درس خارج فقه استاد حمید درایتی
99/06/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الشركة/شرکتهای سهامی /ملکیت طولی
ديدگاه چهارم : برگه سهم سند حقوق سهامداران است كه خريدار آن، ذى الحق از شركت ميگردد.
طبق نظر جناب آقاى دكتر كاتوزيان تحليل صحيح سهم همين وجه است كه سهامداران حق دِيْنى دارند نه حق عينى و همه حقوق آنان صرفا مالى نيست مانند حق رأى و إعمال نظر در مديريت شركت و حق آگاهى از اوضاع مالى شركت و اتفاق هاى حياتى آن، فلذا ايشان به لحاظ جميع حقوق تعبير به طلبكار شدن سهامدار از شركت كرده اند. [1]
در مقابل بعضى از حقوقدانان معتقدند حقوق سهامدارى حقى اشبه به حق دِيْنى است زيرا از منظر قانون، حقوق مالى به عينى و دِيْنى تقسيم ميشود كه متعلق حق عينى، عين خارجى است و به اصلى و تبعى منقسم ميشود اما متعلق حق دِيْنى، تعهد و ذمه ديگرى به انجام يا ترك كار و يا پرداخت مالى براى ما است، و با توجه به اين تقسيم و مقسم بودن حقوق مالى، اطلاق حق دِيْنى بر حقوق سهامدارى كه اعم از مالى (دريافت سود سالانه شركت) و غير مالى (حضور در مجمع عمومى) است تسامحى ميباشد.
بنابر اين تحليل، سهامدار با خريد سهم مالك حيثيت اعتبارى شركت و شخصيت حقوقى آن نيز نميشود بلكه صرفا به حقوق سهامدارى خواهد رسيد پس شخصيت حقوقى شركت مستقل بوده و در ملكيت كسى نيست و حرّ ميباشد. [2]
بررسى فقهى اين تحليل :
هر دِين و حقّى بايد برآمده از منشائى باشد مانند دِين بوجود آمده از قرض يا رهن و… و صرف پرداخت پول براى بدست آوردن مجموعه اى از حقوق مالى و غير مالى، وجه شرعى ندارد و لامحاله بايد تحت يك عقد عقلائى يا عقد شرعى درآيد و با وكالت و استيجار و مصالحه و… قابل تطبيق نيست.
اگر گفته شود اين مبادله سرمايه و مجموعه اى از حقوق عقد عقلائى است كه موضوع " أوفوا بالعقود " قرار ميگيرد؛ ميگوييم اين استدلال در صورتى تمام است كه همه عقلاء متفق باشند كه واقعيت خريد سهم، خريد حق ميباشد اما باتوجه به اختلافات عقلاء در تحليل سهام، عقد عقلائى بودن آن محل نظر خواهد بود.
مضافا به اينكه در مدلول آيه شريفه " أوفوا بالعقود " قضيه حقيقيه و يا خارجيه بودن آن نيز تأملاتى وجود دارد و موضوع آيه بين عقود عقلائى يا خصوص عقود ملحوظ عند الشارع در زمان صدور مردد ميباشد.