< فهرست دروس

درس تمهید القواعد استاد اسحاق‌نیا

86/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جواب اشکالات بر وجود انسان کامل

أقول: هذا شروع في دفع تلك الشُّبه على الترتيب، فبدأَ اولًا بجواب الشبهة، القائلة بعدم‌ صلاحيَّة الإنسان لأن يكون مظهراً كاملًا، و ان استحقاقيَّة غيره من التعيُّنات العلمي و العقل الأول و العالم الكبير لتلك المظهريَّة اكثر، و بيانه: ان المظهر الكامل، عبارة عن الكون الجامع الحاصر لجميع المظاهر التي في ساير المراتب الموجودة فيه و هذا هو النشأة العنصرية الانسانيَّة لا غير فانّها آخر تنزُّلات المظاهر الواقعة في آخر تنزلات المراتب. و قد عرفت ان كل مظهر سافل شامل للعالي و كل مرتبة سافلة شاملة لعلياها بما فيها من المظاهر فيكون الإنسان العنصري هو الحائز لسائر المراتب و المظاهر، فلا يصلح للمظهريَّة المذكورة الا هو لأن المظهر الكامل الذي هو عبارة عمّا يصلح لأن يكون مرآة جامعة لجميع الحضرات الإلهيَّة و العوالم الكيانيَّة، يجب ان يكون له بحسب كل مرتبة من المراتب الكليَّة المذكورة انموزج خاص به يكون ذلك عنده كالنسخة الجامعة لسائر جزئيّات تلك المرتبة- الهيَّة كانت أو كونيَّة- إذ لكل فرد من افراد المظاهر الجزئيَّة مرتبة خاصَّة يظهر بخصوصيَّته الخاصَّة به فيها، و لا يظهر في مرتبة اخرى ذلك الظهور، فان الكمَّل و ان كان له ظهور في الكلّ، لكن بحسبه و من حيثيَّة. و مع ذلك‌ يكون له احديَّة جمع الجمع التي بها يصلح لمرآتيَّة الحضرة الواحديَّة بالوحدة الحقيقية، و ذلك مختص بالنشأة العنصريَّة الانسانيَّة. فإنها لما كانت آخر تنزُّلات الوجود، فقد حصل لها من كل مرتبة عند وصولها إليها في مرورها عليها انموزج‌، و نسخة شاملة يظهر فيها جميع ما في تلك المرتبة، صالحة لأن تكون مرآة لما فيها عندها، فيكون نشأته هذه، عبارة عن مجموع مشتمل على هذه النسخ (النسخة- خ ل)- على جميع هذه النسخ- و الأنموذجات و المرايا مع احديَّة جمع الجمع.

شعر:

من كل شي‌ء كنهه- لبُّه- و لطيفه مستودع، في هذه المجموعة

 

اشکال اول: بر بیان عرفا به ضرورت وجود انسان کامل اشکال شده بود عرفا بر این باورند که خداوند با ایجاد انسان کامل اراده نموده تا وجود انسان کامل آینه سرتا پانمای ذات حق باشد و رسول خدا ص فرمودند: «من رآنی فقد رأی الحق»

حال در دو بخش به وجود انسان کامل ایراد شد؛

    1. در وجود عنصری انسان کامل کجا می توان تمام کمالات حق را دید؟ ما فقط کمالات حسی را در وجود عنصری انسان کامل احساس و ادراک می کنیم

    2. اگر چیزی صلاحیت داشته باشد برای مظهریت جامع و کامل انسان کامل نخواهد بود بلکه؛

     یا تعین علمی

     یا عقل اول

     یا مجموع عالم کبیر

اینها صلاحیت دارند تا مظهر کامل باشند نه انسان کامل زیرا؛

     تعین علمی: اگر مراد تعین اول و احدیت باشد واجد همه ی موجودات و کمالات است و اگر مراد تعین واحدیت باشد (این تردید با توجه به تفصیل شارح برای عبارت مصنف است تفسیر در درس گذشته -که صحیح تر به نظر می آید- از تقریر علامه طباطبایی برای سخن مصنف بود) مرتبه احدیت واجد همه چیز است به نحو اجمال و وحدت و بساطت. علم در این مرتبه احدیت علم به عنوان شهود مفصل در مجمل است یعنی علم به یک چیز است که ذات باشد و در عین حال علم به همه ی چیز است از راه قاعده «بسیط الحقیقة کل الاشیاء و لیس بشیئ منها» بنا به نظر ملا صدرا و یا بنا بر اطلاق ذاتی طبق نظر علامه در حاشیه جلد 6 اسفار اربعه

     و اگر مراد از تعین علمی علم در مرتبه واحدیت باشد که علم ازلی ذاتی تفصیلی است این علم در مرتبه واحدیت به عنوان شهود مفصل در مفصل است و هر چیزی در آینه عین ثابت خود و آن اسم حاکم بر او ادراک و مشاهده می شود اما این علم در مرتبه واحدیت علم به هر چیزی در آینه عین ثابت خود و در آینه اسم حاکم بر خود در این مرتبه ادراک می شود

     عقل اول باید مظهر جامع باشد زیرا بنا بر سخن ثالیس ملطی صور همه ی اشیاء در عقل اول ارتسام دارد و علم حق تعالی به عقل اول حضوری است و به غیر آن حصولی است از راه صوری که در عقل اول مرتسم است

     مجموع عالم کبیر باید مظهر کمالات خدا باشد که خود مشتمل است بر؛

    1. ناسوت:

    2. ملکوت:

    3. جبروت:

    4. لاهوت:

و هر کدام را خداوند در مرتبه خود ادراک می کند نه در انسان کامل و نشأه عنصری آن به خصوص که این ها بر انسان کامل هم تقدم دارند

جواب: مصنف در جواب -بنا بر تفسیر علامه طباطبایی- چنین فرمودند: مراتب وجود و ظهورات ذات مطلقه و هویت غیبیه 4 مرتبه است؛

    1. تعین علمی یا تعین اول یا مرتبه احدیت: خدا ذات خود و کمالات ذات را ادراک می کند اما این ادراک غیبی و اجمالی است

     غیبی است: زیرا هنوز کمالات به وجود مخصوص خود به خارج نیامده اند

     اجمالی است: زیرا هیچ گونه امتیازی بین مظاهر در این مرتبه نیست

لذا این مرتبه را مرتبه جمع الجمع گفته اند زیرا کمالات در این مرتبه؛

     هم جمع مصداقی دارند

     و هم جمع مفهومی

    2. تعین واحدیت که تعینات اسماءو صفات و اعیان ثابته است: خدا در این مرتبه کمالات را به ادراک غیبی و تفصیلی ادراک می کند؛

     غیبی است: زیرا هنوز کمالات به وجود مخصوص خود به خارج نیامدده اند

     تفصیلی است: زیرا در این مرتبه کمالات و مظاهر امتیازی از یکدیگر و ذات می یابند گرچه هنوز امتیاز مصداقی از ذات ندارند

    3. مجموع عالم کبیر: در این مرتبه خداوند موجودات مراتب آن را با ویژگی خود آن ادراک می کند؛

     در جبروت: موجودات این مرتبه کمالات را به ادراک تعقلی ادراک می کنند

     ملکوت: موجودات این مرتبه را به ادراک خیالی و وهمی درک می شود

     ناسوت: در این مرتبه هم موجودات آن به ادراک حسی، ادارک می شوند همین ادراکی که در حس ما داریم ادراک حق تعالی است زیرا موجودات مظاهر حق تعالی هستند و ادراکشان مستقل و از آن خودشان نیست چنان چه وجودشان مستقل و از خودشان نیست.

    4. انسان کامل یا کون جامع و وجود عنصری انسان کامل: یا وجود حضرت مهدی عج است که خداوند تمام ادراکات در آن 3 مرتبه را یکجا در این وجود برای حق تعالی صورت می گیرد اما با توجه مراتب و طبقاتی که وجود انسان کامل دارد «تراهم ینظرون الیک و هم لا یبصرون» به پیامبر ص نگاه می کنند اما او را نمی فهمند و ادراک نمی کنند زیرا انسان کامل فقط ظاهر آن نیست وجود انسان کامل وحدت حقیقیه دارد و مظهر و نماد ذات احدیت است و وحدتش هم مظهر همان مظهر وحدت حقه حقیقیه جمعیه است همان طور که ذات احدیت یک چیز است و همه چیز است و ذات انسان کامل هم چنین است و مانند مجموع عالم کبیر وحدتش اعتباری نیست.

وجود انسان کامل طبقات و مراتبی دارد:

     یک مرتبه آن نسخه ی مجمله و پیچیده شده ی مرتبه واحدیت است

     یک مرتبه آن نسخه ی مجمله و پیچیده شده ی مرتبه عالم عقل است یا جبروت

     یک مرتبه آن نسخه ی مجمله و پیچیده شده ی مرتبه ملکوت است

     یک مرتبه آن نسخه ی مجمله و پیچیده شده ی مرتبه ناسوت است

و خدا در ذات انسان کامل، ذات خود و کمالات جمع در ذات که مرتبه احدیت است را می نگرد و در طبقه بالایی که نسخه ی مرتبه واحدیت است ادراکات مربوط به واحدیت صورت می گیرد و به همین ترتیب

راز و سرّ این مطلب این است که نشأه عنصری انسان کامل در پایان و نهایت سیر نزولی وجود قرار گرفته است به این ترتیب که؛

     وجود از مرتبه احدیت و ذات مطلقه پایین می آید که نحو تجلی است نه تجافی

     و بعد به مرتبه واحدیت می رسد

     و بعد به مرتبه مظاهر خارجیه که خود مراتبی دارد که؛

     ابتدا جبروت

     ملکوت

     ناسوت: که خود منزلگاه هایی دارد؛

     منزل عناصر

     منزل مرکبات: که مرکبات تامه موالید ثلاث اند یعنی؛

     معدن

     نبات

     حیوان

     یک نوع از حیوان هم انسان است

و وجود تمام این مراتب را در سیر نزول پشت سر می گذارد تا به سر منزل انسانیت برسد انسان کامل که در پایان سیر نزولی وجود قرار گرفته و از تمام مراتب وجودی گذشته است و از هر مرتبه ای که گذشته خصوصیات آن مرتبه را پیدا کرده است. اما عقول و فرشته ها این گونه نمی باشند و در مراتب و منزلگاه های پایین وجود و مادی ظهور و بروزی ندارند اما انسان کامل همه ی مراتب را طی کرده و خود مراتبی دارد که هر کدام نسخه ی مجمله ای از آن مرتبه است و خصوصیات آن مرتبه را پیدا کرده است تا به نشأه عنصری انسان کامل رسیده است.

برای توضیح سخن شارح باید 2 مطلب را خاطر نشان سازیم؛

مطلب نخست: شارح می گوید: در بیان دو مرتبه اول از این 4 مرتبه ای که مصنف برای موجودات بیان کرد نظری غیر از آن دارد که ما توضیح دادیم شارح به مرتبه اول که تعین علمی است، مقصودشان مرتبه واحدیت است مرتبه دوم را که ما مرتبه واحدیت گرفتیم ایشان عقل اول می داند.

ادراکی که خدا در مرتبه اول دارد که مصنف گفت غیبی و اجمالی است و موجودات با وجود مخصوص خود به خارج نیامده اند اما اجمالی است از این روی که موجودات این مرتبه امتیازی مصداقی از یکدیگر و از ذات ندارند این اجمال در مقابل تفصیلی است که به معنای امتیاز مصداقی می باشد و در مرتبه دوم که به نظر شارح عقل اول است شارح گوید: ادراک این مرتبه غیبی و تفصیلی است و ادراک علمی خارجی است که اولین مرتبه است و اول ما خلق الله العقل است و غیبی، در این مرتبه به معنی تعقلی و تفصیلی است یعنی صور مفصله اشیاء در عقل اول ارتسام دارد.

و بعد گوید: ذات انسان کامل مظهر مرتبه ذات احدیت و وحدتش هم مظهر حقیقیه ذات احدیت است و مراتبی دارد که؛

     مرتبه نسخه ی مجمله تعین علمی که مرتبه اول شارح است یعنی مرتبه واحدیت می باشد

     مرتبه نسخه ی مجمله عالم عقل

مطلب دوم: این سخن که «کل شیئ فی کل شیئ » در دو جا به دو معنا گفته می شود؛

    1. در فلسفه در قول به کمون و بروز: برای اثبات حرکت کیفی که مثلا آب سرد است و در مجاورت آتش حرارت می یابد و با حرکت کیفی یا استحاله مطرح می شود و باید ابتدا قول به کمون و بروز ابطال شود نظریه بروز و کمون بر این است که هر چیزی در هر چیزی است آب فقط رطوبت ندارد بلکه در آب حرارت و یبوست و برودت هم هست جز این که در شرایط عادی حرارت در آب در کمون و خفاست و آن چه در آب بروز دارد برودت است و در مجاورت آتش حرارت هم بروز می یابد و این طور نیست که آب برودت را از دست بدهد و حرارت را بگیرد

    2. در عرفان: عرفا این جمله را به این معنا به کار می برند که هر موجودی از دو کانال با حق تعالی در ارتباط است؛

     کانال ذات: هر موجودی مستقیما مظهر ذات حق است و ذات حق در هر چیزی ظهور دارد همه مراتب ظهورات ذات است و این طور نیست که هر مرتبه پایین تر ظهور مرتبه بالاتر باشد و ناسوت ملکوت را نشان بدهد و ملکوت هم لاهوت را. بلکه همه ی مراتب ظهورات ذات است منتها؛

     وسایط و مجاری:

ز عشقت سرفرازان کامیاب اند    که خور اول به کُهساران بر آید

 

و ذات ابتداءا در مرتبه پایین ظهور نمی یابد بلکه اول در مراتب بالاتر می رسد و از مراتب بالاتر گذر می کند و خودش را به مرتبه پایین می رساند مانند شعاع آفتاب که ابتدا قله کوه و بعد هم دامنه کوه را روشن می کند و این که دامنه را روشن کرده شعاع آفتاب است نه شعاع در قله کوه.

در اشعار عرفانی به این جمله "کل شیئ فی کل شیئ" فراوان سخن سرایی شده است از آن جمله ابن فارض که برای اعراب همچون حافظ پارسی زبانان است سروده؛

کل شیئ فیه معنا کل شیئ    فتفطَّن و اصرف الذهن الیَّ

کثرةً لا تتناهی عددا    قد توخّی وحدة الواحد طیّ

 

وحدت واحد همان وحدت ذات است که در همه ی کثرات در نوردیده و ظهور دارد و هاتف اصفهانی گوید:

دل هر ذره را که بشکافی    آفتابیش در میان بینی

 

و شبستری عارف در این باره فرموده:

درون قطره ای بر شکافی    برون آید از آن صد بحر صافی

درون حبه ای صد خرمن آمد    جهانی در دل یک ارزن آمد

به زیر پرده ی هر ذره پنهان    جمال جان فزای روی جانان

 

و جامی فرموده:

هستی که بوَد ذات خداوند عزیز    اشیاء همه در وی است و وی در همه چیز

این است بیان آنچه عارف گوید    باشد همه چیز مندرج در همه چیز

 

بخش اول اشاره به علم اجمالی در عین کشف تفصیلی دارد که گفته: اشیاء همه در وی است اما لا بالممازجة است و حلولی در کار نیست بلکه به عنوان تجلی و ظهور است.

شارح به این مناسبت که؛ طبقات و مراتب وجود انسان کامل هر مرتبه ای نسخه ی مجمله یک مرتبه است یعنی موجودات آن مرتبه را همه در آن مرتبه وجودی انسان کامل جمع کرده اند، اشاره به کل شیئ فی کل شیئ دارد درست است که هر موجودی در هر مرتبه ای که باشد ظهور ذات است اما در یک مرتبه خاصی است و مرتبه خود را رها نمی کند موجودات جبروتی ظهور ذات اند در مرتبه جبروت.

انسان کامل وجودش مراتب و طبقاتی دارد که هر کدام نسخه ی مجمله یک مرتبه ای است و موجودات آن طبقه را جمع کرده اند و مندمج و مندرج در آن طبقه ی وجودی انسان کامل کرده اند.

به این مناسبت شارح کل شیئ فی کل شیئ را بیان می دارد که؛

من كل شي‌ء كنهه- لبُّه- و لطيفه    مستودع، في هذه المجموعة

منتها؛

«شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس»

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo