درس خارج فقه استاد مسلم داوری
1402/07/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: قرائة الصلاة
ينبغی أن يميّز بين الکلمات ولا يقرأ بحيث يتولّد بين الکلمتين کلمةٌ مهملةٌ کما إذا قرأ {الحمد لله} بحيث يتولّد لفظ (دُلِل) أو تولّد من {لله ربّ} لفظ (هِرَب) وهکذا فی {مالک يوم الدين} تولّد (کِيَو) وهکذا فی بقيّة الکلمات
وهذا ما يقولون: إنّ فی الحمد سبع کلمات مهملات وهي:
دُلِلﹾ و هِرَبﹾ و کِيَوﹾ و کَنَسﹾ و تَعَ (أنعمتَ عليهم) و بِعَ (المغضوب عليهم)
تولّد اين کلمات مهمله به دو گونه است:
* گاهی بين اين کلمة و حرف بعدی فاصله میاندازد بنحوی که اين کلمات متولد میشوند.
* و گاهی از سرعت قرائت ناخود آگاه چنين کلماتی شنيده میشود.
از ظاهر ماتن استفاده میشود که هر دو نحوه بالا بايد ترک شود.
ولی عدهای از فقهاء نحوه دوّم را قادح به صحت قرائت نمیدانند.
البته تعبير (ينبغی) که ماتن فرموده ظاهر در حُسن است نه لزوم کما فی المسئلة الآتيه فی التوفيق
إذا لم يقف علی {أَحَدٌ} فی {قُل هُوَ اللهُ أحدٌ} و وصلَهُ بـ {اللهُ الصَّمَد}؛
يجوز أن يقول: {أَحَدُ اللهُ الصمدُ} بحذف التنوين من {أحدٌ} و أن يقول { أحدُن اللهُ الصمد} بأن يکسر نون التنوين
و عليه ينبغی أن يرقّق اللام من {الله}
وأمّا علی الأول فينبغی تفخيمُهُ کما هو القاعدة الکلّية من تفخيمه إذا کان قبلَهُ مفتوحاً أو مضموماً وترقيقه إذا کان مکسوراً.
در آيه اول و دوم سوره توحيد که تنوين آخر آيه اول به سکون اوّل آيه دوم رسيده؛ 3 راه حل بيان شده:
1. کسر نون تنوين و وصل به سکون اول آيه بعد. أحَدُنِ اللهُ
2. اسقاط نون تنوين و وصل حرکت به سکون اوّل آيه بعد. أحدُ الله
3. وصل به سکون. أحدﹾ اللهُ الصّمد
وجه اوّل مُجمع عليه است و وجه آن هم قاعده التقاء ساکنين است
امّا در وجه دوّم و سوّم اختلاف است:
در وجه دوّم:
ماتن و جماعتی مثل محقق عراقی و محقق حائری و سيد شيرازی و سيد حکيم رحمهم الله فتوی به جواز آن دادهاند.
* استدلال ايشان: قرائت به اين وجه است، زمخشری و شيخ رضی اين قرائت را نقل کردهاند
و طبرسی& اين قرائت را به (ابو عمرو) نسبت داده که قراءتش يکی از قراءات سبعة است
در مقابل جمع کثيری (اکثر محشّين عروة) در اين وجه اشکال کردهاند مثل سيد اصفهانی و محقق نائينی و سيد بروجردی و سيد شاهرودی و سيد گلپايگانی و سيد خوئی رحمهم الله
* استدلال ايشان به اين است که معروف نزد اهل عربيه کسره دادن نون تنوين در التقاء ساکنين است.
و در اسم متمکن منصرف عادی از الف و لام که موصوف واقع شده، نون تنوين حذف نمیشود مگر در اسم موصوف به ابن الواقع بين العلمين که مشهور حذف نون تنوين است تخفيفاً علی اللسان مثل قال علیٌّ بن الحسين‘ که نون تنوين علیٌّ حذف شده.
در حاليکه آيه شريفه از مصاديق اين استثناء نيست.
پس تنها دليل بر وجه دوّم قرائت ابی عمرو است که چون ثبوتش معلوم نيست حجّة نخواهد بود.
لکن از مجمع البيان مرحوم طبرسی ذيل بحث اعراب سوره توحيد به دست میآيد نون تنوين شبيه به واو و ياء از حروف لين است؛ مثلاً در قرائت میتواند حذف شود
بنابراين میتوان نون تنوين را جاری مجرای حروف لين قرار داد
در مثل رَمَی القوم - يَرمِی القوم. که حروف لين حذف شده
يا مثل لم يکُ و لم أکُ که نون حذف شده
فذا در {أحدُ الله الصمد} هم به همين احتجاج نون تنوين را در التقاء ساکنين حذف کردهاند.
از عامّه هم فخر رازی همين استدلال را بيان کرده است.
* و امّا قرائت أبوعمرو هم در ثبوتش اشکالی نيست زيرا يونس و أصعمی و عُبيد و هارون اين قرائت را از او نقل کردهاند
* همچنين قراء ديگری مثل ابان بن عثمان و زيد بن علی و نضر بن عاصم و ابن سيرين و حسن و ابن ابی اسحاق و ابن أبی السمّال هم به همين وجه (حذف نون تنوين) قرائت کردهاند.
فلذا سه وجه بر جواز حذف نون إقامه شد.
استاد میفرمايند فتوای ماتن& متين است اگرچه أولی و احتياط مستحب همان وجه مشهور (کسر نون تنوين) است.