< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1401/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث قطع/احکام قطع /قيام امارات مقام قطع موضوعی

 

بخش دوم - دليل قائلين به امكان ثبوتى

مرحوم آخوند در حاشية رسائل، تنزيل نمودن أمارات با دليل واحد در دو مقام را ممكن دانسته است. ايشان مى فرمايد عرف از تنزيل أمارات و ظنون معتبرة منزله ى قطع طريقى محض، يكسان سازى ظنّ خاص و قطع موضوعى طريقى را استظهار مى كند. به عبارت دیگر در عين اينكه مدلول مطابقى أدلة أمارات، جانشينى آن ها مقام قطع طريقى است، مدلول التزامى عرفى آن هم جانشينى ظنّ خاص مقام قطع موضوعى طريقى مى باشد [1] و دليل حجيّت أمارات در حقيقت متضمن دو تنزيل طولى خواهد بود.[2]

 

اشكال

خود مرحوم آخوند در كتاب كفاية، اين استدلال را ردّ مى نمايند لكن عبارت ايشان مشوّش بوده و نسبت به آن دو تقريب وجود دارد كه بدين شرح است :[3]

     تنزيل يك جزء مركّب مستلزم تنزيل جزء ديگر آن نمى باشد و لذا به تنهايى لغو و بى اثر بوده و واضح است كه تنزيل لغو از شارع حكيم صادر نمى شود پس از آنجا كه قطع موضوعى طريقى مركّب از دو ويژگى است و أمارات در صورتى مى تواند قائم مقام آن باشد كه از دو حيث موضوعيت و طريقيت تنزيل عرضى شود، دو تنزيل طولى مكفى نخواهد بود زيرا تنزيل اول (مدلول مطابقى) لغو خواهد بود و بر اساس لغو بودن آن نوبت به تنزيل دوم (مدلول التزامى) نيز نمى رسد.

     تنزيل يك جزء مركّب مستلزم تنزيل جزء ديگر آن نمى باشد و در نتيجه تنزيل هر جزئى در گرو تنزيل جزء ديگر است پس از آنجا كه قطع موضوعى طريقى مركّب از دو ويژگى است، تنزيل موضوعيت متوقف بر تنزيل طريقيت بوده (زيرا مدلول التزامى قائم بر مدلول مطابقى است) و تنزيل طريقيت متوقف بر تنزيل موضوعيت مى باشد (زيرا تنزيل طريقى به خودى خود لغو است) و هذا دورٌ باطل [4] . [5]

 

جواب

اولا - به نظر مى رسد كه گويا مرحوم آخوند اين چنين توهم نموده است كه أمارات مى خواهد براى قطع موضوعى طريقى تنزيل شود و لذا در مقام اشكال برآمده است، در حالى كه اساسا أمارات براى قطع طريقى محض تنزيل شده است (كما اتفق عليه الجميع و لا لغوية فيه) و محور بحث عبارت است از آنكه آيا اين مقدار از تنزيل براى جايگزينى أمارات مقام قطع موضوعى طريقى نيز كافى است يا خير و بديهى است كه بر اين اساس نوبت به طرح مسأله ى مركب و جزء الموضوع و دور نخواهد رسید. با توجه به اينكه مدلول التزامى تنزيل أمارات مقام قطع طريقى محض، تنزيل آن مقام قطع موضوعى طريقى است، على القاعده أمارات مى توانند بدل قطع موضوعى طريقى نيز واقع شوند و اين طوليت در دلالت (نه طوليت مدلول) براى اين تنزيل كافى خواهد بود.

 

ثانيا - مرحوم عراقى نيز در جواب اشكال آخوند مى فرمايد تنزيل هر جزئى مستتبع اثر همان جزء است نه اينكه اثر كلّ بر آن مترتب باشد (ثمرة كلّ شئ بحسبه). به عبارت دیگر هنگامى كه يك جزء مركب تنزيل مى شود على القاعده اثر كلّ و مركب را نخواهد داشت بلكه همانند تحقق يك جزء زمينه ى انضمام جزء ديگر را فراهم مى آورد و طبيعتاً با تحقق جزء ديگر مركب به وجود خواهد آمد. بنابراین تنزيل يك جزء مركب فى نفسه لغو نمى باشد.

همچنين در جواب اشكال مرحوم آخوند گفته شده كه تنجيز يك جزء به صورت منجّز صورت نمى گيرد تا اشكال لغويت بر آن وارد باشد بلكه تنزيل آن به صورت معلّق و مشروط به انضمام جزء ديگر مى باشد. برخى ديگر از متأخرين [6] هم در برابر اين اشكال اين چنين جواب داده اند كه تنزيل يك جزء با علم به عدم تنزيل جزء ديگر لغو است اما اگر به صورت متأخر و متعقّب اراده ى تنزيل جزء ديگر هم وجود داشته باشد، لغويتى متوجه تنزيل اول هم نخواهد بود. [7]

 

اشكال

مرحوم صدر مى فرمايد جواب مرحوم عراقى مخدوش است زيرا : [8]

     اگر مراد از تنزيل صرف صياغت لفظى و تعبير در بيان باشد (كما هو الحقّ) — اساسا موجب تغيير واقعيت نمى شود بلكه حقيقت تنزيل همان تقييد و تخصيص خواهد بود و موجب توسعة دايره ى حكم مى شود و به منزله ى قرينة منفصلة در مقام تحديد موضوع حكم مى باشد (مانند وجوب حجّ كه موضوع آن بالغ مستطيع است اما شارع بذل را نازل منزله ى استطاعت قرار داده است). بديهى است كه بنابر اين رويكرد، اشكال مرحوم آخوند از اساس وارد نخواهد بود تا مرحوم عراقى به دنبال پاسخ از آن باشد زيرا تنزيلى وجود ندارد تا از عدم كفايت تنزيل طولى نسبت به دو جزء مركب سخن به ميان آيد و شكّى نسبت به جواز تعدّد تقييد با دو دليل منفصل نيز وجود ندارد (مانند تنزيل رشد در مقام بلوغ و بذل در مقام استطاعت نسبت به وجوب حجّ) پس در مانحن فيه أمارات به وسيله ى دليل حجيّت آن هم مقيّد قُبح عقاب بلابيان خواهند بود و هم مقيّد حكمى كه بر قطع موضوعى طريقى تعلق گرفته است.[9]

 


[1] مرحوم اصفهانى معتقد است كه بر اساس مختار مرحوم آخوند، دليل حجيّت أمارات به دلالت اقتضاء عقلى دلالت بر تنزيل ظنّ خاص و قطع موضوعى طريقى دارد و بدون لحاظ آن، تنزيل نمودن أمارات منزله ى قطع طريقى ممكن نخواهد بود.
[4] مرحوم صدر مى فرمايند واضح نيست كه دور مدّ نظر مرحوم آخوند توقف در دلالت است (توقف دلالت التزامى بر دلالت مطابقى) يا توقف در مدلول (توقف هر جزئى از مركب بر جزء ديگر).
[5] به نظر مى رسد اين دور معى و جارى در متلازمين باشد كه اشكالى ندارد و به عبارت دیگر حتى در فرض تنزيل عرضى و همزمان نيز چنين توقف و دورى وجود خواهد داشت.
[6] جناب آقاى شهيدى اين چنين مى فرمايند :فيجاب عنه بانه يكفي في رفع اللغوية انه لو تم تنزيل المؤدى منزلة الواقع فيتم بعده تنزيل القطع بالواقع التنزيلي منزلة القطع بالواقع الحقيقي، وحينئذ يترتب الحكم الشرعي بتمامية موضوعه المركب، وان شئت قلت: انه يكفي في ثبوت المدلول وهو تنزيل المؤدى منزلة الواقع او ثبوت دلالة الخطاب عليه ثبوت قضية شرطية هي انه لو ثبت هذا التنزيل ثبت التنزيل الثاني .ولو تم هذا الاشكال لجرى في كل موضوع مركب من جزئين فيما اذا كان كل من الجزئين يحتاج الى التنزيل، مثل ان حكم وجوب الاكرام موضوعه العالم العادل وشككنا في عدالة زيد عولمه معا بحيث احتجنا من لاثبات علمه الى التعبد بخبر الثقة على كونه عالما ولاثبات عدالته الى الاستصحاب مثلا، فانه يقال ان كلا من التنزيلين موقوف على التنزيل الاخر اذ لولاه كان لغوا لعدم ترتب اثر الا على احراز الموضوع المركب.أبحاث الأصولية، مباحث الحجج صفحه ٢٣٠.
[7] به نظر مى رسد حقيقت اين دو جواب، همان كلام مرحوم نائينى است و جواب مستقلى نمى باشد اما پيش فرض همه ى اين جواب ها تنزيل أمارات مقام قطع موضوعى طريقى است در حالى كه اساسا چنين تنزيلى وجود ندارد.
[8] پيش فرض كلام مرحوم صدر هم آن است كه أمارات مى خواهد تنزيل مستقلى نسبت به قطع موضوعى طريقى داشته باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo