< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

97/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول حشر جمادات

(اصل2) ثم تذكر و تدبر فيما أشرنا إليه سابقا من؛ أن الأجسام كلها قابلة للحياة الأشرف‌ و الكمال الأرفع مما هي سارية فيها لكن المانع لبعضها عن القبول هو التسفل و التنزل في منزلة [منزل‌] التفرقة و التضاد و التقيد بهوية جزئية مضادة لما يقابلها فيفسدها[1] و تفسده بالتضاد الواقع بينهما فكلَّما ضعفت فيها قوة هذا الوجود المتأكد في النزول إلى منزل التفاسد و التعاند استعدت المادة لصورة أرفع منزلة و أقل تفرقة و انقساما و أكثر جمعية و اتحادا فهذه العناصر لغاية تسفلها و تفرقها و بعدها عن عالم الوحدة من جهة التضاد و شدة كيفياتها المتضادة و صورها المتفاسدة متعصية عن قبول الحياة النفسانية و العقلية فكلَّما انكسرت سورة كيفياتها و تأكدت وجوداتها الخاصة و انهدمت قوة تضادها بالضعف و الفتور قبلت ضربا آخر من الوجود و نمطا آخر من الصورة الكمالية أرفع و أبسط كأنها لاعتدالها و استوائها متوسطة بين الكل خالية عنها بوجه جامعة لها بوجه ألطف من غير تفاسد و تضاد ثم كلَّما أمعنت في الخروج عن هويات الأطراف المتضادة بالانكسار و الانتقاص فيها استحقت حياة أشرف و نالت صورة أبسط و أجمع و هكذا متدرجة في الاستكمال متعالية عن مهوى النزال حتى تبدلت صورتها بصورة النفس المتحدة بالعقل الفعال الذي هو نور من الله و مثال منه أكرم و كلمة أتم و اسم أعظم فهذا أيضا أصل‌.

 

اصول حشر معادن و جمادات و عناصر:

اصل نخست: همه اوصاف کمال در همه اشیاء ساری و جاری است هر جا وجود است اوصاف کمال هم هست و از این روی که وجود مشکک است اوصاف کمال هم شدت و ضعف دارد و این ضعف تا مرتبه وجود مادی ضعیفی مثل جسم می رسد لذا اوصاف کمال مانند علم و قدرت در جسم ضعیف است اما بهره ای که از وجود و اوصاف کمال دارد سبب می شود که جسم از نابودی رهایی بیابد بدین گونه که روزنه ای از نشأه تجرد به روی او باز شود والا اگر در محیط ماده توقف بیابد با توجه به این که محیط ماده ملاک تغیر و فساد است جسم از نابودی نجات نمی یابد لذا باید بارقه ای از افق تجرد به روی این موجود مادی باز شود و این موجود مادی از زندان مادیت و محبس ماده رهایی بیابد لذا با عنایت حق تعالی؛

     اولین صورت که عنصری است به ماده افاضه می شود

     بعد با حرکت جوهری ذاتی، صورت معدنی به عنصر افاضه می شود

     بعد صورت نباتی به آن از طرف حق داده می شود که ابتدا غاذیه و نامیه و بعد مولده را می یابد

     بعد صورت حیوانی

     بعد صورت انسانی افاضه می شود و بعد به عالم عقل ارتقاء می یابد که معاد نفس انسانی است.

اصل دوم: همه اجسام راه ترقی به سوی کمال عقلی به رویشان باز است و همه موجودات امکان ترقی وجودی را دارا می باشند به این بیان که؛ آن چه مانع اجسام و عناصر است عبارت از آن قوت مادیتی است که در این عناصر وجود دارد یعنی عناصر به لحاظ مادیت قوت دارند عالم ماده ظرف تفرقه و تضاد و تنازع و تقابل است. در این خصوص عناصر قوت دارند عناصر متفرق و پراکنده اند و هر عنصری ساز وجودی خودش را کوک می کند و با کیفیات متضادی که عناصر دارند با هم نزاع و تحارب دارند و هر کدام مفسد و نابودگر دیگری هستند و این یگانه مانع بر سر راه اجسام و عناصر برای ترقی وجودی به مرتبه عقل و کمال عقلی است ولذا اگر این قوت مادیت که همان قوت در تضاد و تفاسد و تفرق و انتشار است در عناصر تضعیف بشود به این که عناصر جنگ و دعوا را کنار بگذارند با هم اجتماع کرده و بین آنها جمعیت و انس و الفتی ایجاد شود و با در هم شکستن صولت و شدت کیفیت هر عنصری با عنصر دیگر یعنی آتش با شدت حرارت خود شدت برودت هوا را بشکند و بلعکس و همین طور آب با رطوبت خود صولت و شدت یبوست خود را در هم بشکند و برعکس و در این صورت با در هم شکستن صولت هر یک با کیفیت دیگری مزاج را بوجود بیاورند

مزاج کیفیت متشابه و متوسط بین عناصر است یعنی همان طور که در عنصر آتش است در عنصر هوا هم هست و برعکس و همان گونه که در عنصر آب است در عنصر خاک هم هست و برعکس

و کیفیت متوسط بین کیفیات عناصر است یعنی نسبت به حرارت 100% برودت است و برعکس و نسبت به یبوست 100% رطوبت است و برعکس

این کیفیت مزاج که در جسم مرکب تام، اعم از معدن و نبات و حیوان می باشد از ترکیب عناصر با هم بوجود می یابد در این صورت معدن و بعد نبات با حرکت جوهری و بعد از آن در مسیر حرکت ذاتی مزاج حیوان بوجود بیاید تا به مزاج انسانی برسد که اعدل امزجه است و در میان انسان ها مزاج انسان کامل از همه معتدل تر است مزاج با اعتدالی که دارد گویا خالی از عناصر است و خالی از کیفیات عناصر می باشد به خاطر همان توسطی که بین کیفیات عناصر دارد از حرارت و یبوست و برودت و رطوبت خالی است تا به مزاج انسانی برسد و جسم به صورت انسان در بیاید و نفس انسانی با عقل فعال اتحاد بیابد و جسم با حرکت جوهری به مرتبه کمال عقلی برسد.

اصل سوم: در این اصل ملا صدرا 2 مطلب را بیان می کند؛

مطلب نخست: هر صورت کاملی جامع مادون خودش است مثلا صورت مثالی جامع صورت مادی است صورت عقلی جامع صورت مثالی و صورت مادی است

مطلب دوم: هر صورت مادونی متقوم به صورت کامل خودش است مثلا صورت مادی متقوم و وابسته به صورت مثالی آن شیئ است و آن هم متقوم به صورت عقلی خودش است

صورت کامل؛

     هم علت صورت ناقصه

     و هم حافظ و مُبقی آن صورت آن ناقص است

     و هم مکمل آن است

     یعنی؛ مخرج آن صورت ناقص از قوه به فعلیت و از نقص به کمال است

بنابرین هیچ گاه؛

     قوه بدون فعل وجود نمی یابد

     و امکان بدون وجوب

     و نقص بدون کمال

     و ابهام بدون تعین نخواهد بود

زیرا قوه هر چیز صورت ناقص آن شیئ است و صورت کامل فعلیت آن می شود امکان بدون وجود نیست زیرا ممکن صورت ناقص موجود است و واجب صورت و فعلیت کامل موجود است یا نقص بدون کمال نخواهد بود و ابهام بدون تعین نیست ابهام مادیت است و تعین هم صورت و تجردیت است یا ابهام جنس یا همان مادیت باشد و تعین همان فصل که همان صورت و تجردیت است.

همیشه فعلیت قبل از قوه بوده و بر آن تقدم دارد و همین طور وجوب بر امکان و هکذا کمال بر نقص و تعین مقدم بر ابهام است.

بعد ملا صدرا می افزاید: چیزی که مردم را به خطا افکنده که نتوانند این تقدم ها را درک کنند این است که؛ تقدیم یک اعدام و امکانات و استعدادات به نسبه به مقابلات خودشان دارند مثلا تقدم بذر بر میوه و تقدم نطفه بر حیوان، میوه اول بذر است یعنی ابتدا میوه ای در کار نیست و بعد پیدا می شود یعنی عدم بر میوه سبقت دارد و امکان استعدادی میوه اول در بذر است و بعد در میوه بوجود می آید و همین طور در نطفه نسبت به حیوان که ابتدا امکان استعدادی حیوان در نطفه حیوان است و لذا عدم و استعداد تقدم و سبقت زمانی بر وجود حیوان دارد و این مطلب برخی را به اشتباه انداخته است که نتوانستند بفهمند، فعل بر قوه و وجوب بر امکان و کمال بر نقص و تعین بر ابهام مقدم است و با مشاهده این مطلب برعکس تصور می کنند که اول امکان است و بعد وجوب و اول نقص است و بعدش کمال است از این جهت که این چیزی که این عده مشاهده می کنند که؛ می بینند اعدام و امکانات و استعدادات نسبت به مقابلاتشان سبقت زمانی دارند مانند نطفه بر حیوان ایشان در این خصوص به دو نکته توجه نکرده اند که؛،

نکته نخست: این اعدام و امکانات و استعدادات که سبقت زمانی دارند هیچ کدام از اسباب ذاتی برای آن مقابلات شان نمی باشند یعنی بذر سبب ذاتی برای میوه و نطفه برای حیوان نمی باشند بلکه بذر و نطفه از مُعدّات است و فقط بستر ماده را مهیا می کند تا میوه و حیوان وجود بیابد زیرا میوه در بستر ماده ای که بذر است و حیوان در بستر ماده ای که نطفه است وجود پیدا می کند.

نکته دوم: در همان جایی که قوه سبقت زمانی بر مقابل خود دارد مثل بذر بر میوه در این جا هم توجه نداشته اند که در همان جا هم قوه در آغوش و پناه یک فعلیتی وجود یافته است یعنی قوه ثمره که در بذر است در پناه فعلیت بذر وجود یافته است تا قوه وجود حیوان که در نطفه است در پناه فعلیت نطفه گی و در پناه صورت نطفه تحقق و وجود یافته است پس باز هم فعل بر قوه تقدم دارد

نتیجه اصول: ملا صدرا از دو راه حشر جمادات و عناصر و معادشان را بیان می دارد؛

    1. با تکیه بر اصل سوم

    2. با تکیه بر اصل اول و دوم

راه نخست: معادن و عناصر یک صورت مثالی در باطن خود دارند که مخفی از حواس می باشد این صورت مثالی علت آن ها است صورت کامل صورت طبیعی و مادی است که عناصر و معادن ندارند آن صورت مثالی حافظ و مبقی و مکمل و مخرج از قوه به فعلیت و... می باشد حشر و معاد عناصر به همین صورت مثالی است

ملا صدرا آن صورت را که در باطن این ها است در ابتدا "صورت کمالی" می گوید و بعد به آن "صورت نمثالی" اطلاق می کند از این روی که؛

     آن صورت کمالی عقل فعال مشایی نمی باشد عقل فعالی که از زمره عقول طولیه است و «الیه مفوضة کدخدائیة عالم العناصر»

     آن صورت کمالی رب النوع نیست که اشراقیون به ارباب انواع و عقول عرضیه قایل اند

     بلکه آن صورت کمالی وجود مثالی و صورت مثالی آن هاست

عقل فعال و رب النوع نیست زیرا هیچ موجود دانی از موجود عالی صادر نمی شود مگر با یک واسطه ای که با هر دو تناسب داشته باشد و آن که واسطه متوسط با عالی یعنی عقول و دانی یعنی وجود مادی و طبیعی است عبارت از صورت مثالی و صورت مثالی آن موجود مادی است والا اگر این چنین واسطه ای در بین نباشد سلسله عقول تا بی نهایت ادامه می یابد و هرگز به صدور موجود مادی از عقل منتهی نمی گردد. و فقط عقلی از عقلی صادر می شود تا بی نهایت لذا آن صورت کمالی عقل فعال مشایی نیست رب النوع و عقل عرضی اشراقی هم نیست بلکه مرتبه و صورت مثالی آن صورت مادی است.


[1] . هویت جزئی مقابل خود را فاسد و نابود می کند بجهت تضادی که بین کیفیات آن ها هست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo