< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1401/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث قطع/احکام قطع /وجوب موافقت التزاميه

 

٥ - وجوب موافقة إلتزامية

شكّى نيست كه موافقت عملى تكاليف شرعى و امتثال فرامين الهى واجب و لازم است اما كلام در آن است كه آيا علاوه بر موافقت عملى، موافقت التزامى آن ها نيز واجب است يا خير؟

مرحوم آيت الله خوئى مى فرمايند مراد از موافقت التزامى، تصديق فرمايشات پيامبر صلّى الله علیه و آله نيست زيرا تصديق ايشان در تمام مفاهيمى كه به بشر رسانده اند اعم از احكام الزامى و غير الزامى و حتى غير احكام از إخبار به امور تكوينى (مانند كيفيت آسمان و زمین) قطعا واجب ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴾[1] و تصديق پيامبر صلّى الله علیه و آله چيزى جز تصديق فرمايشات آن جناب نمى باشد [2] ، همچنان كه وجوب اتيان واجبات به قصد تقرب الهى و استناد عمل ذات ربوبى نيز نمى تواند مقصود باشد زيرا اين وجوب اختصاص به تعبديات پيدا خواهد كرد و شامل واجبات توصلى نمى شود درحالى كه بحث وجوب موافقت التزامى اعم از تعبديات و توصليات است.[3]

 

مقدمه

قبل از ورود به بحث ضرورت دارد محل نزاع و مقصود از موافقت التزامى تبيين شود و بدين منظور به چند تعريف اشاره مى كنيم :

     نظر مرحوم آيت الله خوئى — ايشان معتقدند موافقت التزامى همان التزام قلبى به واجبات است كه از آن تعبير به عقد القلب مى شود.[4]

 

اشكال

به نظر مى رسد تعريف مرحوم آيت الله خوئى از موافقت التزامى مبهم و غير قابل تفكيك از تصديق پيامبر صلّى الله علیه و آله باشد. بايد توجه داشت كه تفاوت بين تصديق فرمايشات پيامبر صلّى الله علیه و آله و التزامى قلبى به آن ها، اجمال و تفصيل نيست زيرا مرحوم آيت الله خوئى تصريح مى كنند كه التزام قلبى نيز مى تواند به صورت اجمالى باشد، همچنان كه ممكن نيست مقصود از التزام قلبى، تصديق أوامر الهى و صحت آن ها باشد زيرا معنا ندارد كه تصديق فرمايشات پيغمبر واجب مسلم‌ بوده و تصديق أوامر پروردگار متعال محل تأمل و ترديد واقع شود در حالى كه أوامر الهى حتى مورد تصديق ابليس نيز بوده است.

 

     نظر مرحوم صدر — ايشان معتقدند موافقت‌ التزامى يك فعل اختيارى نفسانى است (نظير تصميم و پذيرش) كه منشاء خضوع و خشوع و تسليم مى باشد، نه اينكه نظير يقين و قطع و اعتقاد از جنس انفعال در برابر حقيقت و واقعيت باشد (نظير ايمان به نبوت بعد از ديدن معجزه).[5]

 


[2] به نظر مى رسد اگر پيامبر صلّى الله علیه و آله را از هرجهت معصوم ندانيم و بعد انسانى ايشان را از بعد وحيانى مجزا بدانيم، لزومى به تصديق اخبار خارج از حوزه ى دين وجود نخواهد داشت همچنان كه حتى سهو و خطأ در حوزه دين نيز نسبت به ايشان محتمل مى باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo