درس خارج فقه استاد حمید درایتی
1400/01/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الضمان/مسائل /مسئله سی و سوم و سی و چهارم
مسأله سى و سوم - اگر شخصى بخواهد در مرض الموت ضامن مديونى شود، در صورتى كه ضمان او إذنى باشد عقد ضمانت صحيح و از اصل ماترك متوفى كسر مى گردد زيرا باتوجه به لزوم تدارك در ضمان إذنى، خروج مال با عوض محسوب مى شود (مانند قرض و بيع نسيئة به ثمن المثل) و حال آنكه مرض الموت مانع از تنجيز خروج مال بدون عوض و زايد از ثلث مى باشد (مانند هبة) ؛ اما اگر ءضمانت ضامن در مرض الموت به صورت ضمان تبرعى باشد نسبت به كيفيت احتساب آن اختلاف است[1] . مرحوم صاحب عروة و آيت الله خوئى[2] قائل اند منجزات مريض نيز از اصل ماترك او كسر مى شود اما صاحب شرائع قائل به خروج آن از ثلث متوفى مى باشد و مازاد بر ثلث موقوف بر رضايت وراث خواهد بود و كلام ايشان اگرچه مطلق است اما ظاهرا ناظر به خصوص ضمان تبرعى مى باشد.[3]
مسأله سى و چهارم - انعقاد عقد ضمان نسبت به ديونى كه قابليت انتقال نداشته باشند، باطل است مانند : [4]
• دِينى كه نفس مديون مشروط به مباشرت ملزم به أداء باشد (خياطة الثوب مباشرة) .
• أداء دِين مشروط به مال معيّنى از اموال مديون باشد.
• دِين به صورت كلّى فى المعيّن از اموال مديون باشد (باع صاعا من صبرة معينة) .
بديهى است كه ضامن نمى تواند دِين مشروط به مباشرت مديون را به ذمة خويش منتقل نمايد همچنان كه أداء از اموال معيّن مديون نيز براى او ممكن نمى باشد. در مورد سوم نيز اساسا عين خارجى برعهده ى شخص مى باشد نه دِين تا انتقال آن به ذمة ضامن قابل تصوير باشد.
اشكال
باتوجه به اینکه ضمانت عقد است و رضايت مضمون له يكى از أركان آن مى باشد، ممكن است گفته شود كه نفس رضايت مضمون له موجب سقوط تقيّد دِين به مباشرت يا اسقاط تعيّن دِين به مال خارجى مى شود و سپس به ذمة ضامن منتقل مى گردد و مانعى از صحت اين عقد ضمان وجود نخواهد داشت مگر در مواردى كه تقيّد يا تعيّن دِين از مقومات آن باشد كه در اين صورت تفكيك بين دِين و قيد و شرط آن ممكن نخواهد بود.[5]
نكته
مرحوم آيت الله حكيم معتقدند نفس تعهد غير مديون به فعل مديون محذورى ندارد زيرا مباشرت مديون به معناى صدور عمل از اوست اما موجب اشتغال ذمة او به آن فعل نمى باشد فلذا جائز است مديون مباشر فعل خويش را به اجير واگذار نمايد.[6]
همچنين تقيّد دِين به أداء از مال معين بدان معنا نيست كه حتما مالك آن مال متعهد به أداء مى باشد فلذا هيچ محذورى وجود ندارد كه غير مالك متعهد به أداء دِين از مال ديگرى شود.[7]
مختار در مسأله
به نظر مى رسد رضايت مضمون له موجب سقوط قيد و شرط در دِين مى شود و محذورى براى انتفال دِين به ذمة ضامن وجود نخواهد داشت.
مسأله سى و پنجم - اگر مردى متحمل نفقاتى باشد و شخصى بخواهد ضامن او نسبت آن نفقات شود، صحت ضمانت بنابر نظر مرحوم صاحب عروة به شرح ذیل مى باشد :[8]
• ضمانت نسبت به نفقة زوجة :
⁃ نفقة سابق — ضمان صحيح است زيرا نفقة زوجة، دِينى بر ذمة زوج مى باشد.
⁃ نفقة حاضر — ضمان صحيح است زيرا ثبوت متزلزل دِين ضررى به صحت ضمانت نمى رساند همچنان كه در شرط هشتم بدان اشاره شد.[9]
⁃ نفقة لاحق :
‣ مشهور فقهاء قائل به بطلان هستند زيرا از مصاديق ضمان مالم يجب مى باشد.
‣ مرحوم صاحب عروة قائل به صحت مى باشد زيرا وجود مقتضى دِين را براى ضمانت آن كافى مى داند و ضرورتى نسبت به فعلى شدن آن دِين نيست همچنان كه در شرط هشتم بدان اشاره شد.
• ضمانت نسبت به نفقة أقارب :
⁃ نفقة سابق :
‣ منفق عليه با اجازه منفِق يا حاكم شرع استقراض نموده باشد — ضمان صحيح است زيرا نفقة به صورت دِين (قرض) بر ذمة منفِق مستقر شده است.
‣ منفق عليه استقراض ننموده باشد — ضمان باطل است زيرا نفقة أقارب صرفا وجوب تكليفى دارد و موجب اشتغال ذمة منفِق نمى گردد.
⁃ نفقة حاضر — ضمان باطل است زيرا نفقة أقارب صرفا وجوب تكليفى دارد و موجب اشتغال ذمة منفِق نمى گردد.
⁃ نفقة لاحق — ضمان باطل است زيرا بر فرض دِين محسوب شدن نفقة أقارب، از مصاديق ضمان مالم يجب مى باشد.