< فهرست دروس

درس تفسیر استاد درایتی

1401/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حقوق انسان از منظر قرآن/حقّ ذاتى انسان بر خدا /حقّ کرامت

 

     حرمت تمسخر[1]

     حرمت تجسس[2]

     حرمت غیبت [3]

 


[1] سوره حجرات، آيه 11.. {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىٰ أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ ۚ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}. برخی از مفسرین معتقدند که با توجه به خطاب این آیه به مؤمنین، حکم حرمت تمسخر و تنابز القاب، خاص و مربوط به خصوص مؤمنین است و تمسخر غیر مؤمنین محذوری نخواهد داشت اما در برابر عده ای قائل اند بر اساس عبارت قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ، این حرمت شامل تمام انسان ها و با هر مذهب و مشرب خواهد بود و اختصاص در خطاب موجب تخصیص متعلق حکم نمی شود.اگر گفته شود که بر اساس تصریح این آیه، مبنای حرمت تمسخر حفظ کرامت انسانی نیست بلکه دوری از غرور و خود بزرگ بینی است؛ باید گفت از آنجا که حتی تمسخر اشخاصی فرودستی که یقینا نسبت به آنان برتری داریم و فرادست هستیم نیز جائز نیست، صرف دوری از خودبینی و تکبر نمی تواند معیار اساسی حرمت تمسخر باشد. به نظر می رسد فقره ی عسی در این آیه صرفا در مقام هشدار نسبت به تبعاتی است که احتمال دارد تمسخر بدنبال داشته باشد.همچنین انفسکم در فقره ی لاتلمزوا (عیب جویی نکنید) صرفا به معنای همکیشان و مؤمنان نیست کما اینکه بعضی از مفسیرین فرموده اند بلکه از آنجا که عیب جویی سایر افراد لامحاله منجر به انتقام وعیب جویی از خود و علنی شدن معایب شخصی می شود، عیب جویی از مطلق افراد به منزله ی عیب جویی از خود تلقی شده و ممنوع گردیده است. بنابراین مبنای این حکم، تحفظ بر کرامت نفس و عدم تذلیل آن بوده که خود مؤید حق ذاتی کرامت انسانی می باشد. لازم به ذکر است که اصل خطاب این آیه به مؤمنین نیز ممکن است از این جهت باشد که کفار و مشرکین اساسا ایمان به قرآن ندارند تا قرآن آنان را مخاطب مفاهیم خود قرار دهد و الا حتی یک کافر نیز مکلف به حفظ کرامت ذاتی خود می باشد (یخاطب بالفروع کما یخاطب بالاصول)
[2] سوره حجرات، آيه 12.. {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}. بر اساس تصریح آیه ی فوق، تجسس در امور دیگران حرام است و مبنای حرمت آن می تواند تحفظ بر حریم خصوصی افراد و کرامت ذاتی آن ها باشد. به نظر می رسد تجسس و کنجکاوی به امورات دیگران نه تنها از منظر شرع که از نگاه فطرت نیز امری مذموم و ناخوشایند است
[3] با توجه به آیه ۱۲ سوره حجرات، غیبت و بازگویی عیوب دیگران پست سرشان حرام است اما بر اساس عبارت بَعْضُكُمْ بَعْضًا و واژه أَخِيهِ، فقهاء حرمت آن را مربوط به مؤمنین می دانند و غیبت فاسق را نسبت به همان فسق علنی جائز می شمارند. در مقابل این نظریه مشهور ممکن است که ادعا شود در عین حالی که مرتبه ی اشد از حرمت غیبت مخصوص به مؤمنین است اما غیبت سایر افراد نیز مرتبه ی پایینی از حرمت را خواهد داشت. براساس این رویکرد مبنای حرمت غیبت نیز حفظ کرامت انسانی خواهد بود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo