درس خارج فقه استاد حمید درایتی
1400/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الضمان/مسائل /اختلاف بين مضمون له و مضمون عنه
مرحوم آيت الله خوئى مى فرمايند شناسايى مدعى و منكر راه حلّ شرعى ندارد و معيار مطابقت و مخالفت با اصل نيز عموميت نخواهد داشت، فلذا بايد براى شناسايى آن به عرف رجوع كرد. از منظر عرف هركسى كه از ديگرى چيزى را مطالبه مى نمايد و قصد ملزم كردن او را دارد، مدعى و طرف مقابل او منكر مى باشد. بر اين اساس اگرچه در اين صورت هيچ اصلى جريان ندارد اما مضمون له مدعى خواهد بود (زيرا قصد الزام مضمون عنه به پرداخت دِين را دارد) و در نتيجه قول مضمون عنه مقدم مى شود. [1]
بايد توجه داشت كه عرف در بعضى موارد برخلاف اين معيار حكم به مدعى بودن شخص ديگرى مى نمايد مانند مواردى كه مدعى، اصل اشتغال ذمة خود را قبول كرده و ادعاى أداء و وفاء دِين مى كند. در چنين فرضى آنكه در مقام مطالبه و الزام است، منكر مى باشد.[2]
به نظر مى رسد حتى در مانحن فيه هم اصل جارى مى شود و آن استصحاب برائت ذمة مضمون عنه مى باشد كه با انعقاد ضمان حاصل شده است، فلذا حتى با معيار مشهور نيز حكم به منكر بودن مضمون عنه خواهد شد و رجوع به معيارى ديگر ضرورتى ندارد.
نزاع در صورت چهارم نيز منوط بر صحت انضمام شرط به عقد ضمان است (همچنان كه در مسأله پنجم گذشت) و الا بنابر مختار مرحوم آيت الله خوئى كه عقد ضمان را قابل اشتراط مى دانستند، اين چنين اختلافى لغو مى باشد[3] . واضح است كه در چنين اختلافى، اصل وقوع عقد ضمان مورد اتفاق و مشروط بودن آن محل اختلاف است و باتوجه به اصالة العدم، اثبات اشتراط نياز به اقامه بينه دارد فلذا قول مضمون عنه مقدم مى گردد.
در صورت پنجم هم كلام مضمون عنه مطابق با أصالة الصحة است و در نتيجه قول او مقدم مى شود و فساد عقد نياز به اثبات دارد. بايد توجه داشت كه اصل صحت فعل مسلم نمى تواند مرجّح قول مضمون عنه باشد زيرا اين چنين اصلى شامل قول مضمون له و ادعاى بطلان او نيز مى شود و در نتيجه دو اصل، تعارض و تساقط خواهند كرد.
نكته
مرحوم صاحب عروة صورتى كه مضمون عنه منكر وقوع عقد ضمان و مضمون له مدعى وقوع آن باشد را مطرح ننمودند زيرا غالبا انگيزه براى اين چنين نزاعى وجود ندارد.
مسأله دوم - صور اختلاف بين ضامن و مضمون له به شرح ذيل است : [4]
• اختلاف در اصل انعقاد ضمان (مضمون له مدعى وقوع ضمانت و ضامن منكر آن است) — قول ضامن مقدم مى شود.
• اختلاف در اصل مديون بودن مضمون عنه به مضمون له (مضمون له مدعى مديون بودن مضمون عنه به او و ضامن منكر آن است) — قول ضامن مقدم مى شود.
• اختلاف در ثبوت مقدار دِين باشد (مضمون له مدعى مقدار دِين اكثر و ضامن مدعى اقل است) — قول ضامن مقدم مى شود.
• اختلاف در مقدار دِين ضمانت شده باشد (مضمون له مدعى ضمانت تمام دِين و ضامن مدعى ضمانت بخشى از آن است) — قول ضامن مقدم مى شود.
• اختلاف در اشتراط ضمن عقد :
⁃ اشتراط تعجيل أداء در دِين مؤجل (مضمون له مدعى اشتراط تعجيل و ضامن مدعى تأجيل است) — قول ضامن مقدم مى شود.
⁃ اشتراط نقصان أجل أداء در دِين مؤجّل (مضمون له مدعى اشتراط أجل كمتر و ضامن مدعى مطابقت أجل ضمان با أجل دِين است) — قول ضامن مقدم مى شود.
⁃ اشتراط أداء زائد بر مقدار دِين (مضمون له مدعى اشتراط أداء زائد بر مقدار دِين و ضامن منكر آن است) — قول ضامن مقدم مى شود.
⁃ اشتراط تأجيل أداء در دِين حالّ (ضامن مدعى اشتراط تأجيل و مضمون له منكر آن است) — قول مضمون له مقدم مى شود.
⁃ اشتراط أداء مؤجل به أجل زائد بر أجل دِين (ضامن مدعى اشتراط و مضمون له منكر آن است) — قول مضمون له مقدم مى شود.
⁃ اشتراط خيار فسخ براى ضامن (ضامن مدعى اشتراط و مضمون له منكر آن است) — قول مضمون له مقدم مى شود.
⁃ اشتراط شئ اى برعهده مضمون له (ضامن مدعى اشتراط و مضمون له منكر آن است) — قول مضمون له مقدم مى شود.
⁃ اشتراط أداء به أقل از مقدار دِين (ضامن مدعى اشتراط و مضمون له منكر آن است) — قول مضمون له مقدم مى شود.
• اختلاف در وفاء (ضامن مدعى أداء كلّ يا جزئى از دِين و مضمون له منكر آن است) — قول مضمون له مقدم مى شود.
• اختلاف در إبراء ذمة (ضامن مدعى إبراء نمودن مضمون له نسبت به تمام يا جزئى از دِين و مضمون له منكر آن است) — قول مضمون له مقدم مى شود.
• اختلاف در تقييد ضمان به أداء از مال معين بعد از تلف شدن آن مال (ضامن مدعى تقييد ضمان به أداء از مال معين و مضمون له منكر آن است) — قول مضمون له مقدم مى شود.
نكته
در تمام اين فروض اصل وجود دارد فلذا شناسايى مدعى و منكر سهل خواهد بود.