< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مسلم داوری

1402/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قرائة الصلاة

 

بحث در اولين از واجبات رکوع، يعنی انحناء بود.

عرض کرديم در مقدار انحناء اختلاف است (به جهت اختلاف لسان روايات) دو قول مشهور در مسئله بيان کرديم

قول اوّل: وجوب انحناء بقدر ايصال يدين - کفّين -

قول دوّم: کفايت انحناء بقدر ايصال اطراف الأصابع

در بيان مستند سوّم قول أوّل بوديم، روايات را بيان کرديم و عرض کرديم دلالتشان بر مدّعی قاصر است.

(زيرا وجوب انحناء مدّعی مدلول التزامی است و مدلول مطابقی نيز که وجوب جعل يدين است مستحب است فکذلک المدلول الالتزامی)

عرض شد محقق همدانی& به روايت ديگری استناد کرده‌اند:

موثقه‌ی عمار (باب15 از ابواب القنوت، حديث2)

محمد بن الحسن الطوسی& بإسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن علی بن خالد عن أحمد بن الحسن بن علی بن فضال عن عمرو بن سعيد عن مصدّق بن صدقة عن عمّار عن أبی عبدالله×:

عن الرجل ينسی القنوت فی الوتر أو غير الوتر؟

فقال×: ليس عليه شیءٌ. و قال×: إن ذکره و قد أهوی إلی الرکوع قبل أن يضع يديه علی الرکبتين فليرجع قائماً و ليقنت، ثمّ ليرکع

و إن وضع يده علی الرکبتين فليمض فی صلاته و ليس عليه شیء.

بررسی سندی:

طريق شيخ طوسی& به محمد بن علی بن محبوب صحيح است و ما مکرّر آن را ذکر کرديم فلا نعيد.

علی بن خالد: توثيقی در حقش نرسيده است.

أحمد بن الحسن بن فضال از اجلاء و ثقات أصحاب است.

عمرو بن سعيد، ساباطی و مدائنی متحد هستند و نجاشی& او را از ثقات اصحاب امام رضا× دانسته.

مصدق بن صدقة: اگرچه ظاهراً فطحی بوده ولی بنقل کشی& از اجلاء و فقهاء و عدول اصحاب بوده.

عمّار: مراد عمار بن موسی الساباطی است. شيخ طوسی& فرموده: او فطحی بوده ولی توثيقش می‌کند.

اين طريق بخاطر اشتمال بر علی بن خالد قابل اعتماد نيست.

ولی:

ممکن است بوسيله‌ی طريق شيخ طوسی به کتاب عمار ساباطی که اين روايت هم ظاهراً جزء همان بوده، تبديل سند کرده و طريق آن را تصحيح نماييم؛

شيخ طوسی& در فهرست فرموده‌اند:

(عمار بن موسی الساباطی له کتاب کبير جيّد معتمد رويناه بالاسناد الأوّل – أخبرنا به المفيد& عن الصدوق& عن أبيه - عن سعد بن عبدالله الأشعری و الحميری عن أحمد بن الحسن بن علی بن فضال عن عمرو بن سعيد المدائنی عن مصدق بن صدقة عنه)

اين طريق معتبر است.

بررسی دلالی:

از اين روايت ممکن است استفاده شود که مناط تحقق رکوع وضع يدين بر رکبه - أو فقُل الوصول إلی هذا الحد - است

صاحب جواهر و محقق همدانی رحمهما الله نيز اين استظهار را کرده‌اند فلذا قائل به احتياط شده و وصول به رکبتين را لازم دانسته‌اند.

و لکن سيدنا الاستاد الخوئی& اشکال می‌کنند:

اولاً: سند مشتمل بر علی بن خالد است و لم يوثّق

ثانياً: اين روايت در مقام بيان حد رکوع نيست بلکه در مقام بيان حد رجوع و تدارک رکوع است.

بنابراين سنداً و دلالة، قاصر است.

البته ممکن است ما از اين مناقشه جواب بدهيم:

و اما مناقشه‌ی در سند:

روای اين خبر عمار بن موسی الساباطی است که کتابش مشهور بوده و به شيخ رسيده فلذا اصلا محتاج به طريق نيست.

همچنين، مرحوم شيخ& غير از اين طريق، طريق معتبر ديگر نيز به کتاب عمار ساباطی دارند - کما ذکرناه-

جواب اشکال به دلالت:

اين روايت قوی‌تری نسبت به روايات سابقه دارد؛ زيرا از روايات سابقه به دلات التزاميه استفاده می‌کرديم ولی اين روايت مشتمل بر تعبير هوّی است (أهوی إلی الرکوع) و از اين تعبير به دلالت مطابقيّة می‌توان حد رکوع را استفاده کرده و قيّد وضع يدين بر رکبتين منصرف به اصل هوّی که عبارة أخری از رکوع است، می‌شود.

اين روايت مستند قول اول و مشهور بود.

و امّا مستند قول دوّم - کفايت وصول اطراف أصابع -

1. صحيحه زرارة (باب1 افعال الصلاة حديث3)

محمد بن يعقوب عن علی بن ابراهيم عن أبيه و عن محمد بن اسماعيل عن الفضل بن شاذان و عن محمد بن يحيی عن أحمد بن محمد کلّهم عن حماد بن عيسی عن حريز عن زرارة عن أبی جعفر‘ ... و إذا رکعتَ فصفّ، في رکوعک بين قدميک تجعل بينهما قدر شبر و تمکّن راحتيک من رکبتيک و تضع يدک اليمنی علی رکبتک اليمنی قل اليسری و بلّغ اطراف أصابعک عين الرکبة و فرّج أصابعک إذا وضعتها علی رکبتيک

- فإن وصلت أطراف أصابعک فی رکوعک إلی رکبتيک أجزأک ذلک و أحبّ إلیّ أن تمکّن کفّيک من رکبتيک...

بررسی سندی:

تعبير - و أحبّ إلیّ- در کنار تعبير - فإن وصلت اطراف أصابعک عين الرکبة أجزأک - صريح در کفايت وصول أطراف أصبع و استحباب وصل يدين است.

2. روايت محقق در معتبر و علامه در منتهی (باب28 ابواب الرکوع حديث2)

و روی المحقق في المعتبر و العلّامة فی المنتهی عن معاوية بن عمار و ابن مسلم و الحلبی قالوا: و بلّغ بأطراف أصابعک عين الرکبة.

بررسی سندی:

اين نقل اگرچه مرسل است و طريق محقق به معاويه يا محمد يا حلبی در آن ذکر نشده، لکن می‌توان از جای ديگر طريق آن را پيدا کرد.

محقق حلّی& به جميع روايات شيخ طوسی طريق معتبر دارد.

(المحقق& عن السيد أبی علی فخار بن المعد الموسوی عن الشيخ شاذان بن جبرئيل القمّی عن الشيخ محمد بن أبی القاسم الطبری عن الشيخ أبی علی الحسن عن والده شيخ الطائفه المحقّة رحمهم الله تعالی)

همچنين شيخ طوسی& به کتاب حلبی (عبيد الله بن علی) و کتب معاوية بن عمار الدهنی طريق معتبر دارد، برای مثال:

(معاوية بن عمار: له کتب منها کتاب الحج و کتاب يوم و ليلة و کتاب الزکاة و غير ذلک أخبرنا بذلک جماعة عن الصدوق& عن ابن الوليد عن الصفار عن محمد بن الحسين بن أبی الخطاب عن ابن أبی عمير و صفوان عنه)

بنابراين، اين روايت، مسندة و صحيحه است.

بررسی دلالی:

مرحوم سيدنا الأستاذ& همين قدر از روايت را وفقاً لما رواه صاحب الوسائل&، نقل کرده و فرموده دلالتی بر قول دوّم ندارد؛ زيرا وقتی أصابع به عين رکبه برسد، بالتبع اصل کف هم به رکبه خواهد رسيد، فلذا اين روايت مستند قول مشهور خواهد بود.

و لکن سيدنا الأستاذ به ذيل اين روايت که در اصل کتاب المعتبر نقل شده و صاحب جواهر& نيز آن را نقل کرده ملتفت نبودند زيرا متن کامل روايت اينچنين است (المعتبر، جلد2، صفحه193)

(و من طريق الأصحاب، ما رواه معاوية بن عمار و ابن مسلم و الحلبی، قالوا: و بأطراف أصابعک عين الرکبة، فإن وصلت اطراف أصابعک فی رکوعک إلی رکبتيک أجزأک ذلک و أحبّ أن تمکّن کفيک من رکبتيک. فإذا إردت أن تسجد فارفع يديک بالتکبير و خرّ ساجداً)

ذيل اين روايت مستند قول دوّم - اجزاء وصول أطراف أصابع - می‌باشد.

سيدنا الأستاذ& می‌فرمايند حتی اگر محقّق& طريق به اين روايت داشته، برای ما معلوم نيست و نمی‌توانيم به آن اعتماد کنيم.

لکن ما می‌توانيم به آن اعتماد نماييم چون اولاً کتاب معاوية مشهور بوده وثانياً طريق به اين سه راوی نيز معلوم و معتبر است.

حال سؤال اين است چگونه بين روايات طائفه أولی و ثانية جمع کنيم؟

بايد گفت روايات طائفه ثانية أصرح از طائفه أولی است و أجلاء اصحاب مثل زرارة و حلبی و محمد بن مسلم و ... آن را نقل کرده‌اند، فلذا قول ثانی أقوی است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo