< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

97/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه سخن ابن عربی

و إذا سوّى الله الصورة الجسمية (بدن) ففي أي صورة شاء من الصور الروحية ركّبها إن شاء في صورة خنزير أو كلب أو إنسان أو فرس على ما قرّره العزيز العليم فثَمَّ شخص الغالب عليه البلادة و البهيمية فروحه روح حمار و به يدعى إذ ظهر حكم ذلك الروح فيقال: فلان حمار و كذا كل ذي صفة يدعى إلى كتابها فيقال: فلان كلب و فلان أسد و فلان إنسان و هو أكمل الصفات و أكمل الأرواح قال تعالى‌: «الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ»‌ و تمت النشأة الظاهرة في أي صورة ما شاء ركّبك من صورة الأرواح فنسبت إليها كما ذكرناه و هي معينة عند الله فامتازت الأرواح بصورها ثم إنها إذا فارقت هذه المواد؛

     فطائفة من أصحابنا يقول: إن الأرواح تتجرد عن المواد تجردا كليا- و تعود إلى أصلها كما يعود شعاعات الشمس المتولدة عن الجسم الصيقل إذا صُدِأ (زنگ بزند) إلى الشمس و اختلفوا هاهنا على طريقين؛

    1. فطائفة قالت: لا تمتاز بعد المفارقة لأنفسها كما لا تمتاز ماء الأوعية التي على شاطى‌ء النهر إذا انكسرت فرجع ماؤها إلى النهر

    2. و قالت: طائفة أخرى بل يكتسب بمجاورة الجسم هيئات ردية و حسنة فيمتاز بتلك الهيئات إذا فارقت كما أن ذلك الماء إذا كان في الأوعية أمور تغيره من حالته إما في لونه أو رائحته أو طعمه فإذا فارق الأوعية صحبته في ذاته ما اكتسبته من الصفة و حفظ الله عليها تلك الهيئات المتكسبة و وافقوا في ذلك بعض الحكماء

     و طائفة قالت: الأرواح المدبرة- لا تزال مدبرة في عالم الدنيا فإذا انتقلت إلى البرزخ دبرت أجساما برزخية و هي الصور التي يرى الإنسان نفسه فيها في النوم و كذلك الموت و هو (مرگ) المُعبر عنه بالصور[1] ثم يبعث يوم القيامة في الأجسام الطبيعية كما كانت في الدنيا[2]

و إلى هنا انتهى‌ خلاف أصحابنا في الأرواح بعد المفارقة و أما اختلاف غير أصحابنا في ذلك فكثير خارج عن مقصودنا انتهت ألفاظه (محیی الدین ابن عربی).

و إنما نقلنا بطولها لما فيها من بعض التحقيقات المطابقة لما نحن عليه من الحكمة البرهانية و إن كان فيها بعض أشياء مخالفة لها.

 

ملاصدرا برای تایید و شهادت این که ارواح انسان ها بعد از خراب بدن اتحاد نمی یابد و مانند آب های کوزه هایی نیست که با شکستن کوزه هاه آب آنها یکی شده و به حوض بزرگی ریخته شود، زیرا امتیاز آن ها بیرونی و از کوزه ای است که غیر آب است بر خلاف انسان ها که اسباب امتیاز درونی و ذاتی است، برای این منظور عبارتی از ابن عربی در این باب نقل نمودند که ادامه سخن از این قرار است؛

هنگامی که خداوند صور جسمیه یعنی اجساد و ابدان را تسویه نمود و سامان داد جسد و بدن یک انسان یا حیوان که از ناحیه حق سامان داده شد بعد خدا این جسد و بدن را در هر صورت روحی که بخواهد ترکیب می کند «فی ایّ صورة ما شاء رکبک» اراده خدا در این آیه با اراده و اختیار انسان منافاتی ندارد در هر صورت روحی که خداوند بخواهد و اراده بفرماید صورت جسمی را ترکیب می کند بعد از تسویه بدن با هر صورت و روحی و با فعلیت آن، که خدا بخواهد ترکیب می کند البته ترکیب جسم و روح یا به تعبیری صورت جسمیه و صورت روحیه ترکیب اتحادی است

إن بقول السید السناد    ترکیبٌ عینیة اتحاد

 

ملاصدرا به تبع سید سند ترکیب ماده و صورت را اتحادی می داند. بعد هر صفت و خلق و خویی که غالب بر آن صورت روحی باشد، مثلا اگر خُلق کودنی وبلاهت بر صورت روحی غالب باشد که بدن با آن ترکیب شده این روح حمار می شود حال چه دراز گوش باشد یا انسانی باشد که در سر نماز چشم بگرداند و به اطراف بنگرد بنا بر مضمون روایتی. یا اگر صفت شهوت بر روحی غالب باشد روح خنزیر است حال حیوان یا انسان شهوت پرست زیرا بلادت صفت روح حمار و شهوت صفت روح خنزیر است صورت جسمی و بدن هم به همان صورت روحی نسبت داده می شود البته در درون انسان ها استتار شده اند و در صورت و ظاهر انسان اند اما در «یوم تبلی السرایر» که حقایق برملا می شود انسان هایی هستند که به صورت حیوانات محشور می شوند

کتاب روح و نفس به هر ملکاتی که با اراده و اختیار انسان منقوش شده باشد آن روح به همان ملکات خوانده می شود؛ اگر منقوش به ملکه شهوت باشد به نام خنزیر می باشد و در میان ارواح اکمل ارواح روح انسانی است و در صفات هم فضل صفات انسانی است «الذی خلقک فسواک فعدلک» خدایی که تسویه و سامان دهی و اعتدالی که به انسان بخشیده است روح انسانی روحی معتدل و اکمل ارواح و صفاتش افضل صفات است

بعد محیی الدین نتیجه می گیرد: امتیاز ارواح در دنیا به صور و ابدان آن ها است وقتی با مرگ ارواح از ابدان و اجساد مفارقت می کنند در این جا ابن عربی در سدد بیان اقوال عرفا است که بسیار است و ایشان فقط 3 قول را مطرح می کند؛

    1. برخی از عرفا بر این باور اند که؛ ارواح بعد از مفارقت از اجساد به اصل خود باز می گردند مثل نوری که به جسم صیقیلی بخورد و آن نور از آن جسم تابش یافته باشد اما وقتی آن جسم زنگار داشته باشد دیگر انعکاس ندارد و نور به خورشید باز می گردد اما قبل از زنگ زدن نور را به خورشید رفلکس می کند

این دسته از عرفا خود دو گروه اند؛

     با بازگشت ارواح به اصلشان امتیازی بین ارواح باقی نمی ماند مانند ظروف آبی که در کنار نهری بشکند و آب آن ظروف در نهر بریزد در این صورت دیگر امتیازی بین آب آن ظرف ها و نهر نخواهد بود

     امتیاز بین ارواح بعد از مرگ باقی می ماند از این روی که ارواح با مجاورتی که با جسم و بدن داشتند صفات و هیآتی را در اثر مجاورت با ابدان پیدا کرده اند و خدا این صفات و هیآت را برای آن ها حفظ می کند و همان ها سبب امتیاز ارواح از هم می شود مانند آب هایی که در ظروفی باشند اما رنگ و بو و مزه آن آب ها تغییر یافته باشد

هر دو دسته بر این باور اتفاق دارند که روح بعد از مفارقت از بدن و جسم به طور کلی مجرد می شود و دیگر هیچ اثری از ماده بعد از مرگ در ارواح باقی نمی ماند و می گویند: روح به اصلش باز می گردد اما گروهی می گویند: امتیازی باقی نمی ماند و دیگری امتیاز را به صفات و هیآت می دانند

    2. عده ای از عرفا از آن جمله محیی الدین، بر این باور اند که؛ جسم تا در عالم دنیا است این بدن مادی طبیعی عنصری را تدبیر می کند بعد از مرگ در برزخ نفس تدبیر صورت برزخی را عهده دارد می شود و صورت برزخی همان است که انسان در خواب خود را به همان شکل می بیند و در قیامت دوباره روح به بدن عنصری مادی طبیعی تعلق می یابد یعنی همان معاد جسمانی که مشهور متکلمان بر آن باور دارند ابن عربی هم که از جمله حنابله است و جمود بر ظواهر شرع دارند مانند متکلمین ظواهر را پذیرفته اند

بعد از اتمام سخن ابن عربی، ملا صدرا اعتذاری به جهت تطویل عبارت می آورد که به جهت توافق با انظار تحقیقی ملا صدرا این عبارت را نقل کرده است البته 3 اشکال هم بر ابن عربی دارند.


[1] . دو صور در بحث معاد وجود دارد؛«و اذا نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الارض»«و اذا نفخ فی الصور فإذا هم قیام ینظرون».
[2] . در کتاب شرح هدایه اثیریه که کتاب کلامی ملا صدرا است، ایشان در بحث معاد به همین نظریه متکلمین قایل است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo