درس خارج فقه استاد مسلم داوری
1402/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: قراءة الصلاة
لو قصد الحمد فسبق لسانُهُ إلی التسبيحات فالأحوط عدم الاجتزاء به وکذا العکس. (لو قصد التسبيحات فسبق لسانه إلی الحمد)
نعم، لو فعل ذلک غافلاً من غير قصد إلی أحدهما فالأقوی الاجتزاء به وإن کان من عادته خلافه.
ماتن& دو فرع را در اين مسئله بيان میفرمايند:
الف) اگر با قصد يکی از حمد يا سوره، سبق لسان به ديگری کند؛ أحوط عدم اجزاء است.
ب) اگر بالکليّة غافل باشد - قصد به هيچ يک نداشته باشد - و اتفاقاً يکی از حمد يا تسبيح را اتيان کند؛ أقوی اجزاء آن است.
در اين فرض چون سبق لسان بوده نمیتوان آن فرد اتيان شده را مجزی دانست (سبق لسان فرد مجزی محسوب نمیشود) بشهادت قاعده (ما قُصِد لم يَقَع و ما وَقَعَ لم يُقصد)
شاهد اين عدم اجزاء هم عدم ابطال صلاة به کلمهای است که از روی سبق لسان صادر شده باشد، با اينکه در واقع کلام آدمی محسوب میشود ولی چون از سبق لسان بوده مبطل نيست بل تجب له سجدتا السهو.
* قائلين به قول عدم بطلان نماز و عدم إجزاء فرد صادر شده از سبق لسان:
سيدنا الأستاد الخوئی& - سيد حکيم& - محقّق همدانی& - سيد خوانساری& - صاحب جواهر& و برخی ديگر
* در مقابل برخی از فقهاء قائل به اجزاء چنين فرد از قراءة و تسبيح شدهاند،
محدث بحرانی& - سيد بروجردی& و بعضی از معاصرين مثل: مرحوم جواهری و کوه کمری فانی شيرازی رحمهم الله ايشان فرمودهاند: (الأقوی الاجتزاء به)
ايشان میفرمايند: لازم نيست در حين عمل قصد کند بلکه داشتن اصل قصد ولو ارتکازاً کافی است.
در اين فرع، مصلّی ارتکازاً قصد به اتيان ذکر رکعتين أخيرتين از اوّل صلاة داشته و ديگر لازم نيست در حين اتيان هر جزئی قصد مستقل و بالفعل به اتيان آن جزء بکند.
ما از برخی روايات نيز میتوانيم برای قول إجزاء استشهاد کنيم:
مثل صحيحه عمرو بن أبی نصر (باب 35 از قراءة الصلاة حديث1)
محمد بن يعقوب عن الحسين بن محمد عن عبدالله بن عامر عن علیّ بن مهزيار عن فضالة بن أيوب عن الحسين بن عثمان عن عمرو بن أبی نصر قال:
قلت لأبی عبدالله×:
الرجل يقوم فی الصلاة فيريد أن يقرأ سورةً فيقرأ قل هو الله أحد وقل يا أيّها الکافرون؟
فقال×: يرجع من کلّ سورةٍ إلّا من قل هو الله أحد وقل يا أيّها الکافرون.
حسين بن محمد که از مشايخ کلينی& است همان (حسين بن محمد بن عمران الأشعری) است که با (ابن عامر الاشعری) هم متّحد است و ثقه و جليل است.
عبدالله بن عامر هم به شهادت نجاشی& ثقه است: (شيخ من وجوه أصحابنا ثقه)
حسين بن عثمان هم مشترک است بين (الأحمسی) و (الرواسی) و (العامری) که هر سه از ثقات هستند.
عمرو بن أبی نصر هم بشهادت نجاشی& ثقه است. (عمرو بن أبی نصر واسمه زيد وقيل زياد مولی السکون ثقة له کتاب روی عن أبی عبدالله×)
- بنابراين، طريق روايت صحيح است.
در اين روايت شريفة با اينکه مصلّی بدون قصد سوره توحيد و کافرون را خوانده، امام فرمودند بايد به همان اکتفاء کند و در سائر سور هم میتواند به همان اکتفاء کند - البته ما اين روايت را دليل نمیدانيم زيرا قياس رکعتين أخيرتين به رکعتين أولتين میشود - فقط اتستشهاد میکنم از باب مؤيّد.
أوضح از اين روايت موثقهی عبيد بن زرارة است (باب36 قراءة الصلاة حديث2)
محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد عن محمد بن أبی عمير عن عبدالله بن بکير عن عبيد بن زرارة عن أبی عبدالله×:
فی الرجل يريد أن يقرأ السورة فيقرأ غيرها؟
قال×: له أن يرجع ما بينه وبين أن يقرأ ثلثيها.
تمام رجال سند عدل امامیاند بجز عبدالله بن بکير که فطحی و ثقه است.
دلالت بر اجزاء مطلق سورة عند سبق اللسان إليها، میکند. البته تا به دو سوّم آن سوره - و يا طبق برخی أخبار نصف آن - نرسيده باشد.
حديث سوم همين باب 36
محمد بن مکّی الشهيد فی الذکری نقلاً من کتاب البزنطی عن أبی العباس عن أبی عبدالله×:
فی الرجل يريد أن يقرأ السورة فيقرأ فی أخری؟
قال×: يرجع إلی الّتی يريد وإن بلغ النصف.
اين روايت نيز میتوان معتبره دانست؛ زيرا شهيد از کتاب بزنطی نقل کرده و نسبت آن به نزنطی تمام است به علاوه از کتب مشهوره هم بوده.
و بزنطی هم به واسطهی (أبوالعباس) که همان فضل بن عبدالملک بقباق است و توثيق هم دارد، از امام× نقل کرده.
اين حديث شريف ظهور در جواز رجوع و جواز اکتفاء به سورهای که با سبق لسان خوانده، دارد.
اين بررسی فرع أوّل - سبق لسان -
مصلی بدون هيچ قصد تعيينی - از روی غفلت - يکی از حمد يا تسبيح را خوانده باشد. (اگرچه عادتش خلاف آن بوده باشد)
ماتن& فرمودند: أقوی اجزاء چنين قراءة يا تسبيحی است.
زيرا در اين صورت - غفلت و سهو - فی الجمله قصد به اتيان مأمور به داشته است.
مشهور فقهاء و اکثر معلّقين هم با ماتن موافقت نمودهاند.
إذا قرأ الحمد بتخيّل أنّه فی إحدی الأولتين فذکر أنّه فی إحدی الأخيرتين فالظاهر الإجتزاء به ولا يلزم الإعاده أو قراءة التسبيحات وإن کان قبل الرکوع کما أنّ الظاهر أنّ العکس کذلک؛
فإذا قرأ الحمد بتخيّل أنّه فی إحدی الأخيرتين ثمّ تبيّن له أنّه فی إحدی الأوّلتين، لا يجب عليه الإعادة.
نعم؛ لو قرأ التسبيحات ثمّ تذکّر قبل الرکوع أنّه فی إحدی الأوّلتين، يجب عليه قراءة الحمد و سجود السهو بعد الصلاة لزيادة التسبيحات
در اين مسئله سيد يزدی& سه فرع را بيان میکنند:
الف) اگر مصلّی در رکعتين أخيرتين با تخيّل اينکه در رکعتين أوّلتين است، حمد بخواند- ظاهر أجزاء اين حمد است.
ب) اگر مصلّی در رکعتين أولتين با تخيّل اينکه در رکعتين أخيرتين است، حمد بخواند- ظاهر أجزاء اين حمد است.
ج) اگر در رکعتين أولتين با تخيّل اينکه در رکعتين أخيرتين است، تسبيحات بخواند:
- قبل از رکوع متذکّر شود، بايد حمد را بخواند و بعد از نماز سجده سهور بجای بياورد.
- بعد از رکوع متذکّر شود، اعاده ندارد و مُجزی است.
سوره حمد، چه در رکعتين أوّلتين و چه در رکعتين أخيرتين مُجزی است.
(در أولتين علی التعيّن و در أخيرتين علی التخيير)
و ملاک در قصد اجزاء، قصد فی الجمله و لو ارتکازی خود آن جزء است؛ خصوصيّت رکعت و تعيين موضع آن، دخيل در قصد نيست.
(همانطور که اگر کسی رکوع رکعت اوّل را به تخيل رکعت دوّم اتيان کند صلاتش صحيح است.)
فلذا مشهور بلکه جلّ معلقين عروة با ماتن رحمهم الله موافقت کرده و قائل به اجزاء شدهاند.
البته برخی از معلقين [مثل محقق آملی] اين اخلال در تطبيق را اخلال به نيّت و قصد دانستهاند - ولا وجة له-
آنچه در رکعتين أولتين مُجزی است، قراءة حمد است؛ لکن اين واجب، از واجبات غير رکنيّة است که اخلال سهوی به آن موجب اعاده نيست.
حال اگر مصلّ به تخيّل اينکه در رکعتين أخيرتين است، بجای قراءة حمد، تسبيحات بخواند دو حالت دارد:
1. قبل از رکوع متذکر شود؛
چون مأمور به در رکعتين أولتين را اتيان نکرده و محلّ تدارک هم باقی و ممکن است - بايد با قراءة حمد، مأمور به را تدارک کند.
2. و امّا اگر بعد از دخول در رکوع - رسيدن به انحناء معتبر - متذکّر شود؛
اگرچه مأمور به را اتيان نکرده ولی چون محلّ تدارک فوت شده و تدارک ممکن نيست و قراءة حمد هم از واجبات غير رکنيّة است که اخلال سهوی به آن موجب اعاده نماز نمیشود، به نمازش ادامه میدهد و چيزی بر او نيست.
نکته: در حالت أوّل - تذکّر قبل از رکوع - بخاطر زياده سهويه تسبيحات، بايد دو سجده سهور بجای بياورد.
اين حکم (در دو حالت فوق) مطابق نصّ و قاعدة است.
و حکم بوجوب سجده سهو مبتنی بر آن است که سجده سهور را برای هر زيادة و نقصانی واجب بدانيم يا خير؟
روايتی که بر اين قاعده دلالت دارد مرسله محمّد بن أبی عمير است. (باب32 از ابواب الخلل حديث3)
محمد بن الحسن الطوسی بإسناده عن أحمد بن محمد بن عيسی عن الحسين بن سعيد عن ابن أبی عمير عن بعض أصحابنا عن سفيان بن السمط عن أبی عبدالله× قال:
تسجد سجدتی السهو فی کلّ زيادةٍ تدخل عليک أو نقصان
طريق شيخ& به أحمد بن محمد بن عيسی صحيح است - ما کراراً ذکر کردهايم -
سفيان بن السمط اگرچه توثيقی ندارد لکن مشايخ ثقات از او روايت کردهاند و اين کاشف از وثاقت آنهاست.
اين روايت اگرچه مرسله است (عن بعض أصحابنا) لکن، محمد بن أبی عمير از اصحاب اجماع و مشايخ ثقات است؛ هم رواة بين او و امام توثيق میشوند و هم روايت تصحيح میشود.
دلالت بر وجوب سجده سهو برای هر زيادة و نقصان سهوی در نماز دارد - انشاء بلفظ إخبار أظهر در وجوب است - حضرت× فرمودند: (تسجد) به صيغه اخبار.
عدهای از فقهاء رضوان الله تعالی عليهم در اين روايت يا اشکال سندی دارند (بخاطر ارسال) و يا اشکال دلالی (بخاطر حمل بر استحباب).
فلذا سيد إصفهانی و سيد بروجردی و محق نائينی و سيد شيرازی و سيد شاهرودی و سيد حکيم و سيّدنا الاستاد الخوئی رضوان الله تعالی عليهم و ... سجده سهور را برای (کلّ زيادة و نقصان) واجب نمیدانند و در اين فرع سوم با ماتن& مخالفت کرده و قائل به وجوب سجده سهور در اين فرع نيستند - فقط احتياط مستحب فرمودهاند -
پس در مجموع بحث؛
در فرع اول و دوم و سوم هيج اختلافی نيست فقط در وجوب سجده سهو برای زياده سهويه تسبيحات اختلاف شده که أعلام مذکورين، قائل به استحباب شدند ولی ماتن و کسانی که مرسله ابن ابی عمير را معتبر بدانند، قائل به وجوب.
لو نسی القرائة والتسبيحات وتذکّر بعد الوصول إلی حدّ الرکوع، صحّت صلاتُهُ وعليه سجدتا السهو للنقيصة. ولو تذکّر قبل ذلک وجَبَ الرجوع
اين مسئله درباره نسيان هر دوی حمد و تسبيح در رکعتين أخيرتين است.
* اگر قبل از رکوع متذکّر شود واجب است برگردد و حمد يا تسبيح بخواند.
* و اگر بعد از وصول به حد معتبر در رکوع متذکّر شود، واجب نيست برگردد و حمد و تسبيح بخواند زيرا به حکم قاعده لا تعاد، برای ترک سهوی قراءة و ذکر، نماز اعاده نمیشود. (حتّی در نسيان حمد در رکعتين أولتين)
- اين مسئله هم اجماعی است زيرا هم مقتضای قاعدة است و هم نصوص واردة از أئمّة اهل البيت^ چنين حکمی را بيان کرده.
- فقط اختلاف در وجوب سجده سهو در حالت تذکّر بعد از رکوع است.
جماعتی قائل به وجوب سجده سهو در اين مسئله شدهاند، مثل ماتن& و اکثر معلّقين.
جماعتی هم قائل به احتياط يا استحباب سجده سهو در اين مسئله شدهاند مثل:
* سيد اصفهانی، سيد شاهرودی، سيد شيرازی رحمهم الله تعالی، بنابر احتياط واجب
* سيد حسن قمّی و مفتی الشيعه رحمهما الله، بنابر احتياط مستحب.