< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1402/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الوديعة/حقیقة الوديعة /منظر روائی

 

باید توجه داشت که اگرچه براساس قاعده ید و ترجیح قول کسی که بر مالی سلطه دارد، باید قول امین در قرض بودن مال مأخوذ مقدم شود، اما برای مقدم بودن قول صاحب مال و مدعی بودن امین دو وجه وجود دارد:

۱- اصل عدم انتقال مال به ملک امین و استصحاب عدم ملکیت او مقتضی آن است که صاحب مال، منکر و امین، مدعی قلمداد شود.

۲- قاعده علی الید ما أخذت حتی تؤدیه، اقتضاء دارد که امین عین آنچه را که گرفته، برگرداند و لذا قرض بودن آن مال و برگردان عوض آن مال نیاز به بینة خواهد داشت (استیلاء بر ملک غیر مورد توافق هردو طرف است و اختلاف در انتقال به ملکیت می‌باشد).

     مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَبِيبٍ اَلْخَثْعَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِاَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ اَلرَّجُلُ يَكُونُ عِنْدَهُ اَلْمَالُ وَدِيعَةً يَأْخُذُ مِنْهُ بِغَيْرِ إِذْنٍ فَقَالَ: لاَ يَأْخُذُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَفَاءٌ، قَالَ قُلْتُ: أَرَأَيْتَ إِنْ وَجَدَ مَنْ يَضْمَنُهُ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَفَاءٌ وَ أَشْهَدَ عَلَى نَفْسِهِ اَلَّذِي يَضْمَنُهُ يَأْخُذُ مِنْهُ، قَالَ: نَعَمْ.[1]

بنابر این روایت صحیحة، اگر کسی توان ادای قرض را داشته باشد و متعهد به ایفای دین خود باشد، می‌تواند مال امانی را بدون اذن مالکش به عنوان قرض تملک نماید. همچنين حتی اگر خود امین متمکن از اداء دین نباشد، اما شخص دیگری ضامن دین او شود و بر ضامنت خود شاهد بگیرد، باز هم تملک امانت به عنوان قرض بدون اذن مالکش جائز است.

به نظر می‌رسد این روایت نسبت به اموالی که عین آن‌ها دارای خصوصیت و ویژگی‌های خاص است، اطلاق نداشته باشد، اما به حسب ظاهر آن، بانک‌ها می‌توانند در عین اینکه دیگران دارایی خود را به عنوان ودیعة نزد بانک سپرده‌اند، بدون اذن آنان آن اموال را تملک کنند و متعهد به بازپرداخت آن باشند، همچنان که اقتراض از سهم امام علیه السلام و سهم سادات و زکاتی که نزد انسان است نیز باید جائز باشد ؛ لکن این روایت معرض‌عنه اصحاب است و هیچ فقیهی بر مفاد آن فتوا نداده است. عده‌ای نیز برای این روایت دو محمل و توجیه ذکر کرده‌اند[2] :

     اگر مالی وجود داشته باشد که صرفا مالیت آن نزد عقلاء مهم باشد و برای عین آن ارزشی قائل نباشند (مانند مسکوکات و اسکناس‌های رایج)، علی القاعده در فرض ودیعة بودن آن‌ها، امین مسئول محافظت از مالیات آن اموال خواهد بود و لذا می‌تواند با تعهد به برگرداندن ارزش مالی آن، عین آن را تملک نماید.

     اگر امانتی دست امین باشد و او بداند که صاحب آن مال رضایت قلبی دارد که امین آن مال را به عنوان اقتراض تملک نماید و ملزم به پرداخت عوض آن باشد، حتی اگر اذن صریحی بر اقتراض وجود نداشته باشد، تملک آن مال جائز خواهد بود و اذن فحوایی بر اقتراض کافیست.

     عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ اَلْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ كَانَتْ عِنْدَهُ وَدِيعَةٌ لِرَجُلٍ فَاحْتَاجَ إِلَيْهَا، هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَأْخُذَ مِنْهَا وَ هُوَ مُجْمِعٌ أَنْ يَرُدَّهَا بِغَيْرِ إِذْنِ صَاحِبِهَا؟ فَقَالَ: إِذَا كَانَ عِنْدَهُ وَفَاءٌ فَلاَ بَأْسَ أَنْ يَأْخُذَ وَ يَرُدَّهُ.[3]

در این روایت ضعیفة (این روایت اگرچه به جهت مجهول بودن عبدالله بن حسن، ضعیف السند است اما از آنجا که در کتاب جناب علی بن جعفر آمده [4] و این کتاب بدست ما رسیده است، اگر سند ما تا این کتاب تمام باشد [کما ادعی السید الخوئی[5] ]، این روایت قابل اعتماد خواهد بود هرچند که بنابر قول صحیح، سند ما تا این کتاب نیز تمام نیست [6] . باید توجه داشت که هرچند در اصل وثاقت جناب علی بن جعفر و اینکه وی صاحب کتابی متضمن سؤال‌هایی از حلال و حرامی بوده که آن را از امام کاظم علیه السلام پرسیده، هیچ تردیدی وجود ندارد[7] ، اما قرائن حاکی از آن است که نسخه مذکور نمی‌تواند همان کتاب مشهور در زمان متقدمان باشد. مهم‌ترین چالش‌هایی که کتاب المسائل کنونی با آن مواجه است، تردید در اصالت انتساب این نسخه به مؤلف است. با توجه به قرائن بیان شده از قبیل تفرد طریق موجود در میان متأخران و عدم نقل این نسخه توسط متقدمان امامیه از طریق مذكور، وجاده‌ای بودن دستیابی متأخران به نسخه کتاب المسائل، ضعف سندی کتاب، باطل بودن فرض صحت اتصال سند شیخ حر عاملی در نقل این کتاب به شیخ طوسی، عدم نقل این نسخه و اعتماد به آن در میان متأخران به صورت حسی و اجتهادی بودن کسب اعتبار آن، مرسل بودن و عدم حجیت روایات و اضطراب در سند و متن، از جمله عواملی است که منجر می شود تا نتوان به کتاب مذکور اعتماد ورزید و انتخاب آن را در راستای معیارهای شیخ حر عاملی قرار داد. بدیهی است که اگرچه به مجموع روایات منقول از کتاب علی بن جعفر نمی‌توان اعتماد کرد، اما علاوه بر روایاتی که در کتب اربعة از شخص علی بن جعفر یا کتاب او با سند صحیح نقل شده است، به روایات مشترک دو نقل کتاب علی بن جعفر که فاقد اختلاف نسخه باشد [حدود ۲۵۰ روایت] نیز می‌توان براساس قدرمتیقن از متواتر بودن آن کتاب، اعتماد کرد و شهرت اصل کتاب و نقل بزرگان از آن را قرینه‌ای بر وثوق به آن دانست[8] )، آمده است که اگر انسان احتیاج پیدا کند، می‌تواند در عین اینکه تصمیم جدی به اداء دین خود دارد، امانت دیگری را بدون اذن مالکش تملک نماید. شایان ذکر است که اگرچه پاسخ امام علیه السلام مطلق است و قید احتیاج در کلام سائل آمده، اما قدرمتیقن از جواب حضرت همین فرض احتیاج است و حکم آن قابل تسری به سایر فروض نیست. همچنین احتیاج اعم از ضرورت است و یأخذ منه ظهور در تملّک دارد نه صرف تصرّف و استفاده.

     مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ: لَيْسَ لَكَ أَنْ تَتَّهِمَ مَنِ اِئْتَمَنْتَهُ وَ لاَ تَأْتَمِنَ اَلْخَائِنَ وَ قَدْ جَرَّبْتَهُ.[9]

این روایت ضعیفة (نسبت به وثاقت سهل بن زیاد اختلاف نظر وجود دارد، و مسعدة بن صدقة قابل اعتماد نیست)، متضمن همان مضمون روایات گذشته است، و امین در مقابل خائن بکار رفته و ظهور در فرد موثوق به و مورد اعتماد دارد نه شخص عادل و غیر فاسق، زیرا چه بسا انسان عادلی که در امور مالی به جهت عدم مهارت کافی یا اهل مسامحه بودن، مورد اعتماد نباشد.

     وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ اَلْحَلاَّبِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِذَا كَانَ اَلْجَوْرُ أَغْلَبَ مِنَ اَلْحَقِّ لَمْ يَحِلَّ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً حَتَّى يَعْرِفَ ذَلِكَ مِنْهُ. [10]

این روایت ضعیفة (سهل بن زیاد محل اختلاف و محمد بن حسن بن شمّون، ضعیف و محمد بن هارون حلّاب، مجهول است)، دلالت دارد که اخلاقیات دارای ساحت‌های مختلفی است که باید بین آن‌ها تفکیک کرد (مثلا یک مدیر باید نسبت به زیر مجموعه‌ی خود اهل تغافل نباشد و تجسس نماید) و با اینکه حسن ظن و برتر شمردن دیگران از خود، یکی از توصیه‌های اخلاقی اسلام است اما در بعضی از شرائط مانند روزگاری که فسق و فریب و کلاهبرداری بیشتر از عدالت و انصاف و امانت‌داری باشد، همین حسن ظن به دیگران و اعتماد نمودن به آن‌ها ممنوع و حرام خواهد بود[11] . گویا آن توصیه‌های دین مربوط به مواردی است که انسان مجبور به برقرار کردن ارتباط اجتماعی با دیگران و تعامل با غیر نباشد، و یا فضای حاکم بر روابط اجتماعی مطابق با توصیه‌های اسلام باشد.


[4] مسائل علی بن جعفر یا کتاب حلال و حرام، اثری روایی در موضوعات فقهی است که به شکل پرسش و پاسخ توسط علی بن جعفر، فرزند امام صادق علیه السلام، از برادرش امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است. متن این روایات در دو کتاب قرب الاسناد، اثر عبدالله بن جعفر حمیری و کتاب بحار الانوار اثر محمدباقر مجلسی آورده شده لکن این دو منبع، تفاوت‌هایی دارد و همه مسائل علی بن جعفر را نیز شامل نمی‌شود. كتاب مسائل على بن جعفر از اصول چهار صد گانه، و از اصول معتبر ميان فقهاى شيعه به شمار مى‌آيد كه در بسيارى از کتاب‌هاى روايى و معتبر به آن استناد شده است.در زمان امامت موسى بن جعفر عليه‌السلام هارون الرشيد، خليفه عباسى، بر كشورهاى اسلامى حكومت مى‌كرد.در آن زمان ظلم و جور و خفقان شديدى بر ممالك اسلامى سايه افكنده بود و كمتر كسى امكان و يا جرأت دستيابى به چشمۀ زلال معرفت را، كه از خانه اهل‌بيت رسول خدا صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلم جارى بود داشت. در اين هنگام على بن جعفر برادر كوچك امام كاظم‌ عليه‌السلام با دلى پاک و روحى استوار اين رسالت بزرگ الهى را بر دوش پذيرفت تا تشنگان معارف علوم آل محمد را از چشمه گواراى آن سيراب گرداند و واسطه‌اى گشت تا سؤالات شیعیان آن زمان را به امام كاظم‌ عليه‌السلام برساند و پاسخ را به آنها برگرداند. همچنين پنجره‌اى باشد كه نور امامت از آن بر ظلمت زدگان دوران روشنى افكند.وى مجموعه سؤالات خود را به همراه جواب آنها در اين كتاب ارزشمند جمع‌آورى نمود تا از طريق روات معتبر شيعه در اختيار آيندگان و علاقه‌مندان به علوم محمد و آل محمد قرار گيرد.
[5] مرحوم آیت الله خوئی از رواياتى كه در كتاب مسائل على بن جعفر وارد شده است با وصف صحيحه ياد مى‌كنند. براى صحّت اين روايات چنين استدلال شده كه شيخ حر عاملى قدس سرّه در خاتمه وسائل طرق بسيار معتبر به تمام روايات شيخ طوسى اعلى الله مقامه ارائه داده، در پايان آن مى‌گويد: عن الشيخ ابى جعفر محمد بن الحسن الطوسى قدس سرهم باسانيده المذكورة سابقاً الى كلّ من روى عنه و قد عرف من ذلك الطريق الى الكليني و ... و على بن جعفر و ... و غيرهم ممن تقدّم على الشيخ او تأخّر عنه، و قد ذكر فى هذا السند، فانّا نروى كتبهم و رواياتهم بالسند المذكور اليهم، او الى الشيخ باسانيده السابقة فى طرق التهذيب و الاستبصار و فى الفهرست ... الى المشايخ المذكورين كلّهم ...مرحوم آیت الله خوئى در معجم رجال الحديث طريق شيخ طوسى را به على بن جعفر صحيح مى‌خواند، طريق شيخ طوسى در مشيخه تهذيب و استبصار به على بن جعفر كه در وسائل هم نقل شده چنين است: و ما ذكرته عن على بن جعفر فقد اخبرنى به الحسين بن عبيد الله عن احمد بن محمد بن يحيى، عن أبيه محمد بن يحيى، عن‌ العمركى النيسابورى البوفكى، عن على بن جعفر. البته اين طريق به عقيده مرحوم آقاى خويى به خاطر دربرداشتن احمد بن محمد بن يحيى عطار، غير معتبر است، مراد مرحوم آیت الله خوئی از صحيحه خواندن طريق شيخ طوسى طريق وى در فهرست مى‌باشد، شيخ در اين كتاب خود از طريق شيخ صدوق با دو سند (كه يكى به العمركى مى‌رسد و ديگرى به موسى بن القاسم البجلى) نقل مى‌كند كه هر دو صحيح بوده و هيچ بحثى در صحت آن نيست. بنابراين با افزودن طريق صحيح شيخ حر به شيخ طوسى به طريق صحيح شيخ طوسى به على بن جعفر، طريق صحيحى به كتب على بن جعفر به دست مى‌آيد.
[6] مرحوم آقاي خوئي روايات علي بن جعفر را صحيحه تعبير مي‌كند، اما كتاب علي بن جعفر كه چاپ شده، نسخه آن به دست مرحوم مجلسي رسيده و ايشان به مرحوم شيخ حر اجازه داده و مرحوم صاحب وسائل که از اين کتاب نقل مي‌کند طريق ايشان همان طريقي است كه از مرحوم مجلسي براي آن كتاب اجازه گرفته، مرحوم شيخ حر نيز به مرحوم مجلسي اجازه داده، طرفين به يكديگر اجازه داده‌اند، ايشان مي‌گويد طريق اجازه من به اين كتاب مرحوم مجلسي است، اين طريق که در نسخه چاپي هم ذکر شده طريق بسيار ناشناخته‌اي است، اشخاصي در آن هست كه اصلاً در كتب رجال اسمي از آنها نيست، البته در اصل اينكه علي بن جعفر كتابي داشته حرفي نيست، اين کتاب هم به شکل غير مبوب بوده و هم به شکل مبوب، از روايات اين کتاب آنچه مسلماً قابل اعتماد است مواردي است که مرحوم كليني به وسيله عمركي نقل مي‌كند که صحيح السند است، طريقي نيز مرحوم حميري در قرب الاسناد نقل مي‌كند كه در طريق آن نوه علي بن جعفر واقع شده كه در جاي ديگري درباره او توثيقي نديده‌ام، و نقل حميري نيز چندان دليل بر وثاقت راوي نيست، به خاطر اينكه نظر مرحوم حميري در اين کتاب بر نقل رواياتي است که قرب الاسناد باشند يعني بين او و امام عليه السلام كم واسطه باشد، منتها در بسياري از موارد روايات او با روايات عمركي و روايات كتاب علي بن جعفر مطابق است، حالا ممكن است كسي اينگونه آن روايات را معتمد قرار دهد كه كتاب علي بن جعفر کتاب مشهوري بوده، منتها اينكه مرحوم حميري طرق ديگر را انتخاب نكرده و طريق نوه علي بن جعفر را انتخاب كرده، يا به جهت اين بوده كه معتقد بوده كه اين طريق از طرق ديگر از نظر وثاقت بهتر است و يا به جهت اين بوده كه واسطه كم بوده، در هر حال به جهت شهرت انتساب اين کتاب به علي بن جعفر مي‌توان منقولات اين کتاب را در قرب الاسناد معتبر دانست، منتها در بعضي مواردي كه نقل قرب الاسناد با نقل روايات ديگر نحوه تنافي پيدا مي‌كند، مي‌گوئيم نقل قرب الاسناد معتبر نيست، به دليل اينكه نسخه قرب الاسناد مرحوم حميري به وسيله مرحوم ابن ادريس به دست ما رسيده و مرحوم ابن ادريس مي‌گويد كه نسخه‌اي كه به دست من رسيده، نسخه مغلوط و سقيمي بود و من براي اينكه اصل کتاب از بين نرود، آن را حفظ كردم، لذا در بعضي قسمت‌ها سفيد گذاشته شده و در بعضي قسمت‌ها بين صدر و ذيل سازگاري وجود ندارد، به قسمت‌هائي از قرب الاسناد كه روشن فهميده شود، اخذ مي‌شود و قسمت‌هاي ديگر اين کتاب كه مغلوط است، منشأ نمي‌شود كه اين قسمت‌هائي را كه روشن است، كنار بگذاريم، كتاب تاريخي كه فهم صفحه‌اي از آن روشن باشد، در اين صفحه اشكالي نيست و به آن اخذ مي‌شود، اما در صفحه‌اي كه ابهام دارد، بعد از اينكه مقابله نشده و مغلوط است، اصل عدم خطا در خصوص آن صفحه جاري نيست. به هر حال به نظر مختار رواياتي که در کتاب چاپي علي بن جعفر آمده، در مواردي که در قرب الاسناد و مصادر قديمي حديثي نقل نشده نمي‌توان اعتماد کرد و تعبير صحيحه درباره آنها که مرحوم آقاي خويي دارند، تمام نيست، البته اين روايات براي تأييد خوب است ولي نمي‌توان به آنها استدلال کرد، روايت مورد بحث هم از رواياتي است که فقط در کتاب علي بن جعفر نقل شده و در نقل قرب الاسناد و ديگران از علي بن جعفر نيامده است.خارج فقه حضرت آیت الله شبیری زنجانی، کتاب الصوم، ۱۷ اسفند ۱۳۸۸.
[7] اقول : آقای دکتر محمدباقر بهبودی استناد به ادله تاریخی به نفی توثیق از علی بن جعفر پرداخته و معتقد است وی از امامت امام رضا و حضرت جواد علیهما السلام خروج کرده و سپس در سن ۶۵ سالگی به مذهب اماميه بازگشته است. ایشان کتاب المسائل کنونی را تأليف محمد بن جعفر دیباجه - برادر علی بن جعفر - می‌داند که روایات کتاب را از امام صادق علیه السلام بیان می‌کند. به زعم استاد بهبودی، علی بن جعفر با تغيير در اساتید کتاب و افزودن بر آن و مبوب ساختنش سعی بر کتمان مولف اصلی و نفی استناد به وی هنگام عرضه کتاب به جامعه دینی و علمی داشته است.
[8] توضیحاتی کاملی پیرامون کتاب علی بن جعفر در جلسه ۱۹ خارج اصول مورخ ۹ آبان ۱۴۰۱ از سوی استاد معظم ارائه گردیده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo