درس خارج فقه استاد حمید درایتی
1402/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الوديعة/حقیقة الوديعة /منظر روائی
فصل دوم : حقیقت ودیعة از منظر روایات
ودیعة براساس تعریفی که عموم فقهاء از آن ارائه کردهاند، عبارت است از عقدی که به مقتضای آن، مالک شخص دیگری را نائب خود در حفاظت از مال معیّنی مینماید ،[1] لکن این تعریف از سه جهت ابهام دارد:
1. آیا عقد ودیعة و حفاظت از اموال دیگران، صرفا باید رایگان صورت گیرد، یا میتواند در ازای دریافت هزینه حاصل شود؟
اگرچه ماده ۶۰۷ قانون مدنی[2] تصریح به لزوم مجانی بودن امانتداری دارد، اما این قید در کتب فقهی منعکس نشده است. گویا اگرچه فقهاء تصریح نکردهاند که تحقق عقد ودیعة منوط بر عدم دریافت مال است، لکن باتوجه به اینکه اگر امین در ازای محافظت از امانت هزینهای دریافت نماید (مانند کارمزد بانک در قبال حسابهای ارزی)، او در حقیقت اجیر مالک در حفاظت خواهد بود نه مستودع، بدست میآید که وجه تمایز عقد ودیعة و اجارة همین رایگان بودن محافظت از امانت و هزینه دار بودن آن است.
2. آیا امانت پذیر در ضمن پذیرش حافظت از امانت، میتواند با اذن مالک، از امانت استفاده کند و از آن بهره گیرد یا خیر؟
اگرچه برخی از فقهاء معتقدند که وجه تمایز عقد ودیعة و عاریة همین جواز انتفاع و عدم جواز انتفاع از مال است و لذا در صورتی که محافظت از مال تؤام با جواز تصرف و استفاده به دیگری واگذار شود، حقیقت آن قرارداد و عقد، عاریة خواهد بود نه ودیعة ؛ لکن شاید اذن موردی به منتفع شدن از مال، پس از انعقاد عقد ودیعة ضرری به انعقاد آن نرساند (مانند انتفاع بانکها از حسابهای ودیعة)، همچنان که ماده ۶۱۷ قانون مدنی[3] نیز به این نکته اشاره دارد.
3. آیا عقد ودیعة منحصر به حفاظت از عین اموال است، یا میتواند متضمن محافظت از مبلغ اسمی و واحد مالی باشد؟
عموم فقهاء موضوع عقد ودیعة را حفاظت از عین مال برشمردهاند و تعهد به ردّ مثل مال را عقد ودیعة نمیدانند، اما این سؤال وجود دارد نسبت به اموال اعتباریای که عین خارجی آن هیچ دخالتی در اعتبار و مالیتش نداشته و مقصود عقلاء واقع نمیشود (مانند اسکناس و نقود که نوع آن و درشت یا خرد بودنش تفاوتی ایجاد نمیکند)، آیا ودیعة میتواند براساس محافظت از مبلغ اسمی آن (نه عین خارجی) واقع شود؟ باید توجه داشت که این مسأله به حقیقت پول نیز ارتباط دارد و شاید یکی از نتایج پول دانستن مقدار توان خرید در قبال کسانی که نفس اسکناس را پول میدانند، همین باشد که براساس این دیدگاه عملیات سپردهگذاری در بانکها میتواند تحت عنوان عقد ودیعة صورت گیرد، زیرا بانک در حقیقت حفاظت از واحد پولی و مبلغ اسمی را برعهده میگیرد و تصرف در عین اسکناسهای سپردهگذار و انتقال آن به دیگران، ضرری به ودیعة نمیرساند.
به نظر میرسد برای رفع این ابهامات و یافتن حقیقت عقد ودیعة، در وهلهی اول باید به بررسی روایات مربوط به این مسأله پرداخت[4] . روایات کتاب الودیعة بدین شرح است:
• مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي كَهْمَسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ ، يُقْرِئُكَ اَلسَّلاَمَ، قَالَ: وَعَلَيْكَ وَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، إِذَا أَتَيْتَ عَبْدَ اَللَّهِ فَأَقْرِئْهُ اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ لَكَ اُنْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَالْزَمْهُ، فَإِنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، بِصِدْقِ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ.[5]
این روایت از أبیکهمس است که توثیق صریح ندارد و مهمل است اما براساس جریان اصالة الوثاقة در مهملین، قابل اعتماد خواهد بود. امام صادق علیه السلام در این روایت یادآور این نکته شدهاند که اگر ابن أبییعفور هم میخواهد از ملازمان و مقربین امام صادق علیه السلام باشد، باید خود را متصف به اوصافی کند که سبب تقرب امیرالمؤمنین علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله شده بود و آن دو خصوصیت، صداقت در گفتار و حُسن امانتداری است.
به نظر میرسد با توجه به لسان این حدیث، و مراتب مختلف داشتن صداقت و امانتداری، استفادهی وجوب اداء امانت از این روایت سخت باشد، زیرا صدق گفتار و اداء امانتی که واجب است، شرط تقوی بوده و عموم مؤمنین از آن برخوردار بودهاند پس طبیعتا عامل مقرب شدن امیرالمؤمنین علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله باید مافوق آن خصوصیات باشد و بدیهی است که ایصال به آن مقام نیز واجب نخواهد بود. الّلهم الّا أن یقال که صدق گفتار و امانتداری مدّ نظر در این روایت، به صورت لولایی است یعنی صداقت و امانتداری در شرایط دشواری که برای امیرالمؤمنین علیه السلام پیش آمده بود، سبب مقام عالی حضرت گردیده بود، درحالی که چه بسا تمام راستگویان و امناء در آن شرایط، اقدام به کذب و خیانت نمایند.