< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

98/03/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترتب (27)

تطبیق پنجم ترتب:

مرحوم نایینی می گوید: اگر دو واجب متزاحم به لحاظ زمان تقدم و تاخر داشته باشند و اهم متاخر باشد در این صورت ترتب نسبت به واجب مهم معنی ندارد

سپس برای این مدعی مثال می زند که: اگر کسی فقط یک رکعت نماز می تواند ایستاده بخواند و بر فرض که ایستادن در رکعت دوم اهم باشد در این صورت ترتب معنی ندارد چون امکان ندارد که شرط وجوب مهم (که عصیان اهم باشد) وقوع پیدا کند.

البته عده ای در مثال مناقشه کرده اند که در اجزا ضمنی ترتب نمی شود اما می شود مثال را به نماز ظهر و عصر تغییر داد که مکلف تنها یک نماز را می تواند ایستاده بخواند و خواندن نماز عصر به صورت ایستاده اهم است و چون این مناقشه در مثال است رد می شویم.

پس مرحوم نایینی می گوید: در این نوع مثالها چون اهم متاخر است ترتب معنی ندارد. ایشان برای مدعی خود دو دلیل ذکر می کنند:

دلیل1: وجوب مهم مشروط به عصیان اهم است و چون اهم زمان امتثالش نرسیده است پس شرط فعلیت مهم تحقق پیدا نکرده است مگر این که عصیان اهم به نحو شرط متاخر وجوب مهم باشد.

که در این صورت نایینی می گوید شرط متاخر معقول نیست و ما شرط متاخر را قبول نداریم بله در مثال های فقهی که برای شرط متاخر گفته شده است که به ظاهر شرط متاخر است ما عنوان تعقّب را شرط می دانیم و تعقّب عنوان مقارن است اما در مانحن فیه عنوان تعقب مشکل گشا نیست چون دلیل اثباتی نداریم و برای ثبوت تعقّب نیاز به دلیل اثباتی داریم. لذا ترتب در این مورد ما جریان ندارد.

دلیل2: سلمنا که اشکال اول را قبول کنیم ترتب در جایی است که با عصیان اهم، مهم مقدور شود اما در این جا اگر بخواهد اهم را عصیان کند باز هم مهم مقدور نمی شود چون در این جا حکم عقل وجود دارد که می گوید: قدرت خود را برای اهم حفظ کن که این حکم عقل ما را قانونا از انجام مهم عاجز کرده است.

ان قلت: ممکن است ترتب را بین حکم عقل و واجب مهم قرار دهیم پس در این صورت مهم می تواند امر داشته باشد یعنی عقل حکم می کند که اگر این حکم اول که اهم بود را عصیان کردی و قدرت خود را حفظ نکردی پس مهم را انجام بده.

قلت: در موارد عادی ترتب به این صورت بود که مکلف باید اهم را انجام می داد و اگر ان را عصیان می کرد سپس مهم را انجام می داد اما در مانحن فیه این طور نیست چون معصیت حفظ قدرت (واجب اهم) به دو صورت است:

الف: یا به انجام مهم است.

ب:به انجام عملی دیگر است.

که صورت الف درست نیست چون: اگر اهم را معصیت کرد و مهم را انجام داد در این صورت معنی ندارد که دوباره امر به مهم شود چون نتیجه این می شود که مهم مشروط به انجام خودش شود یعنی مولی بگوید که نماز ظهر واجب است اگر نماز ظهر را خواندی.

و صورت ب هم درست نیست چون معصیت حفظ قدرت به انجام عملی دیگر این است که مثلا شخص ناتوان از ایستادن، بدون این که نماز بخواند بایستد تا قدرتش از بین برود بعد بخواهد مهم را انجام دهد که این هم ممکن نیست چون دیگر توان بر انجام مهم ندارد.

پس خصوصیت حفظ قدرت همین است لذا ترتب بین حکم به حفظ قدرت و واجب مهم جاری نیست.

ان قلت: در همه موارد ترتب همین است که مکلف یا عصیان اهم را در ضمن انجام مهم می کند و یا اصلا هیچ کاری نمی کند و زمان دو واجب تمام می شود مثلا نه غریق الف را نجات می دهد و نه غریق ب را.

قلت: تفاوت در این مثال با دیگر موارد ترتب در این است که مشکل در دیگر موارد ترتب تمام شدن زمان است یعنی چون زمان کم است نمی تواند دو واجب را انجام دهد و الا اگر زمان باشد می تواند اهم و مهم را انجام داد پس از ناحیه قدرت مشکلی نیست اما در این جا مشکل در قدرت است نه زمان.

اشکال استاد به قلت: در ترتب گفتیم که عزم بر عصیان شرط وجوب مهم است لذا نیازی نیست که عصیان محقق شود بلکه همین که عزم بر عصیان واجب اهم (حفظ قدرت) گرفت شرط مهم به وجود می اید و مهم فعلی می شود.

اشکال به مرحوم نایینی:

اشکال به دلیل 1از مرحوم روحانی: برای عنوان تعقب نیاز به دلیل اثباتی نیست بلکه همان طور که خود مرحوم نایینی گفت با اثبات امکان ترتب وقوع ان هم ثابت می شود پس همین امکان ترتب دلیل اثباتی بر تعقب است و نیاز به دلیل اثباتی خاص نیست.

اشکال به دلیل2: سیاتی...

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo