< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تمثل اعمال

و مما يشير إلى أن صورة كل إنسان في الآخرة نتيجة عمله و غاية فعله في الدنيا قوله تعالى في حق ابن نوح ع‌ «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ»‌ على قراءة فتح الميم

و في القرآن آيات كثيرة دالة على أن كل ما يلاقيه الإنسان في الآخرة و يصل إليه من الجنة و ما فيها من الحور و القصور و الفواكه و غيرها و النار و ما فيها من العقارب و الحيات و غيرها ليست‌ إلا غاية أفعاله و صورة أعماله و آثار ملكاته و إنما الجزاء هناك بنفس العمل باعتبار ما ينتهي إليه كقوله تعالى:‌ «وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌» و قوله تعالى‌: «إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» لم يقل مما كنتم تعملون تنبيها على هذا المعنى و قوله:‌ «جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ».

 

تجسم اعتقادات به جهت افکار و انظار و نیات است به جهت اعمال بنابر این که انسان دو بعد نظری و عملی دارد نراقی در جامع السعادات می گوید: بهتر است بجای تجسم اعمال "تمثل اعمال" گفته شود زیرا جسمیتی که اعتقادات و اعمال انسان می یابد جسم مثالی است در بحث تمثل اعتقاد و عمل دو چیز مطرح است؛

    1. صورتی که نفس با آن در آخرت و قیامت مبعوث می شود که تمثل همان اعتقاد و نیت او در دنیا است نیت هم قصد و اراده و توجه و عمل و ادراک است که در پس اعمال وجود دارد

    2. صورت ثواب ها و عذاب های أخروی هم صورت اعتقادات و نیات در دنیا هستند که در آخرت به انسان می رسد

نسبت به شاخه نخست، قرآن در مورد کنعان فرزند نوح نبی ع می گوید: «إنه عملٌ غیرُ صالح» او خود عمل بد است بنابرین صورت باطنی شخص که در آخرت ظاهر می شود که «یوم تبلی السرایر» است و پرده از آن کنار زده می شود و با صورتی که محشور می شود تمثل عملی است که انسان در دنیا داشته است چه جوانحی یا جوارحی باشد شاکله نفس را فقط شعور و ادراک و علم تشکیل می دهد و اعمال جوارحی هم به نیت منتهی می شود که ادراک و توجه و قصد است

نسبت به بُعد دوم، قرآن به طریق حصر می فرماید: «و لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌» وآیه؛ «إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» که به دو صورت حصر بیان شده است و نمی گوید: "مما کنتم" تا ثواب و عقاب چیزی غیر از عمل باشد بلکه خود عمل است و همان کاری که می کنید همان جزاء و ثواب و عقاب شما است.

بعد ملاصدرا برای این که تمثل در دو ناحیه مطرح می شودن یک توضیحی را بیان می کند که لازم است 6 مطلب را خاطر نشان سازیم؛

مطلب نخست: در مورد هیولای عامه است که حکیم سبزورای در طبیعیات منظومه حکمت می گوید:

إن الهیولی العمّ اعنی ما عمم***قوة شیئ اثبتت کل الملل

 

هیولای به معنای عام که حامل قوه شیئ است را همه قبول دارند بر خلاف هیولای به معنی الخاص که مشاء قبول دارد ولی اشراقیون منکر آن هستند اما همه اعم از اسلامیون و غیر ایشان، هیولای عام را قبول دارند و در همان بحث در حاشیه شرح منظومه می گوید: ماده به معنای عام معرب همان "مایه" فارسی است که هر چیزی مایه ای دارد مثل بذر که مایه درخت و میوه است و نطفه مایه انسان و حیوان است و یا عقل هیولانی و عقل بالقوه مایه عقل بالفعل است و برای حصول عقل بالفعل، اول باید عقل بالقوه ای حاصل گردد هیولای به معنای خاص که مورد اختلاف است به معنای قوه محض است.

مطلب دوم: در تمثل اعمال دو چیز داریم؛

    1. اشخاص أخروی که همان نفوس اند

    2. متعلقات اشخاص که همان نعمت ها و نقمت های اخروی است

حال ماده به معنای عام یعنی مایه هر دوی؛ اشخاص و متعلقات، افکار و نیات می باشد نیات هم قصود و ارادات و ادراکات در پسِ اعمال است و اعمال دنیوی برخاسته از آنهاست.

مطلب سوم: جنس موجودات دنیوی و موجودات اخروی متفاوت است به تعبیری؛ جنس اجسام مادی با اجسام مثالی با هم فرق دارد و از دو عالم هستند و دو نشأه می باشند فرقشان این است که؛ صورتی که اجسام دنیوی می یابند از خارج برای اجسام پیدا می شود و به واسطه اسباب و حرکات خارجی رخ می دهد و حیات اجسام دنیوی هم عارضی است پس این اجسام 3 ویژگی دارند؛

    1. صورت اجسام دنیوی از خارج پیدا شده و از خودش نیست

    2. صورت آنها از اسباب و حرکات خارجی پیدا شده مثل صورت نطفه که از خارج و با حرکات و اسباب خارجی برایش پیدا شده یعنی با چرخش خورشید و ماه و افلاک و ... همه در کار بوده اند تا نطفه ای برای انسان پیدا شود.

    3. حیات اجسام دنیوی عرضی است نه ذاتی بلکه به واسطه حیات روح است اگر روح زنده و نفس حی به جسم انسان تعلق نداشت پیکر انسان زنده نمی بودد حیات جمع بین درک و قدرت و ادراک و فعل است حیات جسم از خودش نیست والا در مرگ از دست نمی رفت بلکه به واسطه روح است و نفس که حی است و حیات ذاتی او است و تعلق به جسم انسان یافته است جسم هم حیات عرضی یافته است.

در مقابل این ویژگی ها اجسام مثالی و اخروی و برزخی؛

    1. صورتی که می یابند از خارج نیست از درون آن ها است زیرا جسم برزخی و مثالی روح مجسم است و نفس بعد از مرگ به صورت جسم و بدن برزخی در می آید جسم مثالی تجسم نفس است و صورتش هم از داخل برایش حاصل می شود

    2. صورت نفس و روح و جسم مثالی به واسطه اسباب و حرکات درونی است اعم از حرکات فکر و حرکات اعضاء یا جوارحی و جوانحی خلاصه ادراکات در عقاید یا اعمال با قصدهایی آن ها را انجام می دهد صورت روح مجسم را حرکات درونی در آخرت پدید می آورد که متناسب با اعتقادات و افکاری است که در دنیا داشته است.

    3. جسم اخروی و برزخی خودش زنده و حیاتش ذاتی است در دنیا زنده هستند و در آخرت «و إن الدار الآخرة لهی الحیوان»

مطلب چهارم: صورت ثواب های أخروی و عذاب ها متکثر و مختلف است حور صورتی دارد و قصور و انهار و فواکه و... هر کدام برای خود صورتی دارد اهل جهنم هم که از انواع عذاب ها در رنج اند مارها و عقارب و ... و نیش هایی که در دنیا به این و آن زده همه تمثل می یابد اما تفاوت دنیا و آخرت این است که در دنیا صورت های مختلف نقمت ها و نعمت ها به وجودات متعدده موجود اند اما در آخرت همه به وجود واحد شخصی وجود می یابند که آن هم وجود نفس است شخص بهشتی از چنان سعه و گستره وجودی برخوردار می شود که همه نعمت های مختلف با صور کثیره ای که دارند با همان وجود سعی و اطلاقی شخص بهشتی تحقق می یابند زیرا خاستگاه همه این ها نفس است و از باطن انسان بوجود می آید و در خارج محقق می شود اگر خواب خوبی می بیند یا آرزویی می کند در آخرت این ها به خارج می آیند

مطلب پنجم: علم نفس بعد از مرگ که همان ادراک نفس است بعد از انقطاع از بدن علمی فعلی می شود وقتی نفس مجرد شد علمش فعلی می شود یعنی؛ ادراک همانا و تحقق فعل هم همانا! یعنی به صرف ادراک و تصور آن مدرک و متصور انشاء و ایجاد می شود و ادراک انسان به قدرت و اقتدار شخص مبدل می شود ادراک حورالعین مساوی با تحقق آن می باشد در نقمت ها و عذاب ها همین طور است نمونه اش این است که؛ خواب هایی که انسان می بیند زمین و آسمان و ... را در رؤیا می بینیم گاه خواب ها باعث سرور و گاه باعث رنجش می شود با خواب های بد این ها همه همان ادارکات شخص می شود و با همان ادراکات نفس این ها در خواب تحقق می یابد

مطلب ششم: آن چه برای نفس در مرتبه غیب در دنیا است در آخرت به مرحله شهادت می رسد اعم از خود نفس و صورت باطن نفس انسان که خدا و خود شخص می داند «بل الإنسان علی نفسه بصیرة و لو القی معاذیرة» و نعمات بهشتی الان هم هستند و بهشتیان الان هم از آنها متنعم و دوزخیان هم اکنون از عذاب های جهنمی متألم می باشند الا این که در آخرت این ها به شهود و ظهور می رسند طوری که مشاهده می شوند و کتاب وجودی انسان و نفس با نقوشی که در آن نگاشته شده در طول حیات دنیوی با اعتقادات و نیات و اعمال حک شده بعد از قیامت باز و گشوده می شود «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‌ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» الان کتاب نفس بسته است و هنوز باز نشده تا به شهود و ظهور بیاید.

بعد از این 6 مطلب ملاصدرا می گوید: نسبت به مطلب دوم؛ ماده اشخاص اخروی و متعلقات آنها عبارت از افکار و نیات است برخلاف ماده نفس که در دنیا بدن و جسم مادی می باشد یا خوشی ها و ناخوشی های دنیوی هر کدام برای خود ماده ای دارند اما این که ماده اخروی افکار و نیات است و ملاصدرا برای این مطلب دو شاهد از آیات قرآن می آورد: « نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (60) عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لا تَعْلَمُونَ (61)» اگر بنا بود ماده اشخاص اخروی همین ماده های دنیوی باشد که نیست بلکه ماده آنها مجرد و نیات و افکار است زیرا قرآن می فرماید: « وَنُنشِئَكمْ فِي مَا لا تَعْلَمُونَ» که ما نمی دانیم و آن ماده غیر از ماده دنیوی است.

و آیه؛ «إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ‌» کتاب وجودی ابرار و متقین در علیین است و ماده آن کتاب فرق می کند و از سنخ افکار و نیات است و الا اگر ماده اش مادی بود و دنیوی باید می فرمود: لفی سفلیین، اگر بنا بود از همین اجسام سفلی و مادی باشد.

در پایان ملاصدرا از این 6 مطلب نتیجه گیری می کند؛

نتیجه: آنچه مهم است و انسان باید در آن در دنیا سرمایه گذاری کند و حساسیت بخرج دهد افکار و نیات است کسی که در پی سعادت جاوید است باید افکار و نیات خود را درست کند افکار صحیح و نیات مقدس و پاک، تا بهشتی و سعادتمند گردد و اگر اعتقادات او باطل و نیات شهوانی و پلید باشد جایش در جهنم و سجین است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo