< فهرست دروس

درس تمهید القواعد استاد اسحاق‌نیا

85/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: توضیح بیشتر تقسیم ماهیت و معنای نفس الامر

 

برای تقسیم انواع ماهیت و مفاهیم در درس گذشته مثال هایی بیان شد امروز مثال دیگری اضافه می کنیم؛ "قضایای کاذبه عدمیه" مانند حماریت زید معدوم که هنوز به دنیا نیامده هم به فرض فارض و به اعتبار معتبر از این قسم است قید عدمیه برای این است تا هیچ شائبه خارجیت در این مثال نباشد سببش هم بعد می آید.

قسم دوم ماهیت و مفهومی که وجودش حقیقی است نه اعتباری بلکه وجود نفس الامری دارد و خود دو قسم است؛

     موجود در ذهن: مانند نِسَب و اضافات حقیقیه و معقولات ثانویه و امروز مثالی دیگر به آن ها می افزائیم؛ "قضایای صادقه و حقه عدمیه" مانند انسانیت زید معدوم که هنوز متولد نشده

     موجود در خارج: مانند موجودات خارجیه

در ادامه توضیح این تقسیم به 5 مطلب باید توجه داشت که بحث دیروز را هم روشن تر می کند:

مطلب نخست: برای این که تفاوت قسم اول و دوم کاملا روشن بشود، تعابیر مختلفی برای آن دو قسم به کار می رود که در حواشی بحث گذشته بیان شده است این تعابیر عبارت اند از؛

     قسم اول نه خود تحقق خارجی دارد و نه منشأ انتزاعش در خارج است اما قسم دوم خودش در خارج نیست اما منشأ انتزاعش در خارج است مثلا نیش غول نه خود و نه منشأ انتزاعش در خارج نیست چون افسانه است اما ابوت و بنوت خودشان در خارج نیست اما اب و ابن در خارج اند. یا مانند شیئیت و امکان که معقول ثانی فلسفی اند و خودشان در خارج نیستند اما منشأ انتزاعشان در خارج است. و این البته در جائی است که منشأ انتزاعی در خارج باشد مانند مثال های قبل اما در این مثالی که امروز افزودیم یعنی حماریت زید معدوم دیگر منشأ انتزاعی در خارج وجود ندارد.

     گاهی گفته می شود که قسم اول، خارج نه ظرف خودش است و نه ظرف نفسش اما در قسم دوم خارج ظرف خودش نیست اما ظرف نفسش که همان منشأ انتزاعش است می باشد.

مطلب دوم: ذهنی اعم از فرضی و اعتباری و غیر این ها است چون در این سه قسم؛ اولی فرضی و اعتباری شد و دومی ذهنی و سومی هم خارجی شد چون اعتباری و فردی هم در ذهن است و هر دو در قوای مدرکه می باشند که ذهن است. منتهی با این فرق که: فرضی و اعتباری که در ذهن است ساخته و پرداخته ذهن است اما ذهنی در قسم دوم فقط ساخته و پرداخته ذهن نیست بلکه حقیقت و نفس الامریت هم دارد و وجودش بسته به اعتبار معتبر تنها نیست. به هر حال اعتباری هم ذهنی شد و از این جهت شد که شارح فرق این دو را بیان می کند چون هر دو در ذهن اند.

حال که ذهنی اعم از فرضی شد ذهنی در این مطلب خصوص آن ذهنی غیر فرضی و اعتباری مراد است چون قسیم آن قرار داده شده است گرچه جای فرضی هم ذهن است اما اینجا مراد ما نیست.

مطلب سوم: نفس الامر اعم از خارج و ذهن و نفس الامری اعم از خارجی و ذهنی است ذهنی هم شامل اعتباری نمی شود. گرچه هر خارجی نفس الامری است اما هر نفس الامری خارجی نیست مانند قضایای صادقه عدمیه مثل انسانیت زید معدوم که نفس الامریت دارد ولی خارجیت ندارد.

مطلب چهارم: خارج دو معنا دارد:

    1. معنای اعم: گاهی خارج گفته می شود و مراد خارج از اعتبار و فرض عقل است این معنای اعم خارج و ذهن را شامل می شود خارج یعنی ورای اعتبار و فرض عقل

    2. معنای اخص: خارج در مقابل ذهن معنای اخص آن است مانند قسم سوم که در تقسیم مذکور بیان شد.

این که مشهور قائل اند: مناط صدق قضایا مطابقت آن ها با خارج است اگر قضیه با خارج مطابق بود به نظر مشهور صادق است و الا کاذب می باشد و این خارج در نظر ایشان خارج به معنی الاعم است بنابرین قضیه انسانیت زید معدوم صادق است و قضیه حماریت زید معدوم کاذب است این قضایا خارج از اعتبار عقل است و لو خارج به معنی اخص ندارد و زید وجود خارجی نداشته باشد و مطابقت با این لحاظ سنجیده می شود.

مطلب پنجم: ماهیت نفس الامر چیست؟ و دلیل اثبات وجودش چیست؟ این مطلب راجع به مای حقیقیه نفس الامر و درباره هل بسیطه آن است ولی بیشتر بحث درباره مای حقیقیه است و هل بسیطه به جای خود احاله می شود.

ضرورت طرح مطلب پنجم از چه روی است؟ این ضرورت را ایشان در قالب یک اشکال مطرح می کنند.

اشکال: به حکم ضرورت و بداهت ما دو وجود و موجود – که موجود ناظر به ماهیت و مفهوم است - بیشتر نمی شناسیم؛ خارجی و ذهنی، حال با توجه به مطلب دوم که ذهنی اعم از فرضی و اعتباری است و این نوع هم وجود ذهنی است پس همه این سه قسم باید نفس الامری باشند این نفس الامر چه صیغه ای است که آن را فقط برای دو قسم درست می کنید و آن قسم اعتباری را خارج از نفس الامر قرار می دهید وجود یا خارجی است و یا ذهنی این چه کاری است که شما انجام می دهید؟ نفس الامر چیست؟ که آن را شامل خارجی و یک قسم از ذهنی قرار می دهید؟

تحقیق درباره معنای نفس الامر:

جواب: در باب معنای نفس الامر چند نظریه است؛

نظریه محقق طوسی: ایشان رساله ای در همین مورد نگاشته که در تلخیص المحصل بیان شده است. کتاب محصل از فخر رازی است که خواجه آن را تلخیص و نقد کرده اند خواجه می فرماید: نفس الامر جوهری مجرد است که تمام حوادث آتیه الان در او می باشد و بالفعل مشتمل تمام حوادث است و مصون از تغّیر است و به آن عقل کل گویند و در اصطلاح شرع لوح محفوظ اشاره به همان دارد پس نفس الامرچند ویژگی دارد:

     جوهر مجرد است

     مشتمل بر تمام حوادث آتیه در اکنون است

     مصون از تغیّر است

     حکما به آن عقل کل می گویند

     در شرع به آن لوح محفوظ گفته شده است

این موجود در جای خود اثبات شده و دلیل وجود آن در جای خود بررسی می شود.

بنابرین قضیه انسانیت زید معدوم نفس الامریت دارد و حماریت زید معدوم نفس الامریت ندارد اولی صادق است یعنی مطابق با خارج به معنای اعم است که مطابق با نفس الامر است زیرا زیدی که نیامده در جوهر مجرد عقلی است و انسان است نه حمار بلکه ممکن است این زیدی که انسان است هزار سال دیگر بیاید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo