< فهرست دروس

درس تمهید القواعد استاد اسحاق‌نیا

85/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقسام تجلی

فان ظهور الذات في مظاهرها المتعيِّنة (التعيَّنة-خ ل) على نفسها اما ان يكون بحسب الظاهر، أو بحسب المظهر،

و الأول: لا يتصور الا من حيث شأن كلي و مظهر جامع لجميع شئونها و اعتباراتها، كالإنسان الكامل، فان ظهور الذات الظاهرة بحسبها (بحسبه- خ ل) على نفسها، انما يكون بكليتها واحديَّة جمعيَّتها، و ذلك لا يمكن الا في مظهر له تمام الجامعيَّة و كمال القابليَّة، حتى يقابل كل يقابله، و هو الإنسان الكامل، لا غير، إذ ليس كمثله شي‌ء.

و حينئذ، اما ان يكون ذلك الظهور من حيث جمعيَّة ذلك الشأن و كلّيتها (كليته- خ)، كما في قوله تعالى: «وَ ما رَمَيْتَ‌ إِذْ رَمَيْتَ»

أو من حيث جزئيّاته المخالطة (المحاطة- خ) له، كنداء الشجرة لموسى، عليه السلام، ب: «إِنِّي أَنَا الله».

و الثاني: و هو ان يكون ظهورها على نفسها بحسب المظاهر، فلا يخلو من ان يكون ظهورها بحسب ذلك المظهر على نفسه بخصوصيَّة المميِّزة كجزئيّات العالم في حدِّ ذاتها بحسب مرتبتها، فان كل فرد من افراد العالم، له في حدّ ذاته، ظهور على نفسه، و هو مبدأ التسبيحة المشار إليها بقوله تعالى «وَ إِنْ من شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ‌ بِحَمْدِهِ»

أو على آخر (على الآخر- خ) من الأفراد المقابلة له بوجود (بوجوه- خ) المناسبات، كالنسب الواقعة بين افراد العالم من الموافقات و المنافرات. و يمكن استفادة هذه الأقسام كلُّها من قوله: «جمعاً و فرادى ...».

 

فرق تجلی و تعیّن: تعین مشعر به سوائیت است بر خلاف تجلی

تجلی و تعین 3 قسم است که 2 قسم نام خاص دارد؛

    1. تجلی ذات به ذات در ذات: با این تجلی "مرتبه احدیت" تحقق می یابد که ظهور ذات به ذات در ذات است تعبیر دیگر آن "کمال ذاتی" است و در این مرتبه ذات مورد ادراک قرار می گیرد به گونه ای که همه چیز مشاهَد در ذات است تمام موجودات و مراتب آن ها حتی پایین ترین مرتبه که محسوسات است این تجلی اسم خاصی ندارد

    2. تجلی ذات به ذات در اسماء و صفات: نمایان گری ذات به خودش اما در اسماء و صفات که در این تجلی ذات خود را در آینه اسماء و صفات می بیند و با این تجلی "مرتبه واحدیت" تحقق می یابد و تعبیر دیگر آن "کمال اسمائی" است که ادراک خود اسماء و صفات است به آن "جلاء" و یا "فیض اقدس" می گویند زیرا منزه از تمایز است و در این تجلی اسماء و صفات تمایز مصداقی از ذات نمی یابند

    3. تجلی ذات به اسماء و صفات در مقام خارج و موجودات و مظاهر خارج از ذات: در این تجلی حق تعالی کمالات خود را در آینه موجودات و ممکنات و مظاهر خارجیه می بیند که این تجلی موسوم است به "استجلاء" و "فیض مقدس" است

هر کدام از ظهور ذات به اسماء و صفات به مظاهر به دو قسم تقسیم می شود؛

گاهی این تجلی و ظهور؛

    1. بر حسب ظاهر وشایستگی ظاهر ذات است؛ زیرا ظاهر ذات است و در همه اقسام تجلی متجلی ذات است ذات به ذات در ذات می باشد؛

     یا ذات به ذات در اسماء و صفات

     و یا ذات به ذات در مظاهر خارجیه

    2. گاهی به حسب شایستگی مظهر است

در اولی گفته می شود: « اللهم افعل بی ما انت اهله و لا تفعل بی ما انا اهله » که بر حسب لیاقت و شایستگی ظاهر است باید ذات با همه کمالات و اسماء و صفاتی و جامعیتی که نسبت به اسماء و صفات دارد در مظهری ظهور بکند و آن مظهر هم غیر از انسان کامل مانند انبیاء و ائمه ع نمی تواند باشد و با اسم الله که جامع همه اسماء است ظهور می کند

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد    عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه ای کرد رخش دید ملک عشق نداشت    عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

مدعی خواست که آید به تماشگه راز    دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

 

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند    گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

مرتبه احدیت باطن واحدیت است و مرتبه واحدیت بعد ظاهر مرتبه احدیت است. پیامبر فرمودند: « من رآنی فقد رأی الحق »

برون آ از سرای امّ هانی    بگو مطلق حدیث من رآنی

 

اطلاق حق با تمام شؤن و کمالات است و امیر مومنان حضرت علی ع فرمودند: « یا سلمان! یا جندب! معرفتی بالنورانیة معرفة الله » و فرمودند: « لا آیة اکبر منی » که انسان کامل و مظهر الله است.

ذات که با تمام کمالات ظهور کند خود دو قسم است:

    1. ظهور در وجود جمعی انسان کامل است که ظهور ذات است با تمام کمالات است

    2. این ظهور در یک بخش و در یک جزئی از انسان کامل است البته باید توجه داشت که در این قسم با القاء و صف جزئیت است زیرا ذات جمعی می خواهد ظهور کند

مثال 1: ظهور ذات در وجود پیغمبر اکرم ص در جنگ بدر که مشتی سنگ ریزه بر داشت و بر روی دشمن پاشید و فرمود: « شاهت الوجوه » و کور شدند و خداوند در این باره می فرماید: « ما رمیت اذ رمیت و ولکن الله رمی » ذات جامع همه کمالات و اسماء و صفات در وجود جمعی انسان کامل ظهور کرده است و ملای رومی گوید:

ما رمیت اذ رمیت فتنه ای    صد هزاران خوشه اندر حقنه ای

 

یعنی حق با همه کمالاتش در پیمانه ی وجود انسان کامل که نبی مکرم است ظهور یافته است

مثال 2: وقتی که ذات جمعی در یک جزئی از انسان کامل ظهور کند اما با الغاء وصف جزئیت: مانند ظهور حق در درخت که ندایی از درخت بر آمد که « انی انا الله » و با موسی تکلم کرد و درخت یک جزئی از جزئیات انسان کامل است زیرا همه موجودات محاط وجود انسان کامل است و انسان کامل مظهر جامع همه مظاهر است « لیس کمثله شیئ » که کاف در این آیه دو معنا دارد؛

    1. کاف زایده: یعنی؛ لیس مثله شیئٌ

    2. کاف غیر زایده: یعنی لیس مثل مثله شیئ و مثلِ مثل حق تعالی چیزی نیست که مثل حق تعالی مظهر جامع و انسان کامل است همان طور که ذات حق جامع همه اسماء و صفات است انسان کامل هم مظهر همه مظاهر و جامع همه مظاهر اسماء و صفات است و کون جامع است و جامع همه موجودات است

این دو وجه کاف تشبیه را قیصری در مقدمه خود بیان فرموده است لذا درخت هم وجود جزئی انسان کامل است

دو قسم تجلی ذات در مرتبه مظاهر بر حسب لیاقت و شایستگی مظهر است؛

    1. گاهی تجلی ذات در مظهر برای خودش است: این مبدأ و منشأ تسبیح عمومی موجودات است و در قرآن کریم با نکره در سیاق نفی می فرماید: « و ان من شیئٍ الا یُسبح بحمده » همه موجودات مسبح حق تعالی اند و هر موجودی تسبیح گوی اوست

هر کس به زبانی صفت حمد توگوید    بلبل به غزل خوانی و قُمری به ترانه

 

و با این تجلی و ظهور که ذات در مظهر برای خود مظهر دارد فقر ذاتی مظهر فهمیده می شود یعنی هر مظهری فقر و مسکنت خود را ادراک می کند و در این صورت که فقر ذاتی خود را فهمید به تسبیح و تنزیه حق تعالی از نقایص و نداری فقر می پردازد

    2. گاهی هم تجلی ذات بر مظهر برای غیر مظهر است: مانند این که فردی، کسی را دوست بدارد و یا دشمن بدارد کسی را و در صورت محبت، تجلی با اسماء لطف است که مظهری نسبت به مظهر دیگر کرده است در محبت حق تجلی بر اسماء لطف خود کرده است و در دشمنی تجلی حق با اسماء قهر خود بر آن مظهر است.

مصنف در متن؛

     به دو صورت از این اقسام 4 گانه با کلمه "جمعا" اشاره کرده است در صورت 1و 4

     و به 2 صورت دیگر با کلمه "فردا" در صورت 2و 3

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo