< فهرست دروس

درس تفسیر استاد درایتی

1401/03/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حقوق انسان از منظر قرآن/حقّ ذاتى انسان بر خدا /حقّ کرامت

 

آیه دیگری که بر این حق ذاتی انسان اشاره دارد، آیه شریفه ی {قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَٰذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا [1] }[2] اسراء ۶۲، است که ابلیس به تکریم جنس انسان و تحقیر خود (با امر به سجده) به پروردگار متعال اعتراض می نماید. باید توجه داشت از آنجا که مخاطب امر الهی به تعظیم و سجده حضرت آدم علیه السلام خصوص ابلیس نبوده و تمام ملائکه را نیز شامل می شود، تکریم و برتری ذات انسان فقط به نسبت شیطان نیست بلکه حتی بر شریف ترین مخلوقات و مقرب ترین آن ها که ملائک هستند، برتری خواهد داشت.

لازم به ذکر است که اگرچه حقوق در چهار مرتبه ی عقلی، فطری، شرعی و عقلائی قابل شناسایی هستند لکن حق کرامت بشری در مرتبه ی عقل و فطرت برای ذات انسان ها فارق از نژاد و اعتقادات و مختصات شخصی و جغرافیایی (انسان بما هو انسان) قابل شناسایی است و لذا از آن تعبیر به حق ذاتی می شود. مضافا به اینکه آیات قرآن نیز این حق فطری و عقلی را نیز تأیید نموده است [3] .

مؤید فطری بودن حق کرامت آن است که پروردگار متعال برای ترغیب انسان به بندگی و عبادت، او را وعده ی به بهشتی می دهد که در آنجا انسان مورد تکریم واقع می شود[4] همچنان که برای تحذیر بشر از معصیت و جرم، او از توهین و تذلیل در هنگام مرگ و قیامت بر حذر می دارد[5] . بدیهی است که اگر کرامت یک حق فطری و طبیعی برای انسان نمی بود، نباید اتصاف بهشت به ارجمندی و تکریم و ملازمت بین جهنم و ذلت ایجاد انگیزه ای برای انسان می نمود.

از مجموع مطالب فوق بدست می آید که گویا ذات مقدس ربوبی به انسان الهام کرده است که او از جایگاه رفیعی برخوردار است و باید مورد تکریم و احترام واقع شود و پس از آنکه خود خداوند اقدام به تکریم بنی آدم نموده است، کسی حق تخلف و توهین و تذلیل انسان نخواهد داشت همچنان که این حق ذاتی می تواند بسان یک قاعده فقهی و اصل در تمام مسائل شریعت و احکام فقهی جاری و ساری باشد.


[1] [سپس] گفت: مرا خبر ده این کسی که او را بر من برتری دادی [سببش چه بود؟] اگر تا قیامت مهلتم بخشی، بی تردید فرزندانش را جز اندکی لجام می زنم [و به دنبال خود به عرصه هلاکت و نابودی می کشم.].
[3] مقصود از ذاتی بودن حق کرامت، ذاتی فلسفی و غیر قابل سلب بودن آن نیست بلکه به معنای آن می باشد که به ذات انسان تعلق گرفته است.
[4] سوره معارج، آيه 35.. {أُولَٰئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ}
[5] سوره احزاب، آيه 57.. {إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا}

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo