< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم


موضوع:
اقوال در معنا و اصحاب اعراف/

و أما القائلون بالقول الأول: فقد اختلفوا في أن الذين هم على الأعراف من هم على أقوال؛

أحدها: أنهم الأشراف و أهل الطاعة من الناس

و ثانيها: أنهم الملائكة

و ثالثها: أنهم الأنبياء ع أجلسهم الله على ذلك السور تمييزا لهم عن سائر أهل الموقف و ليكونوا مطلعين على أهل الجنة و أهل النار و مقادير ثوابهم و عقابهم

و رابعها: أنهم أقوام يكونون في الدرجة السافلة من أهل الثواب

و خامسها: أنهم هم الشهداء

و هذا الوجه باطل لأنه تعالى خص أهل الأعراف بأنهم يعرفون كلا من السعداء و الأشقياء و الشهيد لا يلزم أن يكون عارفا بهذا العرفان و لو كان المراد أنهم يعرفون أهل الجنة يكون وجوههم ضاحكة مستبشرة و أهل النار بسواد وجوههم و زرقة عيونهم لما بقي لأهل الأعراف اختصاص بهذه المعرفة لأن جميع الخلق في القيامة يعرفون هذه الأحوال

و لما بطل هذا الوجه، و الذي قبله لأن أهل السفالة أنزل حالا من أن يكونوا من أهل المعرفة و كذا الوجه الثاني لأنه تعالى وصفهم بكونهم رجالا و الوصف بالرجولية أنما يحسن في الموضع الذي يحصل فيه التقابل بينها و بين الأنوثية و الملائكة ليسوا كذلك فثبت أن المراد بقوله تعالى:‌ ﴿يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ﴾[1]هو أنهم كانوا يعرفون في الدنيا أهل الخير و الإيمان و أهل الشر و الطغيان فهو تعالى أجلسهم على الأعراف و هي الأمكنة العالية الرفيعة بحسب مقامهم و مرتبتهم ليكونوا مطلعين على الكل شاهدين على كل أحد من الفريقين بما يليق به و يعرفون أن أهل الثواب وصلوا إلى الدرجات و أهل العقاب إلى الدركات.

و حكى بعضهم أنه لما رأى ص جهنم و هو في صلاة الكسوف جعل يتقي حرها عن وجهه بيده و ثوبه و يتأخر عن مكانه و يتضرع و يقول أ لم تعدني يا رب أنك لا تعذبهم و أنا فيهم أ لم أ لم حتى حجبت عنه أراد قوله‌: ﴿وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ‌﴾[2]

و روي أيضا: أنه ص صلى يوما الصلاة ثم رقى المنبر فأشار بيده قبلة المسجد فقال قد رأيت الآن مذ صليت لكم الصلاة الجنة و النار ممثلتين من قبل هذا الجدار فلم أر كاليوم في الخير و الشر رواه البخاري‌.[3]

 

درباره اعراف اقوال و اختلافاتی هست عده ای اعراف را اهل تعرف و معرفت معرفی کرده اند که حسن بصری و زجاج اند اما در چرایی این تفسیر سخنی نگفته اند

به نظر استاد اسحاق نيا در دو معنای اعراف که نظر بصری و مشهور مفسران است از مجموع بحث 3 تفاوت به دست می آيد:

    1. معنای مشهور مفسران که برای اعراف گفته اند مکان است و معنایی که حسن بصری بدان قایل است مکانت است

بنابر نظر مفسران اعراف موضعی در قیامت است که همان بالای سور و دیوار است که بین بهشت و جهنم زده شده است اما به نظر حسن بصری منزلت و مکانت است که عده ای از مکان رفیع از آن جایگاه بلند برخوردارند و ایشان بهشتیان و دوزخیان را از آنجا می شناسند در قرآن آمده است: ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾[4] هر کاری بکنید 3 نفر هستند که اعمال شمار زیر نظر دارند خدا و پیامبر ص و اهل ایمان که مصداق اتم آن ائمه ع هستند که فرمودند: «نحن المؤمنون»

ذره بینان اند در عالم بسی    واقف اند از کار و بار هر کسی

 

حسن بصری اذعان داشت: «والله لا أدری بعضهم معنا» چه می دانیم چه بسا برخی از ایشان در میان ما هستند زیرا ایشان اهل سر و صدا و ادعا نیستند

هر که را اسرار حق آموختند    مهر کردند و دهانش دوختند

تا نگوید سِرّ سلطان را به کس    تا نریزد قند را پیش مگس

 

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز    کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد

این مدعیان در طلبش بی خبرانند    آن را که خبر شد خبری باز نیامد

 

لذا در عبارت بحث گذشته که آمده بود: کاملان و عارفان بر حسب جوهر ذاتشان "فی مکان عالٍ" هستند اینجا به معنای مکانت می باشد

    2. بنابر معنای اول اعراف و اصحاب اعراف یعنی رجال بر اعراف دو تا می شوند اما بنابر معنای دوم یکی می شوند

در عبارت قبلی "قد قیل" آمده بود که اصحاب اعراف عرفای کاملان هستند «للأعراف و اصحابه معنیً آخر» که به معنای تعرف و معرفت است و نظر حسن بصری می باشد و اعراف و اصحاب اعراف یکی می شود

    3. طبق نظر بصری و زجاج که علی معرفة اهل الجنة و النار یک رجالی هستند و به معنای مکانتی می باشد این مکانت از دنیا برای این افراد هست و دامنه آن به قیامت کشیده می شود اما بنا بر نظر مفسران معنای آیه به آخرت و قیامت مربوط است و کاری به دنیا ندارد به این بیان ملاصدرا که؛ این افراد کاملان و عارفان و در رأس آنها انبیاء و امامان و اشراف و اهل طاعت می باشند ایشان در دنیا اهل دوزخ و بهشت را می شناسند ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ در قیامت هم این مکانت برای ایشان محفوظ است تا آخرت کار هر کسی را ببینند و تا پایان کار آگاهی و اشرا ف و اطلاع را دارا می باشند این مکانت را خدا در دنیا و قیامت به ایشان عطا کرده است

اکنون ملاصدرا می گوید: بنا بر قول نخست که اعراف بالای دیواری بین بهشت و دوزخ است نسبت به این که رجال و کسانی که بر فراز آن دیوار قرار می گیرند و اهل بهشت و دوزخ را به چهره می شناسند نسبت به این معنا اختلاف است؛

    1. اشراف و بزرگان امت و اهل طاعت اند

    2. رجال ملایکه و فرشتگان اند که اهل دوزخ و بهشت را می شناسند

    3. انبیاء هستند با این توضیح که خدا پیامبران را از مردم عادی جدا می کند و در مکان عالی و مرتفع قرار می دهد که بالای دیوار است و ایشان را آگاهی می بخشد و از حال و روز اهل بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب ایشان و وصول به بهشت و دوزخ را به ایشان می نمایاند

    4. اهل ثوابی که پایین ترین درجه اهل ثواب را دارد که خود دو دسته اند؛

     کسانی که کفه حسنات و سیئآتشان مساوی است

ب- کسانی که مرتکب صغایر می شوند

    5. شهدا که در معرکه حرب در راه خدا به قتل رسیده اند

ملا صدرا قول نخست و سوم را قبول می کند که اشراف و انبیاء می باشند و همه ی اقوال دیگر را رد می کنند؛

اقوال باطل:

     ملایکه رجال اعراف نمی باشند بجهت تعبیر به "رجال" در آیه که مفید جنسیت است و آن هم در ملایکه ملغی است رجال در جایی است که در مقابلش أناث باشد و در مجردات جنسیت معنا ندارد

     شهدا هم نمی توانند رجال اعراف باشند زیرا شهدا لزومی ندارد که مکانت و مقامی داشته باشند که بر حال و روز اهل بهشت و جهنم آگاه باشند این مکانت و منزلت باید از دنیا باشد و از دنیا باید اهل بهشت و دوزخ را بشناسند تا پایان کار به قیامت منتهی گردد و شما که اهل بهشت و جهنم را در دنیا می شناختید و عاقبت کارشان را می دانستید چنین خواهد شد و شهید این مکانت را ندارد

اینجای عبارت ملاصدرا اغلاقی هست زیرا در قول نخست قرار بود سخن از مکان باشد نه مکانت و این بخش از عبارت ملا صدرا ابهام دارد

 

ان قیل: لزومی ندارد آیه ﴿یعرفون کلا بسیماهم﴾ مراد مکانت و منزلت باشد که هر کس بر آن دیوار قرار گرفت این مکانت را دارا باشد این معرفت بهشتیان و جهنمیان از روی چهره در قیامت از این روی است که قرآن کریم می فرماید: ﴿وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ (38) ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ (39) وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ (40) تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ (41) أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ ﴾[5] در قیامت همه انسان ها مشخص است که بهشتی اند با صورت درخشان و خندان و شادمان و دیگران هم غبار و تیره گی و سیاهی چهره آنها را پوشانیده است و این گونه برای همگان شناخته می شوند و شهدا لازم نیست چنین منزلتی داشته باشند

یا قرآن می فرماید: ﴿يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴾[6] در قیامت مجرمان را کبود چشم بر می انگیزانیم

ملا صدرا می گوید: این ویژگی برای همگان هست و اختصاصی به شهدا ندارد و همه اهل محشر این شناخت را دارند اما کسانی که بر دیوار و بلندای اعراف می ایستند این منزلت و مکانت ویژه را باید از دنیا با خود داشته باشند

     وقتی قول به شهدا مردود شد اقوال دیگر که تساوی کفه حسنات و سیئآت و همچنین دارای پایین ترین درجه ثواب هم، چنین مکانت و منزلتی نخواهند داشت

اما اشراف و انبیاء و در بعد ائمه و اولیاء را هم می افزاید و اذعان می دارد که معنای آیه قول دوم است که اصحاب اعراف بر مکانت و منزلتی ویژه ای قرار دارند.

ملا صدرا از قول اول دور شده و می گوید: مراد از معنای آیه همان منزلت و مکانت است که برای اشراف و انبیاء و ائمه است. اما در عبارت ایشان نوعی قصور و ابهام وجود دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo