< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1402/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصل برائة/تنبیهات /اخبار من بلغ

 

     این روایات دلالت دارد فقط در صورتی که انگیزه‌ی فاعل از اقدام بر آن عمل، تحصیل آن ثواب منقول باشد، ثواب منقول به او إعطا خواهد شد — حتی در این فرض نیز این روایات دلالت بر مستحب نفسی بودن ذات عمل به سبب بلوغ ثواب آن به مکلف خواهد داشت نه اینکه إعطای ثواب به جهت احتیاط و انقیاد او در برابر ثواب منقول باشد، زیرا به تقریب مرحوم اصفهانی[1] :

★ اولا آنچه که به مکلف رسیده ثواب داشتن نفس یک عمل است پس إعطای ثواب برآمده از أخبار من بلغ، ظهور در آن دارد که به جهت نفس همان عمل به او ثواب عنایت می‌کنند نه اینکه به جهت احتیاط درک ثواب محتمل یا انقیاد در برابر روایات واصله مثاب باشد، درحالی که اگر بلوغ ثواب یا انقیاد حیثیت تقییدیه‌ی موضوع ثواب الهی باشد، بر غیر عمل واصله ثواب إعطا خواهد شد. به عبارت دیگر ظهور أخبار من بلغ تثبیت و تأیید مضمون همان روایات واصله است و لذا در نهایت ثواب داشتن ذات عمل بدست می‌آید.

★ ثانیا داعی و انگیزه‌ی امتثال یک طلب هیچگاه نمی‌تواند عنوان جدیدی به متعلّق طلب بدهد، زیرا داعی محرکیت همیشه بعد از طلب شکل می‌گیرد درحالی که متعلّق طلب و قیود آن باید قبل از طلب ملحوظ باشد و محال است که لحاظ یکی از آن قیود، متوقف بر وجود طلب باشد. بنابراین قصد بدست آوردن ثواب یک عمل نمی‌تواند موجب معنون شدن آن عمل و پدید آمدن موضوع جدیدی شود، چون تا دعوت به ثوابی نباشد، قصد جلب آن ثواب به وجود نمی‌آید و تا اصل مطلوب با تمام أجزاء و قیودش تصور نشود، متعلّق طلب و دعوت واقع نخواهد شد.

مرحوم نائینی نیز مدافع این نظریه است که أخبار من بلغ دلالت بر مستحب نفسی بودن ذات عمل منقول می‌کند، لکن استدلال ایشان برای این نظریه عبارت از آن است که اولا عبارت فعمله در این أخبار، جمله‌ی خبریه‌ی در مقام إنشاء و به معنای فاعمل می‌باشد و این انشاء طلب موجب مستحب نفسی گشتن ذات مطلوب خواهد بود[2] . ثانیا باتوجه اینکه مشهور فقهاء أخبار من بلغ را حاکی از تسامح در ادله‌ی سنن دانسته‌اند، بدست می‌آید که این روایات ظهور در اعتبار بخشی به روایات ضعیف السند در حوزه‌ی مستحبات دارد و طبیعتا با حجت نمودن روایات ضعیفه، استحباب نفسی متعلّق آن اثبات می‌شود. [3]

 

دیدگاه سوم ← مرحوم روحانی به تبع شیخ انصاری معتقدند که أخبار من بلغ همچون آیه‌ی شریفه‌ی[4] ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾[5] ، صرفا در مقام وعده دادن به ثواب و إخبار از تفضّل الهی است (احتمال چهارم) و از جلالت ذات ربوبی خبر می‌دهد که امید هیچ امیدواری را ناامید نمی‌کند، نه اینکه در مقام ترغیب و تشویق به جامع عمل پوشاندن به مفاد أخبار ضعیفه باشد تا مفید تسامح در ادله‌ی سنن یا مستحب بودن آن أعمال (چه به عنوان اولی و چه به عنوان ثانوی) باشد.[6]

اگر گفته شود که حتی اگر این روایات صرفا در صدد بیان تفضل الهی و وعد به إعطای ثواب باشد، بازم هم به دلالت التزامی دلالت‌ خواهد داشت که نفس آن أعمال مستحب است، زیرا ممکن نیست که یک عمل در عین مستحب نبودن مستتبع ثواب باشد ؛ باید گفت که کشف مستحب بودن یک عمل و امر داشتنش از ترتب ثواب بر آن تنها از دو راه ممکن است که هیچ یک در این مسأله جاری نیست:

    1. دلالت إقتضاء — اگرچه عقوبت داشتن یک عمل إقتضاء دارد که ذات آن عمل معصیت و منهی‌عنه باشد زیرا محال است که متعلّق عقوبت غیر معصیت باشد، لکن ثواب داشتن یک عمل هیچ إقتضائی ندارد که آن عمل مستحب و مأمور به باشد زیرا هیچ محذوری وجود ندارد که شارع در برابر عمل غیر مطلوب و مأمور از باب تفضل و لطف، أجر و ثواب عنایت بفرماید.

    2. دلالت التزامی عرفی — اگرچه از نگاه عرف بین ثواب و مطلوبیت ذات عمل تلازم وجود دارد و عرفا محال است که یک عمل خنثی و بدون مصلحت متعلّق ثواب باشد، اما این تلازم عرفی در قبال أخبار من بلغ وجود ندارد زیرا باتوجه به اینکه عقل حُسن احتیاط و انقیاد درک می‌کند، عرف احتمال می‌دهد آن ثواب در قبال این رفتارهای پسندیده و نیکو باشد، نه برای ذات عمل.[7]


[2] به نظر می‌رسد این کلام مرحوم یاسینی دقت کافی ندارد مگر اینکه کلام ایشان را ناظر بر همان حیث تعلیلی و تقییدی مرحوم آخوند بدانیم.
[4] این آیه نیز در مقام بیان مراتب فضل الهی است نه ترغیب به گناه کردن.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo