< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: توازن عوالم سه گانه

تبصرة ميزانية:

اعلم؛ أن من الأمور التي لا بد من معرفتها لمن يسلك سبيل الآخرة هي كيفية الموازنة بين النشأتين و المقايسة لما في كل منهما بإزاء الأخرى؛

     فمن فتح الله على قلبه باب الموازنة بين العالمين عالم الملك و الشهادة و عالم الملكوت و الغيب يسهل عليه سلوك سبيل الله و الدخول في دار السلام و يطلع على أكثر أسرار القرآن و أطواره[1] و يشاهد حقائق آياته و أنواره

     مما غفلت عنه كافة علماء الرسوم[2]

     و متفلسفة الحكماء المشهورون بالفضل و الذكاء

و هو[3] باب عظيم في معرفة أحوال الأشياء و حقائق الموجودات على ما هي عليه سيما معرفة المعاد و هو أول مقامات النبوة لأن مبادي أحوال الأنبياء ع أن يتجلى لهم في المنام ما في عالم الملكوت و يتصور لهم حقائق الأشياء في كسوة الأشباح المثالية لأن الرؤيا الصادقة جزء من أجزاء النبوة و لا يتجلى الحقائق مجردة عن لباس الصورة المثالية إلا في عالم القيامة لقيامها بذواتها هناك و أما في هذا العالم فهي في أغطية من الصور الحسية المادية و كذلك هي في عالم الرؤيا الصادقة و عالم البرزخ أيضا في أغطية لكنها رقيقة و هي الصور المثالية

فمن عرف كيفية الموازنة بين العالمين بل العوالم الثلاث يعلم تأويل الأحاديث و تعبير الرؤيا التي هي جزء من النبوة بمشاهدة[4] ما في ذلك العالم بالتجرد التام و هو حاصل للأنبياء ع‌ و هم بعد في جلابيب البشرية و لغيرهم من الأولياء إنما يحصل بعد ارتحالهم عن هذه الحياة الدنيا فتأمل يا حبيبي! في هذا المقام فعساك تنفتح لك روزنة إلى عالم الملكوت و إلا فما زلت متوجها إلى ملابس عالم التقليد الحيواني مصروف الهمة و الوجهة إليه من أنوار الملكوت مستفيدا من آثار الحس و التقليد فمحال أن يتجلى لك شي‌ء من غوامض الحكمة و أسرار القيامة.

 

تبصره میزانی:

تبصره توجه دادن به مطلبی راه گشا است که با توجه به آن چشم دل انسان به معارف و حقایق و اسراری روشن می شود میزانی هم از این باب است که این نکته سخن از موازنه و مطابقه و سنجش و مقایسه است

نکته: کسی که در پی آخرت است و آخرت برایش اهمیت دارد و در جستجوی آن و فهم و کیفیت معاد می باشد در پی قیامت و فهم اسرار دیگر از دین و معارف است وی باید با میزان عقل مستقیم بین دو نشأه دنیا و آخرت یا عالم طبیعت و عالم مثال و یا عالم طبیعی و عالم نفسانی با تعابیر شرعی و فلسفی باید با میزان عقل مستقیم بین این دو نشأه موازنه و مطابقه برقرار کنند به این معنا که؛

هر آن چیزی که در عالم عیان است    چو عکسی ز آفتاب آن جهان است

 

هر موجود طبیعی یک حقیقت و صورت مثالی دارد که شبیه و مِثل همین صورت طبیعی است بلکه باید موازنه بین 3 عالم برقرار کند زیرا موجودات مثالی یک حقایق عقلیه دارند و وجودات اصلی در عالم برتری دارند که عقل است موجودات طبیعی حقایق و اصولی دارند که این ها مرتبه نازله و رقیقه آن می باشند ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ﴾ و مانند «و انزلنا الحدید»

بعد ملاصدرا می گوید: اهل ظاهر مثل حنابله در عامه دچار تفریط شده اند و منکر روحانیات می باشند ایشان اعتقادشان منحصر به مرتبه اجسام می باشد و لذایذ و وجودات روحانی و مجرد را منکرند و حمل بر مادیات می کنند

در مقابل عده ای متفلسف اند که دچار افراط شده اند و حتی مواعد جسمانی در شریعت را حمل بر روحانیات می کنند لذا بهشت جسمانی و ثواب ها و عذاب های جسمانی را منکرند پس کسی که در پی معرفت به آخرت و اسرار و حقایق دینی است باید با میزان عقل مستقیم بین نشأه دنیا و آخرت و عالم طبیعت و مثال توازن برقرار کند و اذعان و اعتراف به این داشته باشد که هر صورت طبیعی صورتی در عالم مثال دارد و بلکه باید بین عوالم ثلاث توازن برقرار کند و به عالم عقل قایل باشد که همه حقایق موجودات طبیعی در آن عالم هست

در پایان تبصره می گوید: اگر کسی بخواهد تقلید از اهل ظاهر کند که گرفتار تفریط اند و تنها تعلق و همتش صرف عالم حیوانی و محسوسات ظاهری شود وی از ادراک اسرار و حقایق مهم دینی و الهی محروم می ماند از آن جمله؛ معرفت معاد است معاد جسمانی با اعتقاد به جسم مثالی و نشأه مثال تبیین می شود و الا ابن سینا و مشاء عجزشان در معاد همین است که تبیین عقلی برای معاد جسمانی نتوانستند ارائه بدهند و به صرف این که در شریعت گفته شده و از باب تعبد و تسلیم در برابر صادق مصدق پذیرفته اند

معاد جسمانی با اعتقاد به جسم مثالی و عالم مثال قابل فهم و توجیه و تبیین و بیان می باشد و تمام مواعید و ثواب های جسمانی که در شرع مقدس وارد شده است قابل تبیین است

یا کیفیت معراج جسمانی که پیامبر ص در سدرة المنتهی جبرئیل را دید که 600 بال دارد و فرمود: نهری در بهشت است که هر صبح و شام جبرئیل در آن وارد شده و بیرون می آید و بال هایش را تکان می دهد و از هر قطره از بال هایش که می ریزد خداوند ملایکی را می آفریند که عددی برایش متصور نیست یا اینکه پیامبر ص هر کدام از انبیاء را در آسمانی شهود کردند آدم در آسمان اول و عیسی در آسمان چهارم و.. این ها با اعتقاد به عالم مثال قابل تبیین است سخن از بال که برای ملایک در قرآن و احادیث به میان آمده است از باب صورت مثالی حقیقت مثالی است که جبرئیل دارد و اسرار دیگری که اکنون در سدد بیان آن نمی باشیم.

بعد می افزاید: معرفت به عالم مثال یک باب عظیمی است که در پرتوی آن می توان حقایق و اسرار و معارف الهی را تبیین و ادراک کرد و فهمید و اعتقاد به عالم مثال اولین درجات و مقامات نبوت است و نخستین حالی که برای یک نبی پیدا می شود گشوده شدن باب معرفت به عالم مثال برای او از راه رؤیای صادقه است که یک جزء از 46 جزء نبوت دانسته شده است زیرا در رؤیای صادقه حقایق عالم مثال با صورت مثالی برای شخص در خواب تجلی پیدا می کند همان طور که حقیقت مثالی در عالم طبیعت و در بیداری در لباس ظاهری ظهور یافته است در رؤیای صادقه با صورت مثالی و در کسوت صورت مثالی و بدون ماده ظهور می کند و در مقدار و شکل صورت مثالی عین صورت ظاهری و طبیعی است اگرچه مقدار صورت مثالی جوهری و ذاتی است و در صورت محسوس مقدار عرضی است

آن مرتبه و عالمی که حقایق موجودات بدون هر گونه صورتی تحقق می یابد عالم عقل و قیامت است البته بر حسب حضرات خمس که عرفا برای وجود قایل اند قیامت هم 5 قسم است موجودات عقلی در عالم قیامت اند؛

     یا از این باب که قایم به ذات اند و قیام به هیچ صورتی ندارند؛ نه صورت طبیعی و نه صورت مثالی

     یا از این باب که به قول حکیم سبزواری در تعلیقه گفته: این ها قایم به قیومیت حق اند نه قایم به مقومیت حق مانند موجودات عالم طبیعت و مثال

این همان مطلبی است که بارها ملاصدرا اذعان داشته است که؛ عالم عقل از صقع ربوبی است و از عالم و از زمره ماسوی محسوب نمی شوند به خاطر قرب وجودی که به خدا دارند از این جهت که قیام به هیچ صورتی ندارند نه صورت طبیعی و نه صورت مثالی عالم عقل عالم معنای صرف و عالم تجرد محض است خبر از مقدار و شکل هم نیست بلکه تجرد از ماده و عوارض ماده است

بعد می افزایند: کسی که قایل به موازنه دو عالم بلکه 3 عالم باشد بین دنیا و آخرت و عقل و قیامت و معرفت به این توازن عوالم داشته باشد علم تعبیر رؤیا می یابد مثل حضرت یوسف ع که قرآن می فرماید: «و یعلمک من تأویل الأحادیث» که از توازن بین عالم ها حاصل می شود زیرا کسی که علم تعبیر خواب دارد وی حقایق مثالی را در عالم مثال مشاهده می کند جز این که در اینجا یک تفاوتی بین ولی و نبی هست؛

     نبیّ: وقتی روح و نفسش متوجه عالم غیب می شود تمام قوای او نفسش را در این توجه مشایعت می کند یعنی نبی با تمام قوا فرشته را می بیند و بین او و فرشته تخاطب صورت می گیرد در عین این که در عالم دنیا و در جلباب بشری است

     ولیّ: وقتی متوجه غیب می شود با نفس و روحش مَلک را ادارک می کند با تخاطب اما قوای او روح و نفس او را در این مشاهده همراهی نمی کند اگر ولی بخواهد با تمام قوا فرشته را مشاهده کند بعد از ارتحال از عالم دنیا برایش محقق می باشد

تفصیل بیشتر این مطلب در اوایل ج 7 در کیفیت نزول وحی بحث شده است.


[1] . «کتاب أحکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر» قرآن مراتب و اطوار وجودی دارد؛وجود طبیعی و مادی قرآن وجود مثالی قرآنوجود عقلی که در ابتدا وجودی اجمالی و عقلی داشته و تفصیل یافته به وجود مثالی و طبیعی آمده است.
[2] . اهل ظاهر مثل حنابله که همه چیز را به طبیعت و ظاهر منحصر می دانند.
[3] . موازنه بین عوالم.
[4] . متعلق به "یعلم".

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo