< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

1401/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الدين/اسباب دين /اقسام دين

 

كتاب الدَيْن

مقدمه

يكى از مباحث شرعى كه در كتب فقهى به صورت مجزا مورد بررسى قرار مى گیرد، مباحث مربوط به دِين و بدهى است. بايد توجه داشت كه اگرچه سبب عمده ى به وجود آمدن دِين، إقراض مى باشد لكن بدهكار شدن منحصر به اين سبب نبوده و از راه هاى مختلف ديگرى نيز قابل تحقق است و از اين رو به نظر مى رسد ناميدن اين كتاب فقهى به كتاب القرض (كما فعل صاحب الجواهر) تعبير دقيقى نباشد بلكه عنوان جامع نفس تعبير كتاب الدَين است كه شامل مسائل قرض نيز مى باشد. در مقابل بسيارى از متأخرين (مانند مرحوم امام و آيت الله خوئى و سيستانى) عنوان اين كتاب را الدَين و القرض قرار داده اند زيرا إقراض اگرچه كه منجر به مديون شدن مى شود اما به خصوصه داراى احكام و مسائل مختلفى است كه نيازمند تبويب مستقلى مى باشد.

از منظر اصطلاح فقهى، دِين بر مواردى صادق است كه ذمة ى يك شخص به مال كلّى مشغول گرديده باشد (در صورتى كه مال شخصى وجود داشته باشد، شخص صرفا ملزم به ردّ مال مى باشد و به او بدهكار گفته نمى شود). همچنین به شخص طلبكار، دائن يا مدين و به شخص بدهكار، مديون گفته مى شود و اطلاق غريم بر هر دو صادق خواهد بود. [1]

مباحث مربوط به دِين در چند فصل ارائه خواهد شد :

 

فصل اول - مناشئ دِين

براى پديد آمدن دِين و اشتغال ذمة، اسباب مختلفى وجود دارد كه عبارت است از : [2]

     عقد :

         نفس عقد متضمن انشاء اشتغال ذمة باشد — مانند قرض و بيع سلم و نسيئة و اجاره و نكاح در صورتى كه اجرت و مهرية مال كلّى باشد.

         اشتغال ذمة از آثار عقد باشد — مانند نكاح كه منشاء اشتغال ذمة زوج به نفقة زوجة مى شود.

     غير عقد — مانند إتلاف مال محترم يا جنايت بر نفس محترم.

 

فصل دوم - اقسام دِين

دِين و اشتغال ذمة از منظرهاى مختلف قابل تقسيم است لكن تقسيم كلّى آن بدين شرح است : [3]

     دِين مقيّد به قيد زمان نباشد (مانند نكاح با مهر معلوم) :

         در ضمن عقد ديگرى، تحديد زمانى صورت نگيرد — چنين دِينى را حالّ گويند و صرف عدم تقيّد دِين مفيد حال‌ّ بودن آن است (اصل در ديون حالّيت است).

         در ضمن عقد ديگرى، تحديد زمانى صورت گيرد :

             شرط ضمن عقد لازم باشد — بنابر نظر جميع فقهاء، اين شرط ضمن عقد سبب مؤجّل شدن دِين سابق مى شود.

             شرط ضمن عقد جائز باشد — بنابر نظر متأخرين، اين شرط ضمن عقد سبب مؤجّل شدن دِين سابق مى شود.

     دِين مقيّد به قيد زمان باشد :

         قيد آن زمان محدّد و معلوم باشد :

             تحديد أجل از جانب متداينين باشد (مانند قرض تا يكسال) — چنين دِينى را مؤجّل گويند و نياز به تقيّد دارد.

             تحديد أجل از جانب شارع باشد (مانند اقساط پرداخت دية) — به چنين دِينى نيز از حيث اصطلاح، مؤجّل گفته مى شود.

         قيد آن زمان غير محدّد و نامعلوم باشد (مانند قرض تا زمان حصول زرع) — نسبت به صحت و بطلان چنين دِينى و اينكه بر فرض صحت، حالّ است يا مؤجّل، اختلاف نظر وجود دارد.


[1] كتاب الدين والقرض الدين هو المملوك الكلي الثابت في ذمة شخص لآخر بسبب من الأسباب ويقال لمن أشغلت ذمته به (المديون) و (المدين) وللآخر (الدائن) ويطلق الغريم عليهما معا. منهاج الصالحين، السيد على السيستانى جلد٢ كتاب الدين و القرض.
[2] وسبب الدين إما معاملة متضمنة لانشاء اشتغال الذمة به كالقرض والضمان وبيع السلم والنسيئة والإجارة مع كون الأجرة كليا في الذمة والنكاح مع جعل الصداق كذلك، وإما غيرها كما في أروش الجنايات وقيم المتلفات ونفقة الزوجة الدائمة ونحوها. وله أحكام مشتركة وأحكام مختصة بالقرض.منهاج الصالحين، السيد على السيستانى جلد٢ كتاب الدين و القرض.
[3] مسألة ٩٨٣ : الدين إما حال وهو ما ليس لأدائه وقت محدد، وإما مؤجل وهو بخلافه، وتعيين الأجل تارة يكون بجعل المتداينين كما في السلم والنسيئة وأخرى بجعل الشارع كالنجوم والأقساط المقررة في الدية.منهاج الصالحين، السيد على السيستانى جلد٢.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo