< فهرست دروس

درس تمهید القواعد استاد اسحاق‌نیا

85/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراتب عوالم وجودی

ثمَّ ان هاهنا مقدمة: محتوية على فوائد كثيرة الجدوى، لا بدَّ للمستبصرين من الوقوف عليها، و هي ان نسبة الفعل إلى الحقِّ اما ان يكون لذاته بمعنى ان ذلك الفعل يلزمه بلا توسُّط شي‌ء بين ذاته و بين المفعول غير نسبة معقولة بها يتميَّز عن الإطلاق الذاتي، و يسمّى ذلك المعلول (المفعول- خ) في هذه المرتبة حروفاً عاليات، و حروفاً أصليات و مفاتح (مفاتيح- خ) اول و تارة، يعبّر عنها بمفاتيح الغيب و الأسماء الذاتيَّة و الشئون الأصليَّة، كلُّ ذلك بحسب اعتبارات مترتّبة (مرتبة- خ) منزَّلة،- تنزُّله- في التعيُّن الأول‌.

و اما في التعيُّن الثاني: الذي هو حضرة ارتسام المعلومات في عرصة العلم الذاتي فمن حيث الامتياز النسبي، و هذه الحضرة هي التي يشير إليها أكابر المحققين و المتألِّهين من الحكماء بانَّ الأشياء مرتسمة في نفس الحق، لكن فرق بين ذوق الحكيم و المحقق هاهنا، و هو انَّ الارتسام عنده انما هو وصف للعلم باعتبار، امتيازه النسبي عن الذات، لا انَّه وصف للذات أو وصف للعلم باعتبار، انّه (كونه- خ) عينها (تعيُّنها- خ) فتسمّى تلك الأشياء بهذا الاعتبار حروفاً معنويّة و كلمات معنويَّة و اعياناً ثابتة، و تارة يعبَّر عنها بالحقائق الإلهيَّة و الأسماء الربوبيَّة و الحروف الوجوديّة (الوجوبيَّة- خ ل)، و اما ان يكون بواسطة بأن يكون بين الفاعل الحق و بين ما يوجده آلة وجوديَّة، أو صورة مظهريَّة يستدعيها مرتبة المفعول، و يسمى حينئذ ايجاداً و قولًا، فان هذه النسبة في الكلام الإلهي مكنّى عنها بالقول، حيث قال: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْ‌ءٍ إِذا أَرَدْناهُ ...» و تلك الأشياء بهذا الاعتبار تسمّى كلمات وجوديَّة و ماهيّات [و ماهيّاتا- ظ] و اعياناً ممكنة، و لهذا يسمّى هذا العالم، عالم الأمر، لانَّ الأمر عبارة عن القول.

ثم ان الموجودات التي في العوالم أقربها نسبة و ابسطها ذاتا انما هو العقل الأول، إذ له ضرب واحد من التركيب لا غير، و هو ان (انَّما- خ) له ماهيَّة متّصفة بالوجود، و هو أول مراتب الإمكان، و هو من عالم الأرواح، فاقرب العوالم نسبة إلى المرتبة الإلهيَّة انما هو عالم الأرواح، فأول الموجودات المبدعة هو عالم الأرواح دون عالم المعاني، لاستقلاله في الوجود و ظهوره بحسب تعيُّنه، و ما يلزمه من افاضة الأحكام و صدور الآثار دون العالم المعاني.

 

اگر بین ذات حق و فعل او واسطه شود تعین اول و ثانی پیدا می شود

تعین اول:

    1. نسبت علویه: آن ادراک ذات به ذات که مستلزم ادراک همه چیز است

    2. اسماء اُوَل: علم و نور و شهود و وجود

تعین اول اسمهایی دارد:

    1. حروف عالیه

    2. حروف اصلیه

    3. مفاتیح اُوَل

    4. مفاتیح غیب

    5. اسماء ذاتیه

    6. شوؤن اصلیه

تعین ثانی که از تعین اول امتیاز نسبی و مفهومی است که فعل حق از ذات حق می یابد اما در تعین اول فعل حق از ذات حق هیچ امتیازی ندارد اما در تعین دوم موجوداتی هم که تحقق می یابند امتیازشان نسبی و مفهومی است

تعین ثانی: مرتبه و حضرت ارتسام معلومات در علم ذاتی تفصیلی حق است که ارتسام عارف؛

     صفت ذات است

     صفت علم است از آن نظر که عین ذات است

اما حکیم علم را ممتاز از ذات در نظر می گیرد و بعد حرف از صوَر مرتسمه به میان می آورد لذا صور مرتسمه مشاء غیر از ذات اند و ارتسام صفت علمی است که ممتاز از ذات است

اسمهای تعین ثانی:

    1. حروف معنویه

    2. کلمات معنویه

    3. اعیان ثابته

    4. حقایق الهیه

    5. اسماء ربوبیه

    6. حروف وجوبیه

اگر بین فعل و ذات حق واسطه باشد در این صورت؛

     واسطه وجودی است: همان؛

    1. کن وجودی

    2. نفس رحمانی

    3. وجود منبسط می باشد که اینها در مراتب مختلف اند و همه در یک مرتبه نیستند

     و یا یک مظهری واسطه بین فعل حق و ذات حق شود که این واسطه مقتضای فعل حق است و حق در ایجاد نیاز به وساطت مظهری نیست وجودات مرتبه خارج و نفس رحمانی در یک مرتبه نیست و بیین آنها ترتب است در مراتبی اند آنهایی که در مراتب پایین تر اند بین آنها و حق تعالی مظهر دیگری وساطت می کند موجودات عالم مثال یا عالم اجسام واسطه بین آنها عالم ارواح است و این وساطت استعداد عالم مثال و عالم اجسام است و این ها در یک مرتبه ای قرار گرفته اند که بعد از عالم ارواح است.

در صورت دوم نسبت بین ذات حق و فعل حق ایجاب و قول نامیده می شود که به آن در آیه شریفه « انما قولنا لشیئ اذا اردناه ان نقول له کن فیکون» قول حق تعالی همان امر کن وجودی است که وجود منبسط و فیض مقدس و نفس رحمانی است اشیائی که در این مرتبه تحقق می یابند اسمهایی دارند؛

    1. کلمات وجودیه

    2. ماهیات

    3. اعیان ممکنه

و چون موجودات این مرتبه با قول حق وجود می یابد و قول حق هم همان امر کن وجودی حق است به موجودان در این مرتبه عالم امر گفته می شود یعنی تمام اشیاء در مرتبه خارج را عالم امر گویند زیرا بین اینها و ذات حق امر کن وجودی و قول وجودی حاکم است

موجودات در این مرتبه در یک مرتبه نیستند بلکه بین آنها ترتب است؛

     اول عالم ارواح است: در این عالم که عالم مجردات تامه است ابتدا عقل اول ایجاد می شود و به قول حکماء؛ « اذا کان العقل کان الاشیاء » با وجود عقل اول تمام موجودات مرتبه خارج تحقق می یابند زیرا عقل اول جامع همه موجودات مرتبه خارج است عقل اول که از موجودات عالم ارواح و موجودات مجرد تام است در آن فقط ترکیب از وجود و ماهیت در آن است و پای صورت و مقدار به میان نمی آید و کذا پای ماده و لوازم ماده در عقل اول راه ندارد

اما در عالم مثال علاوه از ترکیب از وجود و ماهیت صورت و مقدار هم هست و در عالم اجسام ترکیب از ماده و لوازم مقدار هم پیش می آید.

     بعد عالم مثال

     و در نهایت عالم اجسام است

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo