< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1400/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث قطع/تجری /نظريه مختار

 

اگر گفته شود كه بنابر قبول قبح عزم بر معصيت، قاعدة ملازمة (كلما حكم به العقل حكم به الشرع) جارى خواهد شد و بر اساس آن حكم به حرمت شرعى استنتاج مى شود ؛ بايد گفت كه اولا اين استدلال در صورتى تمام است كه مفهوم قاعدة ملازمة، كشف عقل از حكم شرع يا عليت حكم عقل براى تشريع شرعى باشد اما ممكن است اين قاعدة ناظر بر تلازم بين درك عقل و شرع و عدم تخطّى محسّنات شرعى از محسّنات عقلى (مانند نظم) باشد و در عين حال لزومى نخواهد داشت كه شارع مطابق تمام مدركات عقلى حكم مولوى و تشريع داشته باشد.

ثانيا حتى اگر حكم عقل را علت يا كاشف حكم شرعى بدانيم اين ملازمة منحصر به مواردى خواهد بود كه درك عقلى در سلسله علت حكم واقع شود (كما ادعى الخوئى) برخلاف مانحن فيه كه قبح عقلى عزم بر معصيت، در سلسله ى معلول حكم شرعى و فرع بر ثبوت تشريع الهى (و لو به صورت توهمى و خيالى) مى باشد و لذا نمى تواند مستلزم حكم شرعى بشمار آيد.

 

     مستحق عقوبت بودن متجرِّى — با صرف نظر از حرام بودن يا نبودن عزم بر معصيت، بعضى از آيات قرآن دلالت بر استحقاق عقوبت داشتن كسانى مى كند كه قصد معصيت و عزم بر نافرمانبردارى داشته اند و ظهور در آن دارد كه پروردگار متعال از سوء نيت اغماض نمى نمايد. برخى از آن آيات عبارتند از :

         ﴿وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ ۖ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِير﴾[1]

مدلول اين آية شريفة آن است كه در محاسبه ى اعمال و تفهيم جرم، سوء نيت ها و قصد معاصى نيز لحاظ مى شود و گويا اين آية قرينة منفصلة بر عمل بودن نيت (عمل جوانحى) نسبت به محاسبه ى اعمال (عمل جوارحى) و حاكم بر آن بشمار آيد. همچنین ذيل اين آية دلالت دارد كه محاسبه ى مدّ نظر در اين آية، خصوص سوء نيت و قصد گناه مى باشد زيرا نسبت به حُسن نيت و عزم بر اطاعت، غفران و عذاب معنا ندارد.

         ل﴿َّا يُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغْوِ فِىٓ أَيْمَٰنِكُمْ وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ ۗ وَٱللَّهُ غَفُورٌ حَلِيم﴾[2]

با توجه به اينكه نيت و قصد از مصاديق كسب قلب مى باشد، بر اساس ظاهر اين آية سوء نيت ها و قصد معاصى استحقاق عقوبت داشته و مورد مؤاخذه الهى قرار مى گیرد. در مقابل ممكن است گفته شود كه به قرينه ى صدر آية و عدم مؤاخذة الهى بر قسم هايى كه مكلف توجهى به وقوع و مفهوم آن ندارد، مقصود از مؤاخذه كسب قلب و استحقاق عقوبت داشتن آن، قسم هايى است كه همراه با توجه قلبى واقع شود.

بايد توجه داشت كه اگر موضوع استحقاق عقوبت را جعلى بدانيم (كما ادعى الاصفهانى) و يا موضوع آن را اطاعت و دايره ى آن را حقّ الطاعة تعريف كنيم (كما ادعى الصدر)، عزم بر معصيت استحقاق عقوبت نخواهد داشت زيرا تصريحى از جانب شارع نسبت به اين استحقاق وجود ندارد و حُسن و قُبح ملازم با موضوع اطاعت نمى باشد (مگر براساس بعضى از خوانش هاى قاعدة ملازمة). مضافا به اينكه حتى اگر از مجموع أدلة نقلية اين چنين بدست مى آيد كه سوء نيت و قصد گناه، استحقاق عقوبت خواهد داشت و مورد محاسبه و سنجش قرار مى گیرد اما قطعا اين عقوبت به فعليت نمى رسد و معاقب به عذاب نمى باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo