< فهرست دروس

درس تفسیر استاد درایتی

1400/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کیفیت تعامل آیات با روایات/ /

 

 

     ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ۚ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ﴾ [1]

اين آية دلالت دارد كه بيّن و بيّنات بودن آيات كه در مواضع مختلف قرآن وارد شده، براى همگان نمى باشد بلكه بيّن بودن قرآن اختصاص به كسانى دارد علم لدنّى دارند. بنابراين فهم قرآن وابسته ى رجوع به ﴿أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ خواهد بود كه باتوجه به روايات أهل البيت عليهم السلام مى باشند.

 

     ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِير﴾ [2]

بنابر اين آية، برگزيدگان از بندگان خداوند، وارث قرآن هستند و براى معرفت به قرآن بايد به آنان مراجعه كرد.

 

اشكال

استدلال به اين آية منوط به آن است كه الْكِتَابَ همان قرآن باشد. همچنين با تفسيرى كه مستدل ارائه داد، ﴿فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ﴾ با مرجع ضمير بودن عباد برگزيده پروردگار منافات خواهد داشت.

 

     ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ [3]

اين آية بيان مى كند كه علم قرآن نزد شخص خاصى است و بديهى است كه فهم قرآن موقوف بر رجوع به آن شخص خواهد بود و هيچكس غير از أهل البيت عليهم السلام ادعاى علم به تمام كتاب (ظاهر و باطن و تأويل و تفسير) ننموده است.

 

اشكال

استدلال به اين آية در صورتى تمام است كه اولا ثابت شود الْكِتَابِ همان قرآن است و ثانيا دلالت بر اختصاص و انحصار داشته باشد. همچنين ممكن است گفته شود كه علم جميع قرآن نزد اشخاص خاصى است اما علم جزئى به قرآن منحصر به اشخاص محدود نمى باشد.

 

     ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾ [4]

اين آية دلالت دارد كه در تمام مواردى كه علم وجود ندارد بايد رجوع به أهل ذكر داشت و باتوجه به ظنّى بودن ظواهر قرآن، مشمول مورد إرجاع خواهد بود.

 

     ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾ [5]

بنابر اين آية، در هر أمرى بايد مراجعه به خدا و أهل البيت عليهم السلام داشت تا موجب معرفت و علم شود و فهم قرآن نيز يكى از امور مى‌باشد.

 

اشكال

اولا اين آية با قرينة صدر و ذيل مربوط به جهاد است و ظهور در گزارشات واصله از ميدان نبرد دارد كه نياز به تحقيق و اعتبارى سنجى داشته است. ثانيا إذاعة و انتشار و شياع در اين آية مذموم شده است و حال آنكه انتشار و إفشاء آيات قرآن نه تنها مذموم نمى باشد بلكه ممدوح و موجب هدايت شمرده شده و إخفاء آيات منهى عنه است.

 

     ﴿وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ﴾ [6]

در اين آية، اعتماد به ظنّ نهى شده است و أخذ به ظواهر قرآن از امور ظنّى مى باشد.

 

     ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ [7]

اين آية دلالت مى كند كه بخشى از قرآن، آيات متشابهات است كه فهم آن در گرو مراجعه به كسانى كه در علم رسوخ نموده اند، مى باشد. با توجه به اينكه محكمات قرآن نصوص و متشابهات آن ظواهر آن است، فهم عمده قرآن با رجوع به أهل البيت عليهم السلام صورت مى گيرد.

 

اشكال

اولا محكم و متشابه و وجه تمييز آن بايد معنا شود و اخذ به اين آية براى اثبات متشابه بودن ظواهر قرآن جائز نمى باشد. ثانيا محكم دانستن خصوص نصوص قرآنى نيز نتيجه ى شفافى نخواهد داشت زيرا هيچ آية اى پيدا نمى شود كه نص بودن آن مورد اتفاق باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo