< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

1400/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المطلق و المقيد/اعتبارات ماهيات /مختار علامه طباطبايی

 

تنبيه سوم - همانطور كه مرحوم اصفهانى و حضرت امام اشاره فرمودند آراء فلاسفه نيز پيرامون اقسامات ماهيت مختلف مى باشد و بعضاً خالى از اشكال نيست. به نظر می‌رسد براى تكميل بحث لازم است نظر بعضى از فلاسفه نيز مورد بررسى قرار گيرد و بدين جهت در اين تنبيه كلام مرحوم علامه طباطبائى در ذيل اعتبارات ماهيت اشاره خواهد شد.

ايشان معتقد است اعتبار ماهيت به نسبت مقارنات و خصوصيات از سه حال خارج نيست و اين حصر عقلى مى باشد:[1]

     ماهيت بشرط شئ — ماهيتى است كه مقارن با خصوصيات أخذ شده (لحاظ انسان با خصوصيات زيد) كه از آن تعبير به ماهيت مخلوطة مى شود.

     ماهيت بشرط لا — براى اين ماهيت دو تفسير وجود دارد :[2]

                 ماهيتى است كه اقتصار نظر بر ذات و ذاتيات با قطع نظر از خصوصيات شده كه از آن تعبير به ماهيت مجردة مى شود. [3]

                 ماهيتى است كه خصوص ذات و ذاتيات أخذ شده و تمام خصوصيات زائد بر ماهيت خواهد بود.

     ماهيت لابشرط — ماهيتى است كه مقارنت و عدم مقارنت آن با خصوصيات أخذ نشده كه از آن تعبير به ماهيت مطلقة مى شود. [4]

مرحوم علامه طباطبائى مى فرمايند مقسم اين اعتبارات سه گانه، ماهيت مقسمى است كه همان كلّى طبيعى بوده و وجود خارجى او در ضمن وجود بعضى از افرادش مى باشد مانند وجود ماهية مخلوطة.

 

تأمّلات

اولا مفهوم عبارت (لوجود بعض أقسامها) آن است كه بعضى از افراد ماهيت لابشرط مقسمى قابليت وجود خارجى را ندارد كه لامحاله بايد آن فرد، ماهيت بشرط لا و مجردة (تفسير اول) باشد و با درنظر گرفتن عدم امكان وجود بعض افراد، مقسم سه اعتبار و جامع آن ها نيز نمى تواند وجود خارجى داشته باشد در حالى آنكه مرحوم علامه طباطبائى تصريح به وجود خارجى ماهيت لابشرط قسمى كردند.

ثانيا وقتى ماهيت مجردة (بشرط لا) ما بازاء خارجى ندارد، لامحاله بايد اين چنين اعتبارى از معقولات ثانوى باشد و در نتيجه نمى تواند قسيم ماهيت بشرط شئ و لابشرطى شمرده شود كه از معقولات أولى هستند بلكه در طول آن خواهد بود. مضافا به اينكه جامع براى اين سه اعتبار نيز صرفا در حوزه معقولات ثانوى قابل تصوير است (جامع بين معقول أولى و ثانوى لامحاله خود معقول ثانوى خواهد بود) پس در نتيجه لابشرط قسمى هم مربوط به معقولات ثانوى مى گردد در حالى كه ايشان تصريح به وجود خارجى آن مى نمايد كه مستلزم معقول أولى بودن آن است.

ثالثا اگر ماهيت مخلوطة مثالى براى وجود بعضى از افراد لابشرط مقسمى باشد (لوجود بعض أقسامها فيه كالمخلوطة) لامحاله بايد وجود منحصر به آن نبوده و ماهيت مطلقة نيز قابليت وجود خارجى را داشته باشد، در حالى كه وجود خارجى ماهيت مطلقة اول كلام است.

رابعا آيا اتحادّ ماهيت لابشرط مقسمى و كلّى طبيعى صرفا وجودى است و يا مفهومى؟ از عبارت ايشان اتحاد مفهومى بدست مى آيد در حالى كه مقسميت در كلّى طبيعى اصلا لحاظ نمى شود و اين دو وحدت مفهومى ندارند.

خامسا آيا ماهيت مهملة (من حيث هى هى) همان ماهيت مجردة است يا اعتبار ديگرى است كه بدان پرداخته نشده است؟


[3] نسبت به اين عبارت مرحوم علامه طباطبائى دو احتمال وجود دارد :قطع نظر از زائد بر ذات و ذاتيات به‌ معنای لحاظ خلّو ذات از خصوصيات باشد. قطع نظر از زائد بر ذات و ذاتيات به‌ معنای عدم لحاظ خلّو ذات از خصوصيات باشد. به نظر مى رسد احتمال دوم به عبارات ايشان اوفق باشد فتأمل.
[4] در اين قسم نيز دو احتمال وجود دارد. ممكن است اطلاق و ارسال در ماهيت لحاظ شده باشد و ممكن است اطلاق نتيجه عدم لحاظ خصوصيات باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo