درس خارج فقه استاد حمید درایتی
1400/02/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الضمان/مسائل /تنبیهات مسئله 41
تنبيهات
١- اگرچه مشهور ضمانت شخص ثالث نسبت به خسارات هاى ناشى از بطلان بيع را باطل مى دانند اما مرحوم محقق حلّى قائل است كه اگر اين ضمانت از جانب خود بايع (بعد از انعقاد عقد بيع) نسبت به خسارت هاى احتمالى صورت بگيرد، صحيح خواهد بود[1] . بر صحت اين نوع ضمانت نيز اشكالاتى وارد شده است :
• بعد از انعقاد بيع، تصرف و هزينه اى صورت نگرفته است تا بايع آن خسارت ها را برعهده بگيرد فلذا اين نوع ضمانت نيز ضمان مالم يجب خواهد بود.
• حقيقت ضمانت شرعى، انتقال دِين از ذمة مضمون عنه به ذمة ضامن است و لازمه ى آن وجود دو ذمة خواهد بود و حال آنكه در اين نوع ضمانت تنها يك ذمة وجود دارد.
• در صورتى كه كشف شود معامله باطل بوده است، على القاعده بايع نسبت به هزينه هاى مشترى مسئوليت خواهد داشت فلذا پذيرفتن مسئوليت دوباره با ضمان شدن او لغو خواهد بود.
جواب
مرحوم صاحب عروة نيز قائل به صحت ضمانت بايع است و در برابر اين دو اشكال مى فرماید :[2]
• اولا كرارا گفته شد كه براى تحقق ضمانت شرعى، وجود مقتضى و سبب اشتغال ذمة كافيست و نيازى به وجود فعلى دِين نمى باشد، و در نتيجه باتوجه به اینکه اصل بيع سبب خسارت هاى احتمالى مى باشد، ضمانت بايع صحيح خواهد بود. [3]
• ثانيا هرچند مضمون عنه و ضامن در اين فرض، شخص واحد است اما اختلاف عنوان و جهة (بايع - ضامن) موجب تعدد اعتبارى او خواهد بود و محذورى براى صحت ضمانتش وجود نخواهد داشت.
• ثالثا اين چنين ضمانتى از جانب بايع لغو نمى باشد بلكه ثمره ى آن تعدد سبب براى مسئوليت بايع خواهد بود و نظير مواردى است كه براى مشترى دو خيار فسخ وجود دارد. بديهى است در چنين مواردى اسقاط يكى از دو خيار موجب سلب حق فسخ نخواهد بود فلذا در مانحن نيز اگر مشترى مسئوليت ناشى از معامله را از بايع اسقاط نمايد، به حسب مفاد ضمانت، بايع كماكان مسئوليت خواهد داشت.
اشكال
مرحوم آيت الله حكيم ادله ى مرحوم صاحب عروة را باطل مى دانند و مى فرمايند :
• اولا نفس بيع سبب مسئوليت داشتن بايع نسبت به خسارت هاى احتمالى نمى باشد فلذا اگر بايع جاهل به بطلان بيع باشد، مشترى حق رجوع و مطالبه خسارت از او را نخواهد داشت. آنچه سبب براى مسئوليت بايع است، فريب دادن اوست كه منحصر به موارد علم بايع مى باشد.[4]
• ثانيا بايع يا ضامن بودن يك شخص، حيثيت تعليلية داشته و صرفا جهت مسئوليت او خواهد بود، نه اينكه حيثيت تقييدية داشته و موجب تعدد موضوع (ذمة) نخواهد شد.[5]
• ثالثا اگر ضمانت بايع همان ضمان شرعى باشد كه همانا انعقاد آن موجب برائت ذمة بايع نسبت به مسئوليت ناشى از بيع خواهد شد فلذا فرض وجود دو سبب براى ضامن بودن بايع و تشبيه آن به تعدد خيارات، مخدوش خواهد بود ؛ و اگر مقصود از ضمانت بايع، ضمان عرفى و لغوى باشد كه شك و شبهه اى نسبت به صحت آن وجود نداشته و نياز به تصحيح با لحاظ وجود سبب نخواهد داشت.
• رابعا برفرض صحت چنين ضمانتى از جانب بايع و بقاء مسئوليت سابق او، ثمره اى كه ادعا شد، نا تمام مى باشد زيرا حكم شارع به تحمل بايع نسبت به خسارت هاى احتمالى در بيع فاسد و وجوب أداء آن به مشترى، حق نيست تا قابل اسقاط باشد بلكه حكم شرعى و لازم الإتباع خواهد بود.[6]
جواب
به نظر مى رسد هرچند سببيت بيع در تمام موارد قابل پذيرش نيست اما در مواردى كه بايع عالم به فساد بيع باشد، نفس عقد بيع مصداق غرر بوده و سبب خسارت هاى احتمالى مى باشد و در چنين صورتى بنابر مختار مرحوم صاحب عروة، مانعى براى صحت عقد ضمان وجود نخواهد داشت. [7]
٢- مرحوم صاحب عروة معتقدند كه اگر عقد بيع مشروط به ضامن بودن بايع نسبت به خسارت هاى احتمالى مشترى باشد، صحيح خواهد بود و نتيجه ى اين اشتراط، تأكيد مسئوليتى است كه به مقتضاى عقد وجود داشت. بديهى است كه عالم يا جاهل بودن بايع به فساد عقد، دخالتى در صحت چنين شرطى ندارد.[8]
اشكال
مرحوم آيت حكيم مى فرمايند ضمانت و مسئوليت (حكم وضعى) يك مقولة مشكّك نيست تا قابل تأكيد و تأكّد باشد بلكه نهايتا بايد ادعا شود اثر بيع كه وجوب أداء خسارات (حكم تكليفى) است، مورد تأكيد قرار مى گيرد.[9]