی موجودات محسوس را ادراک می کنیم ادراک حق است زیرا ما وجود مستقل نداریم و مظهر حق هستیم و هکذا موجودات مرتبه مثال ادراک آن ادراک حق است و در عالم عقل ادراک تعقلی از حق است لذا در هر کدام از این 3 مرتبه خدا کمالات و مظاهر را به ادراک خاصی ادراک می کند که همه ی این ادراکات در کون جامع صورت می گیرد با توجه به این که ادراک کون جامع ادراک حق است لذا از راه کون جامع خداوند همه ی این ادراکات را در کون جامع انجام می دهد و علتش همین چند مرتبه ای بودن انسان کامل است وجود انسان کامل چند طبقه دارد که کی در واحدیت است یعنی؛

     یک ظهوری در مرتبه واحدیت دارد که جامع جمیع ظهورات و موجودات مرتبه واحدیت است که همان حقیقت انسانیه و همان ظهور اسم الله است

     یک ظهوری در عالم عقل دارد که با عقل اول است و جامع همه ی موجودات عالم عقل است اذا کان العقل کان الاشیاء عقل اول جامع همه ی عقول است

     یک ظهوری در عالم مثال دارد یک طبقه ای در عالم مثال و ملکوت دارد که جامع همه ی ملکوتیان است

     یک ظهوری در عالم طبیعت دارد که جامع همه ی موجودات طبیعی است.

در آخرین ظهوری که انسان کامل دارد به این معنی نیست که انسان کامل باید هیکلی بزرگتر از کوه هیمالیا داشت باشد خیر، بلکه این با توجه به نفس انسان کامل به این پیکر است که در زیارت جامعه کبیره آمده است؛

     اسمائکم فی الاسماء: این مربوط به مرتبه واحدیت است یعنی در مرتبه اسماء ایشان با اسم و عین ثابتی ظهور دارند که آن جامع همه ی اسماء است و آن اسم الله است زیرا عین ثابت ایمه ع مظهر اسم الله است

     و ارواحکم فی الارواح: این مربوط به مرتبه عقل است یعنی ایشان در عالم عقل با وجود عقلی ظهور می کنند که جامع همه ی عقول است و آن عقل اول است و ارواح مربوط به جبروت است

     و انفسکم فی النفوس: که نسبت به ملکوت اعلی است که عالم نفوس است و به اعتباری نفوس از عقول پایین تر است زیرا عقول در فعل تعلق به ماده ندارد اما نفس در فعل تعلق به ماده دارد لذا مرتبه نفس پایین تر از عقل است

     قبورکم فی القبور: قبر در روایات به عالم برزخ گفته می شود یعنی وجود برزخی ایمه ع جامع همه ی موجودات مثالی و برزخی است

     و اجسادکم فی الاجساد: نسبت به عالم طبیعت است و آن هم جسد نه جسم زیرا جسد جسمی است که متعلق به نفس باشد بدن مرده را جسم گفته اند و بدن زنده را جسد می گویند زیرا موجود طبیعی که جامع موجودات طبیعی است به لحاظ علاقه نفس و روح انسان و کامل به پیکر و بدنش دارد و الا نمی خواهیم بگوییم: جسم انسان کامل از کوه هم بزرگ تر است و جامع تمام اجسام طبیعت است. خیر این مراد نیست. این مربوط به مرتبه جوهر است

     و آثارکم فی الآثار: مربوط به مرتبه اعراض و اوصاف است و اوصاف کمالی انسان های کامل جامع همه ی اوصاف کمالی است یعنی هر صفت کمال که در عالم دیده شود بارقه و رایحه و نسیم و درخششی و شعاع و پرتویی از صفت کمالی است که انسان کامل دارد و پیامبر و امام دارای آن می باشد.

سپس شارح اشاره به اشکالی می کند که مصنف در متن آوردند؛

اشکال: این نشأه عنصری انسان کامل کجا همه ی کمالات در او مشاهده می شود بلکه برخی از کمالات حق تعقلی و غیبی است یعنی ما در نشأه عنصری انسان کامل نمی بینیم و ما فقط کمالات حسی و مرتبه حس را در وجود عنصری انسان کامل می بینیم و ادراک می کنیم و ما که ادراک کنیم یعنی حق. و کجا همه ی کماتش را حق در این وجود عنصری انسان کامل مشاهده می کند برخی از کمالات غیبی و تعقلی است و این نشأه عنصری محسوس اوست.

جواب: همین نشأه عنصری انسان کامل یک وجود چند مرتبه ای و ذاتی دارد که نسخه ی مجمله ی مرتبه واحدیت است و مظاهر ذاتی هم دارد که مرتبه عقل و مرتبه عالم کبیر است و آن هم دارای مرتبه مثال و طبیعت است حال حق تعالی ذات خود را ذات انسان کامل ادراک می کند و کمالات و مظاهر و اسماء و صفات خود را در این مراتب وجود انسان کامل که مظهر آن انسان کامل اند ادراک می کند به تعبیر دیگر ذات حق تعالی و کمالاتش در مرتبه ذات انسان کامل ادراک می کند و با ذات انسان کامل که مظهر ذات است و ذات و کمالات خود را در سایر مراتب کمالات انسان کامل که مظهر انسان کامل ادراک می کند با مظاهر انسان کامل نه با ذات انسان کامل که مظهر ذات است.

خلاصه این که؛ ما نباید همین ظاهر و پیکر انسان کامل را مناط و ملاک قرار دهیم « قل انما انا بشر مثلکم یوحی الیَّ»

هست فردی در میان بی منتهی    می ندانستند آنها از عمی

 

احدیت جمع الجمع باید به اجمال و تفصیل هر دو معنا کرد که در این مرتبه همه ی کمالات و موجودات به اجمال و تفصیل که اجمالشان از جهت عدم تمایز با ذات است و تفصیل هم از جهت تمایز مفهومی است که با ذات دارند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo