درس خارج فقه استاد حمید درایتی
99/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الضمان/شرائط الضمان /مسئله بیست و یکم
مسأله بيست و يكم - ضامن بعد از انعقاد عقد ضمان مى تواند دِين را با رضايت مضمون له به جنس ديگرى أداء نمايد اما در فرض رجوع به مضمون عنه فقط مى تواند مطالبه جنس دِين داشته باشد مگر اينكه تبديل جنس دِين به جنس ديگر با رضايت مضمون عنه صورت گرفته باشد.[1] هرچند صحت أداء به غير جنس دِين مورد اتفاق فقهاست لكن نسبت به اصل ضمانت دِين به جنس ديگر اختلاف نظر وجود دارد. مرحوم صاحب عروة قائل به صحت چنين ضمانى هستند اما مرحوم آيت الله حكيم[2] و خوئى[3] معتقدند اين ضمان باطل مى باشد زيرا عقد ضمان صرفا موجب انتقال دِين مى شود و تبديل جنس دِين با مضمون عقد ضمان منافات دارد مگر اينكه ادعا شود رضايت مضمون له به انعقاد ضمان با جنس ديگر در حقيقت به معناى رضايت او به أداء دِين با جنس ديگر مى باشد كه در اين صورت ضمانت صحيح خواهد بود، و يا اين مسأله ضمانت لغوى بوده كه بدل ذمة مضمون عنه در ذمة ضامن قرار داده مى شود و مشمول بناء عقلاء و عمومات وفاء به عقد خواهد بود اما احكام مربوط به ضمانت اصطلاحى و شرعى نسبت به آن جارى نمى باشد.
بديهى است كه بنابر قول به صحت اين چنين ضمانتى، جواز مراجعه ضامن به جنس مخالف دِين منوط به رضايت مضمون عنه خواهد بود. بنابر قول به اشتغال ذمة مضمون عنه به تدارك از حين أداء و خسارت ضامن، تفاوتى بين رضايت سابق از عقد يا لاحق مضمون عنه وجود ندارد اما بنابر قول به اشتغال ذمة مضمون عنه به تدارك از حين انعقاد ضمان، رضايت لاحق او درصورتى مؤثر خواهد بود كه حقيقت آن مصالحه با ضامن باشد و الا انعقاد ضمان موجب برائت ذمة او از مضمون له و اشتغال ذمة او به ضامن با جنس دِين گرديد و أداء غير جنس دِين از جانب ضامن ارتباطى به مضمون عنه نخواهد داشت تا رضايت لاحق از تأثيرگذار باشد.
به نظر مى رسد فرض ضمانت به غير جنس دِين اگر بدون رضايت مضمون عنه باشد، ضمان اصطلاحى نخواهد بود اما اگر با رضايت او باشد، در حقيقت مضمون له و مضمون عنه در ابتداء دِين ميان خود را به جنس ديگرى مبدل (مصالحه) نموده اند و سپس ضمانت ضامن بر اساس جنس جديد صورت گرفته است فلذا مانعى از صحت چنين ضمانتى وجود ندارد و قول مرحوم صاحب عروة صحيح است.
مسأله بيست و دوم - انعقاد ضمان مشروط به رهن جائز است اما نسبت به كيفيت اشتراط آن اختلاف نظر وجود دارد[4] . اساسا اشتراط رهن در ضمن عقد ضمان به دو صورت قابل تحقق است :
• شرط فعل — يعنى ضامن بعد از انعقاد ضمان ملزم است مال خويش را نزد مضمون له به رهن بگذارد. مرحوم صاحب عروة و آيت الله حكيم[5] قائل به صحت اين چنين شرطى هستند اما مرحوم آيت الله خوئى اين اشتراط را باطل مى دانند زيرا حقيقت شرط فعل رهن از دو حال بيرون نيست. اگر اصل عقد ضمان مشروط بر رهن بدانيم كه موجب تعليق در عقد خواهد شد و عدم تنجيز عقد مضرّ به صحت عقد مى باشد مگر در بعضى از عقود (مانند تدبير و وصية) كه مجوز شرعى نسبت به تعليق وجود دارد ؛ و اگر براى رهايى از اشكال تعليق عقد، التزام به عقد ضمان مشروط بر رهن بدانيم كه موجب ثبوت خيار فسخ با تخلف ضامن خواهد بود و حال آنكه عقد ضمان خيار بردار نيست زيرا فسخ آن موجب اشتغال ذمة شخص ثالثى (مضمون عنه) خواهد شد همچنان كه به تفصيل در ذيل مسأله پنجم بدين نكته پرداخته شد.
تنها فرض صحيح در مسأله آن است كه شرط رهن در ضمن عقد لازم را صرفا واجب الوفاء و مستتبع حكم تكليفى دانسته و تخلف آن موجب ثبوت خيار فسخ ندانيم نظير شروط ضمن عقد نكاح كه فقط موجب حكم تكليفى هستند نه وضعى، اما اين فرض خلاف متفاهم عرفى از شرط است و نيازمند قرينه مى باشد كه در مانحن فيه وجود ندارد.[6]