< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: محل بهشت در روایات

و روي عن عبد الله بن عمر أنه قال: الجنة مطوية معلقة بقرون الشمس تنشر في كل عام مرة و إن أرواح المؤمنين في طيور كالزرازير[1] يتعارفون من ثمر الجنة

و يقرب من هذا كلام بعض القدماء من أهل الحكمة إن الأرواح تهبط إلى هذا العالم من أشعة الشمس

و في بعض الأخبار ما يدل على؛ أنها في السماء الدنيا و ذلك ما يروى في حديث المعراج أنه ص رأى في السماء الدنيا آدم أبا البشر و كان عن يمينه باب يأتي من قبله ريح طيبة و عن شماله ريح منتنة فأخبره جبرئيل ع أن أحدهما هو الجنة و الآخر هو النار.

 

اقوال درباره ی مکان جهنم:

    1. در آسمان است

    2. در آسمان اول است

    3. زیر دریاهای گسترده است

اقوال درباره ی مکان بهشت: که دو دسته می باشند؛

     کثیر اخبار: که محل بهشت را در آسمان معرفی نموده است که در این مورد اقوالی وجود دارد؛

    1. مجاهد مکی: در آسمان هفتم

    2. عبدالله ابن مسعود: اکنون بهشت در آسمان چهارم است در قیامت خدا هر جا که بخواهد بهشت را قرار می دهد

    3. عبدالله ابن عمر در ادامه قول ابن مسعود قرار می گیرد که؛ بهشت مطوی و معلق به قرون شمس است یعنی مخفی و وابسته به شاخ های خورشید می باشد و در هر سال یکبار شاخ های خورشید پخش می شوند و منظور همان اشعه خورشید است و ارواح اهل ایمان در طیور و پرندگانی مانند ضراضیر می باشند که از گنجشک بزرگ تر است و احتمالا سار باشد و این ارواح هم دیگر را می شناسند و از ثمر و میوه ای بهشتی می خورند بنابر این نظر ابن عمر، باز هم بهشت در آسمان چهارم است

    4. حدیث معراج: بهشت در آسمان دنیا یا در آسمان اول که پایین ترین آسمان است

     بعض اخبار: محل بهشت در وادی های زمین است

درباره ی قول ابن مسعود نظامی سروده است؛

به شب بردند عیسی را به افلاک    به چرخ چارمین از عالم خاک

 

چرخ چهارم همان فلک چهارم و یا فلک خورشید است و آسمان معروف به خانه خورشید می باشد

مقصود ابن عمر از نظریه ای که ارایه کرده این است که بهشت سعادت و جهنم شقاوت در وجود خود انسان مطوی و پنهان است قبل تر هم حدیثی نقل شده که؛ الجنة قیعانٌ و درخت های آن ذکر سبحان الله است و آتش گیره جهنم انسان ها و صخره ها هستند پس بهشت و جهنم در خود انسان مخفی است و وجود نفس معلق و وابسته به اعداد شمس است حرکات افلاک و کواکب علت مُعدّه هستند و ماده را آماده می کنند تا استعدادی در آن حادث شود تا نفس از طرف حق تعالی به ماده افاضه شود لذا وجود نفس معلق به اعداد اشعه ی شمس است یعنی باید خورشید شعاع افکنی داشته باشد و حرکت کند و روز بتابد تا در ماده استعداد خاصی حادث شود تا زمینه برای افاضه نفس در ماده زمین مهیا گردد.

سؤال: تعبیر به شاخ و نشر یکبار در هر سال به چه معنا می باشد؟

     تعبیر از شعاع به شاخ از باب ظاهر است و اشعه خورشید شبیه شاخ است

     یا این که؛ تشبیه اشعه به شاخ به خاطر برج ثور و شکل فلکی ثور است که دومین برج از 12 برج است و در فلک هشتم که فلک البروج است در نظر گرفته می شود خورشید در حرکت سالانه بر منطقة البروج سیر می کند که آن دایره عظیمه و کمر بند فرضی است و در سطح محدب فلک هشتم و یا منطقة البروج ترسیم می شود و در دو نقطه اعتدال ربیعی و خریفی معدل النهار را قطع می کند خورشید در فروردین در برج حمل است یعنی بره که با اجتماع چند ستاره شکل بره ترسیم می شود در اردیبهشت شکل فلکی ثور یا گاو نر درست می شود گاو هم شاخ دارد

شاید تعبیر از شعاع شمس به شکل فلکی ثور باشد خیام در رباعیات خود می گوید:

گاوی است در آسمان قرین پروین    گاوی است دگر نهفته در زیر زمین

گر بینایی چشم حقیقت بگشا    زیر و زبر دو گاو مشتی خر ببین

 

به خوشه پروین بنا بر اساطیر یونان 7 دختر یا 7 خواهر می گفته اند و گاوی در آسمان در کنار خوشه پروین است و بنا بر اعتقادی خرافی وجود داشته که زمین را روی شاخ گاو می دانستند و وقتی گاو خسته می شود و از یک شاخ زمین را به شاخ دیگر منتقل می کند زلزله رخ می دهد

در اشعار فردوسی هم آمده است:

من گاو زمینم که جهان بردارم    یا چرخ چهارم که خورشید کِشم

 

تُنشر فی کل عامٍ مرةً: شاید از این باب است که بنا بر حرکت سالانه خورشید است که حرکت انتقالی است و در منطقة البروج است نه در معدل النهار و در این حرکت به دور زمین سیر می کند و فصول و سال ها پدید می آید و در 12 برج از فرودین تا اسفند می چرخد و بنابرین شعاع سالانه در هر دوره سالیانه یکبار به هر نقطه ای از نقاط زمین می رسد

در قسمت دوم کلام ابن عمر که پرندگانی بود حکیم سبزواری در تبیین آن می گوید: این که ارواح مومنان در سارها است یا در حدیثی که از عامه نقل شد که ارواح مومنان در پرندگان سبز هستند و محقق دوانی 5 سال در آن اندیشیده بود، این تعبیر به پرندگان اشاره به این دارد که انسان برای ارتقاء و صعود و استکمال نیاز به دو بال دارد؛

    1. بال نظر و علم

    2. بال عمل

بعد حکیم سبزواری می افزاید: نظیر همین سخن ابن عمر همان سخنی است که قدمای اهل حکمت نقل شده که؛ ارواح و نفوس با اشعه خورشید به زمین فرود می آیند و اشعه شمس علت مُعدِّه برای افاضه نفس به ماده ی زمین است زیرا نفس در مراحل قبلی عقل و مثال کینونت هایی داشته تا به عالم طبع و ماده هبوط کرده است و هبوطش از راه اشعه ی خورشید است یعنی اشعه نقش اعدادی برای وجود نفس دارند علت مُعدّه آن برای افاضه نفس از عالم بالا است

قول سوم: بهشت در آسمان دنیا و در نزدیک ترین آسمان است در حدیث معراج این گونه آمده است: پیامبر ص در هر آسمانی یکی از پیامبران را ملاقات کردند؛

     در آسمان اول آدم ابوالبشر

     و در آسمان دوم یحیی و عیسی که پسر خاله اند را دیدند

     در آسمان سوم حضرت یوسف

     و در آسمان چهارم حضرت ادریس

     و در آسمان پنجم حضرت هارون

     و در آسمان ششم حضرت موسی ع

     و در آسمان هفتم هم حضرت ابراهیم را ملاقات کردند

و در هر آسمانی فرشتگانی هم بودند

در آسمان اول در ملاقات با حضرت آدم دیدند که دو دروازه در سمت چپ و راست ایشان است و از در سمت راستی بوی خوشی و از در چپی بوی بدی می وزد و جبرییل خبر داد که درب سمت راستی بهشت است و دیگری دروازه ی جهنم است

در همین آسمان دنیا یا آسمان اول پیامبر ص مالک را دیدند همه ی فرشتگانی که به محضر پیامبر ص می رسیدند خندان بودند اما مالک دوزخ خشمناک بود و جبرئیل گفت: او هرگز نخندیده است و مرتب هم خشمناک تر می شود

در ادامه حدیث معراج آمده: وقتی حضرت آدم ع دروازه ی سمت راست را می دید می خندید و شادمان می شد که فرزندانش بهشتی شده اند اما وقتی دروازه ی سمت چپ را نگاه می کرد اندوهناک می شد و می گریست زیرا می دید که تعدادی از فرزندانش را به جهنم می برند.

اما طیف دوم بعض از اخبار که برخی از وادی های زمین را به عنوان مکان بهشت تعیین کرده اند: در حدیث معراج آمده است: وقتی پیامبر ص را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی می بردند: سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ (1) قبل از آن که پیامبر ص به بیت المَقدِس برسند به یک وادی رسیدند که نسیم خوشی و سردی از آن می وزید و صدایی شنیدند: جبرئیل خبر داد این صدای بهشت است پس قبل از بیت المقدس در یک وادی در مکان بهشت معرفی شده که مظهر بهشت است

در ادامه همین بعض اخبار، روایات دیگری هم هستند که تمثل بهشت و جهنم را در برخی از اوقات در زمین بیان کرده اند و آن اوقات وقت نماز هاست یک در صلاة کسوف و خورشید گرفتگی است وقتی پیامبر ص نماز آیات می خواندند ناگهان خود را عقب کشیده و بعد به جای خود بازگشتند بعد فرمودند: وقتی عقب کشیدم جهنم متمثل شده بود و بخاطر باد داغی که از جهنم می وزید خود را عقب کشیدم و برخی گفته اند پیامبر ص با دست و لباسشان صورت خود را گرفته اند و تضرع به آستان خدا کردند: خدایا مگر وعده نکردی که تا من در میان مردم هستم ایشان را عذاب نکنی؟ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (33) بعد افزودند: این که دوباره سر جای خود بازگشتم از این روی بود که بهشت را متمثل کردن و خواستم دست دراز کنم و از میوه بهشتی بردارم و شما ببینید اما خود داری کردم این روایت در صحیح مسلم آمده است

در صحیح بخاری هم این حدیث آمده است: یکبار بعد از نماز در منبر فرمودند: با دست به سوی قبله اشاره کردند و فرمود: من که نماز می خواندم بهشت و جهنم از طرف دیوار قبله برایم متمثل شد و هیچ گاه مثل امروز خوشحالی و ناراحتی را احساس نکرده بودم.

 


[1] . زرازیر جمع زُرزُر یا زُرزور است به معنای سار.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo