< فهرست دروس

درس تمهید القواعد استاد اسحاق‌نیا

85/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تقویت و جواب نقض

قال20:

«فلئن قيل، انَّ الوجود الذهني الذي يمتنع ان يوجد في الأعيان، فرد من افراد الوجود المطلق الذي يكون من جملة افراده الفرد العيني الواجب بحسب الذات.

قلنا: الكون الذهني هو الكون العيني بالذات، و ان كان مغايراً له بالاعتبار، فان عروض المعاني العقلية انما هو للوجود العيني في بعض مراتبه، أو بشرط اتّصافه بصفات أخر عارضة له، و لا اعتبار هاهنا بالموجوديَّة بالفرض (بالعرض- خ) التي تعرض المعاني العقليَّة، مثل عروضها لسائر الماهيّات و جميع النسب و الصفات و الأحوال، إذا الكلام هاهنا انّما هو في الوجود الموجود بنفسه الواجب بالذات».

أقول: هذا ايراد بعض [نقض- ظ] على ما برهن عليه، من امتناع اختلاف افراد الوجود المطلق في الوجوب و الإمكان و الامتناع، و تقريره، انَّ الوجود الذهني، فرد من افراد الوجود المطلق، لأنّه، قسم من اقسامه، مع انّه يمتنع ان يوجد في الأعيان من حيث هو هو كذلك، و الا يلزم ان لا يكون وجوداً ذهنياً، كما ان الواجب ايضاً فرد من افراد الوجود المطلق- مع انّه يجب ان يكون موجوداً في الأعيان بحسب الذات، فيلزم اختلاف افراده في الوجوب و الامتناع.

لا يقال: الذي يمتنع ان يوجد في الخارج، الكائن في الذهن من حيث انّه كائن في الذهن، لا الكون الذهني الذي هو من قبيل الأعراض الخارجية، فانَّ الكون الذهني عبارة عن حصول الصورة العقليَّة، و لا شكَّ انّها من‌ حيث هي عارضة للعقول موجودة في الخارج.

لأنّا نقول: الصور العقليَّة هي العوارض للعقول، و اما ما تكوَّنت (تكون- خ) فيها، فامر آخر غير نفس الصورة انّما اعتبره العقل عند ملاحظته لما ملاحظة تكوُّنها فيه، و لا شك ان ذلك انّما وقعت في الدرجة الثانية من التعقُّل، فيمتنع حينئذ ان يكون لها وجود في الخارج، و يلزم الاختلاف المذكور.

و جوابه ان الكون الذهني هو الكون العيني بالذات، و ان كان مغايراً له بالاعتبار

 

فصل 20:

در فصل قبل سخن از امتناع افراد وجود در وجوب و امتناع و امکان به میان آمد و دلیل و برهانی در ابطال صورت 2 از 4 احتمال بیان شد که وجودات خاصه امکانیه از افراد وجود باشند.

وجود جزء مرکبی در خارج نیست لذا نمی تواند مجموع مرکب از وجود وماهیت در خارج باشد و اگر وجود دارای افراد واجب و ممتنعی باشد بساطت وجود از بین می رود

در این فصل، برهان گذشته که در راستای ابطال احتمال دوم مورد استفاده قرار گرفت نقض می شود احتمال دوم که استحاله و امتناع اختلاف وجود در وجوب و امتناع و امکان بود نه منع و نه معارض بلکه نقض می شود که منع مقدمه غیر معین است یعنی بگویی دلیل به جمیع مقدماتش صحیح نیست در نقض باید حتما سند منع ذکر شود

نقض: اگر اختلاف افراد وجود درامکان و وجوب و امتناع امکان استحاله داشته باشد و ممکن نباشد نباید وجود ذهنی و وجود خارجی در وجوب و امتناع و امکان اختلاف داشته باشند در حالی که اختلاف دارند وجود خارجی که واجب است وجود ذهنی هم که در خارج ممتنع است انقلاب ذهن به خارج نیز ممتنع است و هرگز وجود ذهنی نمی تواند به وجود خارجی تبدیل گردد زیرا اگر فرض کنی وجود ذهنی در خارج ممتنع نباشد یا آثار بر آن مترتب می شود و یا نمی شود و اگر آثار بر آن مترتب گردد که دیگر وجود ذهنی نیست و اگر آثار بر آن مترتب نگردد پس تبدیل به وجود خارجی نشده است پس وجود ذهنی و خارجی که دو فرد از مطلق وجود اند اختلاف در وجوب و امتناع دارند.

همچنین در فصلی که گذشت، می گوییم: چه اشکالی دارد که در احتمال 2 یک فرد از وجود مطلق واجب و یک فرد هم در خارج ممتنع باشد و آن نیز مجموع مرکب از وجود و ماهیت باشد این نقضی که بر آن برهان رد احتمال دوم در این فصل 19 مطرح می گردد برای تکمیل نقض یک اشکال و جوابی مطرح می شود تا نقض خوب تثبیت شود

اشکال: وجود ذهنی عبارت است از صورتی که بر عقل و ذهن و نفس عارض می گردد عقل و نفس خود موجود خارجی اند پس صورتی که برآن عارض می گردد هم وجود خارجی است و لذا وجود ذهنی در خارج ممتنع نیست زیرا عرَض نفس و عقل که خارجی است خارجی می باشد

جواب: صورتی که بر عقل عارض می شود 2 حیثیت لحاظی دارد:

    1. ذات و خود این صورت عقلی لحاظ گردد؛ یعنی صورت من حیث هی که عرضی بر نفس است مانند سفیدی دیوار که بر آن عارض شده است به این اعتبار و حیثیت وجود ذهنی خارجی است

    2. این صورت عقلی از حیث تحقق و تکوّنی که در ذهن یافته و وجودی که در نفس یافته را ملاحظه کنیم؛ که بنا بر این حیثیت وجود ذهنی از معقولات ثانیه است یعنی؛« ما لیس فی الدرجة الاولی من التعقل » است معقول ثانی در درجه اولی نیست بلکه اول باید انسان تعقل شود و بعد این صورت عقلی و ذهنی و نفسی که درذهن و نفس انسان تکون یافته تعقل شود

صورت ذهنی به این اعتبار وجود خارجی نخواهد بود و نقض در اینجا بر وجود ذهنی به حساب این صورت دوم است که حیثیت تکوّن در ذهن است نه حیثیتی که موجود خارجی است

جواب نقض: وجود ذهنی ذاتا و حقیقةً و مصداقا با وجود خارجی و وجود مطلق یکی است تفاوتش به اعتبار است پس وجود ذهنی ذاتا و مصداقا و حقیقة و خارجا با مطلق وجود و وجود مطلق یکی است و تغایر و تفاوتش به اعتبار است این مطلب خاص وجود ذهنی نیست بلکه در تمام مراتب وجود جاری و ساری است و معنا دارد نه فقط وجود ذهنی این حکم را دارد بلکه همه مراتب وجود در خارج و مصداق با وجود مطلق یکی اند و تغایر آن ها اعتباری است تغایر با دید و نگاه و تصور ذهن به وجود می آید

توضیح: وجود خارجی که یک چیز بیشتر نیست و وحدت حقیقیه و جمعیه و شخصیه دارد ثانی و غیر همن ندارد وجود خارجی مراتبی می یابد و ذات و مصداق و خارجیت و واقعیت و حقیقت این مراتب همان وجود است وکثرت و امتیاز آن ها اعتباری است و با اعتبار ذهن درست می شود وجود خارجی مراتب و کثراتی می یابد از اسماء و صفات که مظاهر ذات اند و بالاترین مرتبه کثرت اند زیرا در مرتبه ذات احدیت کثرتی در کار نیست بلکه اولین معرفت به وجود خارجی که می گوییم وحدت و حقیقت و اطلاق دارد در قالب همان ذات احدیت است زیرا ما به ذات وجود خارجی راه نداریم بالاترین و اولین مرتبه معرفت ذات احدیت است که در آنجا کثرتی نیست بلکه کثرت از یک مرتبه پایین تر که اسماء و صفات است آغاز می شود اسماء و صفات مظاهر ذات و در مراتب بالای کثرات اند بعد نوبت به اعیان ثابته می رسد که مظاهر اسماءاند به قول جامی:

همه اسماء مظاهر ذات اند    همه اشیاء مظاهر اسماء

 

اشیاء یعنی ماهیات و اعیان اند و مظاهر اسماء و صفات اند بعد نوبت به وجود خارجی می رسد که خارج از ذات است نه این که اعیان و اسمآء در خارج وجود نداشته باشند بلکه وجود دارند منتهی در خارج وجودشان با همان وجود خارجی است

بعد نوبت به مراتب خارجی می رسد که مراد مراتب خارج از ذات است که تفاوتش با مراتب ذات این است که مراتب ذات موجود به وجود ذات اند اما مراتب خارج موجود به ایجاد ذات اند

مراتب خارج هم از جبروت شروع شده و بعد ملکوت و بعد هم به ناسوت می رسد یعنی عالم عقل و مثال و بعد هم عالم طبیعت و ماده است. این ها کثرت مرتبه ای است که یعنی تعینات کلیه ای که برای وجود بالذات پیدا می شود و هر کدام از این ها مشتمل بر تعینات جزئیه است این مراتب کثرت، مراتب کلی است که عرض شد و روی وجود و ذات می آید قبل از مرتبه فوق از این مراتب، نوبت به مرتبه پایین تر نمی رسد طفره در وجود محال است و پرش و یک پله در میان در وجود راه ندارد و بدون گذر وجود از مرتبه قبل به مرتبه بعد نمی رسد

حال چطور این کثرات و مراتب کلی که هر کدام مشتمل بر تعینات جزئیه است مرتبه پایین تر بدون مرتبه قبل تحقق نمی یابد؟ همان طور هم وجود دو مرتبه دارد:

    1. مرتبه وجود خارجی

    2. مرتبه وجود ذهنی

وجود خارجی مقدم بر وجود ذهنی است و بدون وجود خارجی مرتبه وجود ذهنی تحقق نمی یابد لذا در جواب نقض گفته شد وجود ذهنی ذاتا و مصداقا و حقیقة همان وجود ذهنی است تغایر به اعتبار است و مراتب و تعینات اعتباری است

وجود اند کمال خویش جاریست    تعین ها امور اعتباری است

 

وجود خارجی مراتب و کثرت مرتبه ای و بعد اسماء و اعیان و مراتب خارج دارد و هیچ مرتبه ای بدون مرتبه بالاتر تحقق نمی یابد همان طور هم وجود دو مرتبه دارد و بدون وجود خارجی وجود ذهنی تحقق نمی یابد و تغایر آن ها به اعتبار است.

وجود ذهنی هم یک تعین کلی و مرتبه ای کلی است و هر مرتبه کلی مشتمل بر جزئیاتی می باشد و تمام جزئیات و مصادیق وجود ذهنی است این حرف در مورد آن ها گفته می شود که در خارج و مصداق و ذات و حقیقت همان وجود مطلق وجود مطلق اند و امتیاز و کثرت و تغایر آن ها با اعتبار درست می شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo