< فهرست دروس

درس تمهید القواعد استاد اسحاق‌نیا

86/01/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق شارح ملکه حس ظاهری

و إذا عرفت هذا فافهم، ان ادراك الإنسان ما يدرك بقواه الباطنة الروحانية لا الجسمانيّات منها، انَّما هو بالامداد الواصل إليه من علم الحقِّ الذاتي الذي لا يغايره من حيثيَّة هذا التجلي المشار إليه، لكن من مقام الاسم‌ الباطن الذي هو من صفات التعيُّن الجامع للتعينات على ما مرَّ، و اما إدراكه ما يدرك بقواه الجسمانيّات، فمن حيث الأمداد المذكور، لكن من مرتبة الاسم الظاهر (لكن لا عن مرتبة الاسم الظاهر- خ ل) لا عن مرتبة الاسم الظاهر.

و إذا تمهّد هذا فاعلم، ان الإنسان إذا سلك مسلك اهل التحقيق من التجريد و التصفية و ساير ما أرشده إليه السالك الخبير، و استهلك احكام كثرته الامكانيَّة في وحداته الكلّيَّة، و استهلك تلك الوحدات في احدية عينه الثابتة التي هي صورة المعلوميَّة المذكورة حال توجُّهه الحقيقي من حيثية التجلي المذكور، و طلبه الاتّصال بالحق من تلك الحيثيَّة- شهوداً و معرفة- ظهر حكم الاتحاد بين هذا التجلي المتعيَّن‌، و بين الحق المطلق، فاكتسب‌ القوى الظاهرة و الباطنة من الروحانيَّة و الجسمانيّة، وصف التجلي المتعين، و استهلك احكام كثرتها فيه آخراً، كما استجَّن التجلي المذكور و الحجب بالملابس (في الحجب و الملابس- خ) الامكانيَّة و أحكامها اولًا،

 

برای بیان تحقیق شارح لازم است 2 مطلب دیگر بر 7 مقدمه گذشته بیفزاییم؛

مطلب هشتم: مراتب وجود در ترسیم هندسی به شکل مخروطی است که رأس آن در بالا است و قاعده در پایین قرار دارد این نمای مخروط نمایان گر وحدت و کثرت حاکم بر این مراتب است رأس مخروط نمایانگر وحدت و قاعده هم کثرت را نشان می دهد هر چه به طرف بالا بروی وحدت قوّت می یابد و کثرت ضعیف می شود و برعکس هر چه به سوی قاعده بروی کثرت قوی تر و وحدت ضعیف تر می شود زیرا هر چه ما به طرف رأس مخروط پیش برویم وجود قوی تر می شود و ملاکات کثرت کمتر می شود ملاکات کثرت در مرتبه پایین که مرتبه اجسام 3 ملاک کثرت وجود دارد؛

    1. ملاک کثرت تعینی: این ملاک در تمام مراتب وجود غیر از مرتبه بالا که مرتبه احدیت است وجود دارد در مرتبه احدیت فقط یک تعین است که تعین ذات احدیت است

    2. ملاک کثرت خارجی: خارج در این جا اعتباری که روی مراتب خارج صورت می گیرد و موجودات مرتبه خارج موجود به ایجاد حق و باقی به ابقای حق اند یعنی کثرت مصداقی برای آنها اعتبار می شود و امتیاز عینی و مصداقی در خارج از هم دارند

    3. ملاک کثرت عددی یا ماده و لواحق و عوارض ماده: اگر ماده نبود مفهوم انسان 7 میلیارد فرد نداشت ماده حِصص یافته که هر کدام از حصه ها یک فرد است و با تفاوت زمان و مکان و ... انسان های دیگری پدید می آید

هر چه بالاتر بروی کثرت کمتر می شود؛

اهل این عالم کثیر و منتشر    اهل آن عالم موحد متحد

 

لذا مرتبه بالا با وحدتی که می یابد در عین وحدت جامعیت نسبت به مرتبه پایین را هم دارد زیرا در غیر این صورت وجود قوی تر نمی شود

حاجی سبزواری در بحث مُثُل شرح منظومه می فرماید: در مرتبه عالم اجسام ما 10 حس داریم که هر کدام کاری انجام می دهد 5 تا ظاهر و 5 تا هم باطن است هر کدام شرح وظیفه مشخصی دارند کار باصره ابصار است حس مشترک مدرک صور است یک مرتبه از عالم اجسام بالاتر بروی و به عالم مثال برسی 10 حس مادی به صد تا ارتقا می یابد زیرا در مرتبه مثال از هر کدام از ده حس در عالم مثال کار هر ده حس ساخته است بجهت قوت مرتبه مثال به نسبه ی عالم اجسام است در مثال باصره فقط نمی بیند بلکه می چشد و لمس می کند و می شنود و ...

و وقتی به مرتبه عالم عقل می رسیم همین حس ها 1000 حس می شوند زیرا در عالم عقل از هر ده حس عالم مثال کار هر صد تا عالم مثال بر می آید لذا هزار حس بوجود می آید و در مجموع انسان دارای 1110 حس دارد و این به خاطر قوه و سعه وجود است و عرصه وجود در آنجا گسترده تر می شود.

مطلب نهم: هر موجودی 2 وجه دارد؛

    1. یک رو به خود دارد؛ پنجره ای که از موجود به سوی خود باز می شود

    2. و یک روی دیگر به سوی حق دارد؛ « لکل وجهةٌ هو مولّیها » از هر موجودی دریچه ای باز می شود که در مقابل آن حق تعالی دیده می شود

اگر اصطلاح این مطلب را بخواهیم بگوییم؛ هر موجودی دو جنبه دارد؛

    1. جنبه یلی الخلقی: رو به خود دارد این روی ماهیت است

    2. جنبه یلی الحقی: رو به خدا دارد و این روی و چهره وجود شیئ است

انسان هم همین طور است و در نتیجه شاهراه کمال که قرب به حق تعالی باشد از متن وجود خود انسان می گذرد سیر کمالی یک سیر بیرونی نیست بلکه درونی است یعنی اگر بخواهد جاده کمال را طی کند و به قرب حق نایل شود باید وجود خود را کنکاش کند و باید متوجه جهت وجودی خود شود و جهت ماهیتی و تعینی و جهت انانیت و منیّت را پشت سر بگذارد

تو را تا طور هستی پیش پایی است    جواب ارنی، لن ترانی است

 

انسان باید طور و کوه انانیت را در هم بکوبد و جهت ماهیتی خود را نادیده بگیرد و به جهت ربوبی خود متوجه شود منهای این تعینی که این وجود یافته است به قول حسین ابن منصور حلاج؛

بینی و بینک انیّه ینازعنی    فارفع بلطفک انیی من البین

 

و به تعبیری؛

یک قدم بر روی خود نِه    یک قدم بر کوی دوست

 

این کار را اگر انسان بکند قلب نقی و پاکیزه می یابد حاشیه ص 170 از میرزا محمود قمی آمده که از حکم کثرت و انانیت و منیت پاکیزه شود و این قلب مرآة تجلیات حق تعالی قرار می گیرد و مراتب کمال را طی می کند.

حال پس از این 9 مقدمه برداشت شارح و تحقیق ایشان این است که اگر انسان بخواهد در مسیر کمال قرار بگیرد و مراتب ترقی را بپیماید و از مرتبه اجسام بالاتر رود و به مرتبه عین ثابت برسد آن عین ثابتی که در وجود خارجی ظهور دارد را بیابد اگر در آن اوج قرار بگیرد و ادراکات او بر حسب باطن باشد و در منطقه حکومت اسم باطن باشد که همان مرتبه واحدیت و مرتبه علم تفصیلی و ازلی حق و مرتبه اعیان ثابته می باشد کسی که به آن مرتبه رسید که با باطن خود ادراک کرد همان طور که با ظاهرش ادراک می کند چنین شخصی با ظاهرش ادراک می کند آن چیزی را که با باطنش ادراک می کند و با باطنش همان چیزی را ادراک می کند که با ظاهرش ادراک می نماید مانند امیر المومنین ع که امیر عشق است و وزیر عقل نخست کسی که همه مراتب را واجد است ایشان در 2 جا می فرماید:

     لم تره العیون بمشاهدة الابصار و لکن رأته القلوب بحقایق الایمان یعنی حق تعالی را باید با باطن ادراک کرد

     لم اعبد ربا لم اره یعنی همان را که ایشان با باطن ادراک می کنند همان را با ظاهر هم ادراک می کنند و حقایق ایمان را با ظاهر هم درک می کند

و این معنا که گفتیم اگر کسی جلوی اداراکات ظاهری را با ریاضت بگیرد ملکه ادراکات ظاهری برایش پیدا می شود والا با کثرت دیدن که برای کسی ملکه ایجاد نمی شود زیرا دیدن و هر احساسی یک حس جداگانه و مستأنف می خوانهد ودر هر حسی انسان باید احساس را از سر بگیرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo