< فهرست دروس

درس تمهید القواعد استاد اسحاق‌نیا

85/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادراک ذات به ذات

قال 25:

«ثمَّ ان إدراكها لذاتها، يتضمَّن ادراك ساير الصفات التي تلزمها، لكونها عين ذاتها، و ادراك جميع ما تستلزمه‌[1] تلك الصفات جمعاو فرادى»

أقول: لمَّا استلزمت الهويَّة المطلقة، الظهور المذكور المسمى بالتجلى الأول‌، المعبَّر عنه بالنسبة العلميَّة، فلا بُدَّ و ان يتضمَّن ذلك الظهور بسائر الصفات التي تلزم الذات لكونها عين الذات باعتبار هذا التعيُّن و ان كانت صفة لازمة باعتبار تعيُّن آخر، و يتضمن ايضاً شعور ما تستلزم (تستلزمه- خ ل) تلك الصفات من الأحكام الخاصَّة لكل واحد منهما، لما تقرر ان جميع المراتب حتى المحسوسات مشاهد في تلك الحضرة من حيث انّها عينها كما قال الشيخ:

شعر:

انا أنت، أنت نحن، نحن هو    و الكلّ في هو هو، فسل عمّن وصل‌

(انا أنت فيه و نحن أنت و أنت هو- خ ل)

و هذا هو المسمى بالكمال الأسمائى، فيكون التعيُّن المذكور متضمناً للشعور بالكمال الذاتي و الأسمائى، الذي هو ظهور الذات على نفسها في تعيُّناتها في نفسها- الحاصلة (الحاصل- خ ل) ظ- بالفيض الأقدس- أي الأقدس عن ان يكون المستفيض غير المفيض و الافاضة، و هذا هو المعبّر عنه [عندهم- ظ] بالاستجلاء، و ذلك منحصر في الصور الأربع لا مزيد عليها،

 

در این فصل مصنف می فرماید: ادراک ذات به ذات متضمن تمام صفات است و همچنین متضمن ادراک مظاهر و لوازم صفات است چه به صورت جمعی و چه به صورت فردی زیرا صفات عین ذات است لذا ادراک ذات به ذات متضمن ادراک تمام صفات و لوازم و مظاهر صفات به صورت فردی و جمعی است

حال نسبت به این که صفات عین ذات است مطلب کوتاهی را شارح بیان می دارد که صفات به اعتبار تعین ذات، عین ذات اند گرچه لازم ذات اند به اعتبار تعین دیگری که تعین خارج از ذات در مرتبه مظاهر خارجیه و موجودات خارجیه صفات لازم ذات اند

توضیح مطلب مصنف: شارح می گوید: در تعین اول که همان وحدت حقیقیه ذات است و اتصاف هویت مطلقه به وحدت حقیقیه تعین اول می شود که از آن به نسبت علمیه تعبیر می شود و باطن آن ذات احدیت است و به ظاهر آن مرتبه واحدیت گفته می شود در این تعین اول هم ادراک ذات به ذات است به گونه ای که همه کمالات در ذات دیده می شود و به این ادراک و شعور کمال ذاتی گفته می شود و هم ادراک خود آن تعینات و کمالات است که به آن کمال اسمائی گفته می شود

پس در تعین اول هم ادراک ذات به ذات است طوری که همه چیز در ذات مشاهده شود و این کمال ذاتی و مرتبه احدیت که باطن مرتبه تعین اول می باشد و هم ادراک ذات به خود تعینات کمالیه است و این مرتبه کمال اسمائی و مرتبه واحدیت و ظاهر تعین اول است

بنابرین تعین اول متضمن هردو کمال ذاتی و اسمائی است در کمال ذاتی ذات مورد ادراک است و همه چیز در ذات است حتی محسوسات و در کمال اسمائی ذات خودش را در آینه کمالات خود می یبیند در خودش

در کمال اسمائی که فیض اقدس است و از آن به جلاء تعبیر می شود

در مرتبه فیض مقدس که به آن استجلاء گفته می شود و همین اسماء و صفات و کمالات به منصه ظهور و بروز خارجی یعنی به مرحله موجودات خارجیه می رسند و در این مرتبه ذات کمالات خود را در آینه موجودات خارجیه می بیند نه این که در خود کمالاتش را بنگرد

حالا ظهور ذات با کمالات خود در مرتبه مظاهر خارجیه که فیض مقدس و استجلاء است خود 4 قسم دارد که بعد می آید

خلاصه آن چه که تا حاکنون گفته شده این است که قرآن می فرماید: « لقد خلقکم اطوارا » اطواری از خلقت و وجود بر موجودات گذشته است؛

     گاهی این موجودات همه تحقق در مرتبه ذات احدیت داشته اند که قرآن به این طور از خلقت انسان در سوره مریم اشاره کرده: « لقد خلقتُک من قبلُ و لم تکُ شیئا » زیرا همه کثرات و تعینات در مرتبه ذات احدیت مندکّ و فانی و محو بوده است

     در مرتبه واحدیت که ظاهر تعین اول است طوری دیگر از وجود انسان در این مرتبه است و در سوره دهر آمده: « هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یک شیئا مذکورا » اگر نفیی بر مجموع مقید و قید داخل شود فقط قید را بر می دارد یعنی در این مرتبه اثبات شیئیت است و تعین پیدا شده است اما شیئ قابل ذکر نبوده است زیرا با وجود خاص خودش و با وجود خارجی مخصوص خود نبوده است

     تا به مرتبه خارج می رسد که « ان الله خللق الارواح قبل الاجساد بالفی عامٍ » که این اشاره به تحقق وجود انسان در مرتبه جبروت و عالم عقل است حاجی سبزواری در تعلیقه اسفار گوید: هر هزار سال به یک مرتبه و مرحله از وجود انسان در مرتبه طبیعت اشاره دارد و این که تعبیر به هزار سال شده به جهت تقریب به اذهان عوام است والا این قبلیت ذاتی است نه زمانی

     در مرتبه پایین تر تحقق انسان در مرتبه ملکوت است و در قرآن به عالم ذر تعبیر شده است « و اذ اخذنا من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم لی انفسهم الست بربکم قالوا: بلی » عالم ذر مرتبه عبوری است که انسان از مثال عبور کرده و به عالم خلق و طبیعت رسیده است.

همه اشیاء این مراتب را گذرانیده اند و بدون کینونات سابقه و وجودات پیشتر به عالم طبیعت نرسیده اند محیی الدین در این باره می سراید:

کنا حروفا عالیاة لم نُقَل    متعلقاة فی ذُری اعلی القُلل

این بیت اشاره به وجود اشیاء در مرتبه واحدیت دارد و از زبان انسان های کامل است یعنی: در یک مرحله ما حروف برتر ربوبی بودیم اما هنوز تکلم نشده و به مرتبه بروز و ظهور خارجی نرسیده بودیم بلکه وابسته به اوج قله های بلند بودیم و بر بالاترین نقطه قله های هستی بودیم.

     قلل تعینات اسمائیه است و در مرحله واحدیت است

     و ذُری هم جمع ذروة نقطه اعلی و بالای شیئ را می گویند و مراد از این ذروه ها 7 صفت است که از آن ها به "ائمه سبعة" تعبیر می شود و عبارتند از؛

    1. علم

    2. حیات

    3. قدرت

    4. ارده

    5. سمع

    6. بصر

    7. کلام

که قیصری از فصل 2 در مقدمه بر شرح فصوص هم این 7 صفت را آورده است

روایتی را از جلد 26 ص 264 بحار الانوار در حاشیه آمده است روایتی از امام عسکری ع است که؛ « قد صعدنا ذُری الحقایق باقدام النبوة و الولایة » و بعد می فرماید: « و روح القدس فی جنان الساقورة ذاق من حدائقنا الباکورة » جبرئیل در بهشت وسیع از میوه های نو رس و نوبر باغ های ما چشیده است.

بیت دوم یک مرتبه بالاتر است و اشاره به تحقق اشیاء در مرتبه احدیت دارد:

انا أنت، أنت نحن، نحن هو    و الكلّ في هو هو، فسل عمّن وصل‌

 

ملای رومی هم به این مطلب اشاره دارد:

متحد بودیم و یک گوهر همه    بی سر و بی پا بودیم آن سر همه

بی گره بودیم و صافی همچو آب    چون به صورت آمد آن نور سَرَه

شد عدم چون سایه های کنگره     کنگره ویران کنید از این طریق

کنگره ویران کنید از منجنیق    تا رود فرق از میان این طریق

 

اکنون به بحثی رسیدیم که ذات با کمالات اسمائی و صفاتی خود در مرتبه ظهور و بروز خارجی 4 قسم دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo