درس خارج فقه استاد حمید درایتی
99/09/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الضمان/شرائط الضمان /شرط ششم
شرط ششم - عدم مملوكيت ضامن الّا مأذون از جانب مولى
مشهور[1] معتقدند مملوك نمى تواند ضامن باشد و براى اثبات قول خود چند دليل اقامه كرده اند :
• بنابر آيه ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ﴾[2] مملوك قادر بر هيچ فعاليتى نيست و اطلاق آن شامل ضامن شدن او نيز مى شود.[3]
اشكال
مرحوم صاحب عروة مى فرمايند آيه ى مباركه انصراف به تصرفاتى دارد كه منافى با حقوق مولى باشد اما تصرفات بى ارتباط با مولى كه ناشى از جنبه ى انسانيت مملوك باشد (مانند أكل و شرب و نوم) را شامل نمى شود و ضمان از اين جمله است.[4]
جواب
مرحوم آيت الله حكيم مى فرمايند بنابر صحيحة زرارة[5] كه حضرت براى عدم صحت طلاق عبد تمسك به آيه ٧٥ سوره نحل نموده و تصريح مى فرمايند كه شىء در آيه شامل طلاق نيز مى باشد، روشن مى شود كه تفصيل صاحب عروة در تصرفات مملوك صحيح نيست زيرا طلاق عبد هرچند تصرفى است كه منافات با حقوق مولى ندارد اما حضرت آن را با توجه به آيه نفى مى كنند.[6]
از طرفى ديگر از آيه استظهار مى شود ﴿مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ﴾ كه عدم قدرت عبد به سبب مملوكيت اوست نه تنافى تصرفات او با حقوق مولى پس با توجه به اينكه افعال عبد نيز مانند عين او ملك غير است، حق تصرف نسبت به هيچ فعلى را نخواهد داشت هرچند كه آن فعل منافات با حقوق مولى هم نداشته باشد.
مرحوم علامه نيز مدعى انصراف آيه به تصرفات مالى عبد هستند زيرا با توجه به ذيل آيه ﴿وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا﴾[7] عبد در مقابل حر نسبت به امثال انفاق و تصرفات مالى قرار گرفته است پس صدر آن ناظر به مطلق تصرفات عبد نمى باشد و ضمان تصرف مالى نيست؛ اما با عنايت به صحيحة زرارة و استظهار از آيه ، روشن مى شود كه ادعاى علامه نيز ناتمام است.[8]
اشكال
مشهور فقهاء قائل اند عبد در صورتى كه با اذن مولى ازدواج كند، حق طلاق همسر خود را دارد چه زوجة حرة باشد و چه أمة غير مولى و تنها در صورتى كه أمة مولى باشد طلاق همسر عبد به دست مولى خواهد بود ، پس اساسا صحيحة زرارة مورد عمل اصحاب قرار نگرفته است و نمى توان به آن استدلال نمود.
جواب
مرحوم آيت الله حكيم مى فرمايند با توجه به ادله ى خاص، نظريه مشهور در حقيقت تخصيص روايت و آيه است نه اعراض آنان از روايت، پس عموم آيه همچنان حجت است و شامل ضامن عبد نيز مى گردد.[9]
• مملوك اصلا ذمة ندارد تا قادر باشد بر اساس آن ضامن شده و متعهد به پرداخت دِينى شود.
اشكال
مرحوم آيت الله حكيم ميفرمايند هيچ يك از فقهاء منكر ذمة داشتن مملوك نشده است بلكه صرفا ذمة مملوك را ملك مولى دانسته اند كه لازمه ى آن، عدم سلطنت مملوك بر ذمة خويش است.
در برابر اين كلام هم بايد گفت ذمة يك حقيقت خارجى و عينى نيست تا قابل تملك باشد بلكه عنوان انتزاعى است پس مملوك بودن ذمة عبد چيزى فراتر از مملوكيت افعال او نيست اما با اين حال نمى توان ضمان را فعل عبد لحاظ نمود تا نسبت به آن ممنوع التصرف (تصرف در ملك غير) باشد زيرا مملوك به ضمان، فعلى صورت نمى دهد تا نسبت به آن سلطنتى نداشته باشد بلكه متعهد بر ذمة مى شود تا در حريت وفاء نمايد.[10]
مرحوم صاحب عروة نيز مى فرمايند با توجه به اينكه مملوك ضامن اتلاف مال غير مى باشد و خسارت بر ذمة او تعلق مى گيرد، انكار ذمة داشتن او واضح البطلان خواهد بود.[11]
مرحوم سيد يزدى باتوجه به بطلان هردو استدلال در نهايت معتقدند بعيد نيست كه ضمان مملوك حتى بدون اذن و رضايت مولى نيز صحيح بوده و بر ذمه او ثابت باشد همچنان كه علامه در تذكرة[12] و مختلف[13] نيز قائل به آن شده است[14] ، اما مرحوم آيت الله حكيم آيه شريفه با ضميمه صحيحة زرارة را دليل بطلان ضمان مملوك مى دانند.
مرحوم آيت الله خوئى بين نظر مرحوم سيد و استدلال مرحوم حكيم چنين جمع مى كنند كه تصرفات عبد به دو گونه است : بعضى از تصرفات او به جهت مملوكية غير و بما هو عبد است و جنبه مملوكية او در آن تصرف دخالت دارد و بعض ديگر تصرفات بما هو إنسان صادر مى شود و ماوراء مملوكية اوست. نوع اول باتوجه به اينكه تصرف در سلطنت مولى بوده، محكوم به بطلان و عدم نفوذ است (چه تصرف مالى باشد و چه غير مالى) و آيه ى شريفه نيز ناظر به اين قسم مى باشد مانند طلاق عبد كه به عنوان مملوكية او صادر مى شود هرچند به ظاهر تصرف نفس خويش است. اما نوع دوم تصرف در سلطنت مولى محسوب نمى شود پس وجهى براى بطلان آن وجود ندارد و آيه ناظر به آن نمى باشد مانند ضمان زيرا هر انسانى ذاتا ذمة اى دارد كه مى تواند نسبت به آن متعهد شود، هرچند اين تعهد لامحاله مربوط به زمان حريت اوست.[15]
اشكال
هرچند دو قسم بودن تصرفات مملوك غير قابل انكار است اما معيار و وجه تمييز آن روشن نيست. به عبارت دیگر وجه شناسايى طلاق از قسم اول و ضمان از قسم دوم تصرفات مملوك مبهم است و از منظر عرف هردو تصرف انسانى و غير مرتبط به جهت مملوكية عبد مى باشد. [16]
مختار در مسأله
به نظر مى رسد عموميت آيه همه ى تصرفات مملوك را شامل مى شود و خروج ضمان از عدم نفوذ، نيازمند دليل خارجى است كه وجود ندارد.